در محضر آیت الله بهجت

در محضر آیت الله بهجت

۲۵ تیر ۱۳۹۴ 0 معارف
طاعت، نزدیکی به تمام نعمت ها و خوشی ها و دارایی ها و عزّت ها است؛ و معصیت، عبارت است از محرومیّت و ناخوشی و نداری و ذلّت.
 

در اطاعت اوامر الهی و نیز در معصیت و به فرمان شیطان و نفس بودن، امر دایر است بین این که: با کسی که حیات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحّت و خزانه و ثروت... به دست او است مجالست کنیم، یا با کسی که هیچ ندارد!

ما در عزم به طاعت خدا، عازم به رفاقت و دوستی و همنشینی با غنیّ قادر و دانای کریم هستیم؛ و در عزم بر معصیت او، عازم به رفاقت و همنشینی با فقیر عاجز جاهل و لئیم.

برای تسهیل طاعت، و اجتناب از معصیت، راهی جز این نداریم که متوجه شویم و یقین کنیم که: طاعت، نزدیکی به تمام نعمت ها و خوشی ها و دارایی ها و عزّت ها است؛ و معصیت، عبارت است از محرومیّت و ناخوشی و نداری و ذلّت.

حزن و دعا و توسل، با تسلیم و رضا به قضای الهی منافات ندارد.

اگر کسی اهلیّت داشته باشد یعنی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیّت و خلوص داشته باشد، در و دیوار به اذن الله معلّمش خواهند بود!

اگر بهشت و خُلد برین را باور داشتیم، این قدر با احکام و دستورات الهی مخالفت نمی کردیم!

خود را مریض نمی دانیم، وگرنه علاج آسان است.

خدا کند گرمی باطنی و اُنس باطنی به قرآن و دین و مقدمات و لوازم دینداری داشته باشیم و کتاب و عترت، ما را کافی باشد، تا حقّانیّت دین نزد ما یقینی گردد.

علمای سابق که آن همه در علم و عمل موفّق بودند و عمر با برکت داشتند و از انحراف فکری سالم بودند، در اثر خوردن غذای حلال و اجتناب از غذاهای شبهه ناک بوده است.

ما اگر خدا را همه جا حاضر و ناظر ببینیم، چگونه باید باشیم؟!... در برابر ذاتی که جدایی او از ما محال است، و در همه جا حاضر و بر ما ناظر است، چگونه باید باشیم و مرتکب معاصی نشویم؟! هر قدر این درک حضور تقویت شود، انسان محفوظ تر و مأمون تر است، و هر قدر تضعیف شود، مصونیّت او کمتر است.

تمام نقص بشر، در اثر پیروی نفس و دوری از تعالیم و متابعت انبیاء (علیهم السلام) است.
ائمۀ ما (علیهم السلام) به ما یاد داده اند که: به یقینیّات عمل کنیم و هر جا یقین نداشتیم، توقّف و احتیاط نماییم.آیۀ شریفۀ: (اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ...: هان! تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرند.) سبب اطمینان و آرامش دلها را، منحصراً ذکرُ الله می داند... بنابراین، ما که آرامش نداریم، می توانیم بگوییم ذاکریم؟!

خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیر بنویسد و خود را شریک گرداند؛ زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام قبول و کدام ردّ می شود!

انسان چه قدر به مرگ نزدیک است و در عین حال، چه قدر آن را دور می پندار و از آن غافل است!

هر شب، در عوالمی از بزرخ می رویم که هیچ اختیارش دست ما نیست... با این همه، این گونه از مرگ غافل هستیم!

خدا کند در ما عشقی پیدا شود به مجموع قرآن و عترت، تا اوّلاً بتوانیم یگانگی قرآن و عترت و معجون مرکّب از آن دو را بیابیم؛ و ثانیاً در مقام پیروی و عمل، با توجه به آن دو و بر محور آن دو، طواف عاشقانه بنماییم و بدانیم که آنها از هر معشوقی بیشتر شایستۀ عشق ورزی هستند.

تمام نقص بشر، در اثر پیروی نفس و دوری از تعالیم و متابعت انبیاء (علیهم السلام) است.

آیا می شود همان گونه که به هنگام گرسنگی و تشنگی، به آب و نان احساس احتیاج می کنیم بلکه بیشتر از آن، برای رفع گرفتاریهای اهل ایمان احساسِ احتیاج به دعا برای آنان بکنیم؟!

هیچ کاری نیست که احتیاط در آن، پشیمانی در پی داشته باشد.

خوبی و خوشی عیش، تنها به زیادی وسایل راحتی نیست؛ راحتی درونی و رفاه و خوشی و آرامش دل، به داشتن وسایل رفاه و راحتی نیست؛ بلکه چه بسا وسایل رفاه، اسباب نگرانی و ناراحتی و اضطراب درونی را فراهم کنند!

خدا کند که مادیات برای ما وسیله باشند، به گونه ای که وقتی امور دنیویه به ما اقبال کردند، سبب تأکید و اقبال ما به امور معنویه و آخرت گردند.

بعضی از علما با سفارش به نماز اول وقت و یا نماز شب، زندگی آیندۀ فرزندانشان را تأمین کردند.

ای کاش می فهمیدیم که چارۀ کار ما در یک چیز منحصر است و آن این است که: تکلیف الهی را تشخیص بدهیم و بدانیم که چه کار را باید بکنیم و چه کار را نباید بکنیم!
خدا می داند همین عبادتهای ساده و مختصر اگر از اهلش صادر شود، چه اثرها دارد.داشتن وسایل راحتی و رفاه، غیر از راحتی و رفاه و آرامش دل است: (اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ...: تنها وسیلۀ آرامش دل، ذکرُ الله است) ولی ما بر اسباب تکیه می کنیم و از مسبّبُ الاسباب غافل هستیم.

خدا به ما توفیق تنبّه دهد که اگر در ابتلا و آزمایش قرار گرفتیم، بد را خوب و خوب را بد نبینیم... ما خرابیم، خدا کند بفهمیم که خرابیم تا به فکر اصلاح و درمان برآییم!

کمال انسان، به تقوا است (لا اقلّ مِن ذلکَ وَ لا اَکثَر: نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر.)

اگر انسان تکالیفش را رعایت کند، از فرشته بالاتر است، و دیگر غصه نباید بخورد.

* ائمۀ ما (علیهم السلام) دعاها را در اختیار ما گذاشته اند تا ما را غرق در نور ببینند.

* انبیاء (علیهم السلام) آمده اند که ما را از دنیا و توجه به آن دور سازند.

* ای کاش می فهمیدیم که چارۀ کار ما در یک چیز منحصر است و آن این است که: تکلیف الهی را تشخیص بدهیم و بدانیم که چه کار را باید بکنیم و چه کار را نباید بکنیم!

* خدا می خواهد ما همیشه با او بوده و به سرچشمه متّصل باشیم و این به نفع ما است.

دینداری انسان وقتی معلوم می شود که بر سر دوراهی دنیا و آخرت، و متابعت هوای نفس و شیطان یا بندگی رحمان قرار گیرد.
* ما چه می دانیم؛ خدا می داند که بعضی ابتلائات، شرط بعضی افاضات است. شخصی می گفت: به فلان مشکل مبتلا شدم، خیلی بر معلوماتم افزوده شد.* وظیفۀ ما همین است که در صورت امکان، امر به معروف و نهی از منکر کنیم. اما این که چه طور نتیجه بدهد، مقدّرات دست ما نیست.

* بنده خیال می کنم فضیلت گریه بر سیدالشهداء (علیه السلام) بالاتر از نماز شب باشد.

* به هر عملی که به واسطۀ آن و از راه آن، حال ما مساعدتر است و توجه ما به خدا بیشتر است، باید به همان بیشتر بپردازیم و خود را با آن، به ذکر و مراقبه و توجه به حضرت حقّ مشغول سازیم.

* دینداری انسان وقتی معلوم می شود که بر سر دوراهی دنیا و آخرت، و متابعت هوای نفس و شیطان یا بندگی رحمان قرار گیرد.

* خوشا به حال کسی که خطای خود را ببیند، و به عیب خود توجه داشته باشد و عیوب دیگران را نادیده بگیرد و خود را کامل و بی نقص نبیند.انسان خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همۀ احوال مطلع از خود و در همه جا حاضر و بر همۀ کارها و احوال خود ناظر بداند.


* خدا می داند که غذا چه قدر در ایمان و کفر و اعمال خیرو شرّ انسان مدخلیت دارد!* ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم و برای هر خطا، زبان به استغفار بگشاییم و اگر قابل جبران باشد، جبران کنیم.

* اگر می خواهید از ناحیۀ دعا به جایی برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هر چه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفۀ بندگی کنیم.

* در این مطلب جای شکّ نیست که اگر انسان بدان موفق باشد، برای او کافی است و تمام مطالب و نتایج ریاضات شاقّه و دشوار را دارد، و آن مطلب این است که: انسان خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همۀ احوال مطلع از خود و در همه جا حاضر و بر همۀ کارها و احوال خود، ناظر بداند.

* هر کدام از ما تا هدف و مقصد اعلی، مسافتی داریم... باید سعی کنیم این مسافت را زیاد و بار خود را گرانتر و سنگیتر نکنیم... گناهان، موجب ازدیاد بار و بُعد مسافت ما تا مقصد است!

* این همه ابتلائات و گرفتاریهای ما در اثر ناشکری و کفران نعمتهای ما است.

* شُکر، موجب ازدیاد [فراوانی] نعمتها است، و اگر شکر نکردید، خبری از ازدیاد نیست. لذا اگر دیدیم ازدیاد نیست، شکّ نکنیم و بدانیم که شکر نیست.

________________________
منبع: در محضر بهجت، ج1، ص 13 - 370

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث