گفتگوی امام سجاد علیه السلام با پیرمرد شامی

گفتگوی امام سجاد علیه السلام با پیرمرد شامی

۰۶ آبان ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام

 

- پير مردى نزدیک آمد و (خطاب به اسیران کربلا) گفت: حمد خداى را كه شما را كشت و به هلاكت رسانيد و شهرها را از مردان شما راحت كرد، و اميرالمؤمنين (یزید) را بر شما تسلّط داد!
- امام على بن الحسين عليه السّلام در پاسخ بدو فرمود: «اى پیرمرد آيا قرآن خوانده اى»؟
- مرد گفت: آرى.
- امام فرمود: آیا اين آیه را می شناسى: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»، «بگو از شما مزدى جز دوستى نزدیکانم را نمى‏ خواهم؟(1)
- آن مرد گفت: آری، اين آيه را خوانده ‏ام.
- امام سجاد فرمود: نزدیکان و خويشاوندان پيامبر مائيم.
- امام پرسید: آيا در سوره بنى اسرائيل خوانده ‏اى: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ»، «حقّ ذَوى القربى را بده؟(2)
- آن مرد گفت: آری خوانده ام.
- امام فرمود: «قُربى» ما (اهل بیت) هستيم اى مرد.
- امام سپس فرمود آيا اين آيه را خوانده اى: «وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى»، «و بدانيد آنچه غنيمت گرفتيد از هر چيز، پس براستى خمس آن براى خدا و رسول و ذى القربى است»؟(3)
- پیرمرد گفت: آرى خوانده ام.
- امام فرمود: «قُربى» مائيم اى مرد.
- امام دوباره پرسید: آيا اين آيه را خوانده اى: «إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»، «همانا خدا اراده فرمود كه ‏رجس و پليدى را از شما اهل البيت ببرد، و تطهيرتان كند در كمال تطهير»؟(4)
- آن مرد گفت: بله خوانده ام.
- امام فرمود: اى مرد، ماييم اهل البيت كه خدا تنها ما را به آيه تطهير مخصوص داشت.

راوى گويد: آن پیرمرد ساكت باقى ماند، در حالى كه پشیمان بود از آنچه گفته، و سپس با  تعجب پرسید: شما را به خدا آیا شما همان اهل بیت پیامبر هستید؟!
- امام سجّاد عليه السّلام فرمود: سوگند به خدا كه ما همانها هستيم، سوگند به حقّ جدّمان رسول الله (صلّى الله عليه و آله)، كه بدون ترديد ما همانهایيم.
- پیرمرد گريست و عمّامه بر زمين زد، بعد سر را به آسمان برداشت و گفت: خداوندا من از دشمنان آل محمّد از جنّ و انس بيزارم.

- بعد عرض كرد: آيا برايم جاى توبه هست؟
- امام فرمود: «آرى، اگر توبه كنى خدا توبه ‏ات را مى‏ پذيرد و تو با ما خواهى بود».
- عرض كرد: من توبه کردم.
داستان پيرمرد به اطّلاع يزيد رسيد، و او دستور داد تا او را كشتند.
_______________________
پی نوشت:
(1)- شورى، 23
(2)- اسراء، 26
(3)- انفال، 41
(4)- احزاب، 33

منبع: اللهوف على قتلى الطفوف، سید بن طاووس، ص 177

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث