اعمال دهه اول ماه محرم
۲۴ بهمن ۱۳۹۴ 0 ادعیه و زیاراتمصايب امام حسين عليه السّلام
سزاوار است حال دوستان آل محمّد - كه رحمت خدا بر آنان باد - بحكم دوستى و وفا و ايمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول كريم، در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماى خود، آثار اندوه و درد اين مصيبت هاى بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. بايد مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشيدن و حتّى خوابيدن و گفتن بدست مى آيد ترك نموده و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است. نبايد احترام ناموس خداوند بزرگ و احترام پيامبر عزيز و احترام امامش كمتر از احترام خود و نزديكانشان باشد و لازم است كه خدا و پيامبر و امامش - رحمت خداوند بر آنان باد - را بيش از خود، فرزندان و نزديكانش دوست داشته باشد.
خداوند متعال مى فرمايد: «بگو اگر پدران و پسران خود را بيش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست داريد، منتظر باشيد تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده (و شما پشيمان و زيانكار شويد)».
يكى از فرزندان كوچكم در دهه اول محرم فقط نان خالى و بدون خورش مى خورد. و تا جائى كه مى دانم كسى به او نگفته بود كه اين كار را انجام دهد و گمان مى كنم سرچشمه اين كار دوستى باطنى او بود.
حال اگر كسى نتواند در تمام دهه اول اين كار را انجام بدهد، بايد در روز تاسوعا، عاشورا و شب يازدهم نان خالى بخورد. و در روز عاشورا، تا عصر خوردن، آشاميدن و حتّى سخن گفتن - مگر آن كه لازم باشد - و ديدار با برادران دينى را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد. و نيز در دهه اول، هر روز امام حسين عليه السّلام را با زيارت عاشورا زيارت نمايد. و اگر مى تواند مراسم عزادارى آن حضرت را در منزل خود با نيتى خالص برپا نمايد، بايد همين كار را بكند. و اگر نمى تواند، در مساجد يا منازل دوستانش به برپايى اين مراسم كمك كرده و اين مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزديك شده و از خودنمايى دور شود. و هر روز مقدارى از اوقات خود را در مكانهاى عمومى به عزادارى بپردازد.
مواسات با امام حسين عليه السّلام و اهل بيت - رحمت خدا بر آنان باد - نيز بايد بخاطر صدمات ظاهرى كه به آن حضرت وارد شد، باشد. ولى از اين مطلب هم نبايد غافل شد كه صدمات ظاهرى كه بر آن حضرت عليه السّلام وارد شد، در مورد هيچكدام از پيامبران و جانشينان آنان و حتّى در مورد هيچيك از جهانيان شنيده نشده است، بخصوص تشنگى حضرت عليه السّلام كه در احاديث قدسى و غير قدسى چيزهايى درباره آن آمده است كه انسان توان تصور آن را نيز ندارد. همچنين مصيبتهايى مانند شهيد شدن اهلبيت و اسارت حرمش، گويا او با محبوبش پيمان بسته بود بخاطر خوشنودى او كشته شدن را با انواع آن از قبيل سر بريدن، كشتن از زير گلو، كشتن با شكنجه و با گرسنگى و تشنگى و اندوه و غير اينها، تحمّل كند. ولى با اين همه شادمانى و نشاطى بجهت آشكار شدن نورهاى زيبايى و عظمت خداوند و شوق ديدار با او و رسيدن به ذات مقدسش به او مى رسيد كه آن سختيها را آسان مى نمود.
بلكه سختى آن را به لذت تبديل مى نمود. يكى از ياران او در اين رابطه مى گويد: هر چه شرايط بر امام عليه السّلام سخت تر مى گرديد، سيماى او برافروخته تر و خوشحال تر مى شد. ولى بهر حال درد و اندوه سختيها و مصيبتهايى كه بر جسد مبارك حضرت عليه السّلام و بر دل اهل بيت محترم او وارد شد و هتك حرمت ظاهرى او انسان را مى كشد.
بنابراين دوستانش بايد كارهايى را كه مناسب اين مصيبت بزرگ است، بخاطر مواسات با آن حضرت عليه السّلام در اين مصيبت، انجام دهند، بگونه اى كه گويا اين مصيبت بر خود، عزيزان و فرزندان يا خويشان آنان وارده شده است. زيرا امام عليه السّلام بفرموده جدش صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان مى باشد و باين جهت كه او اين مصيبتها را پذيرفت و وجود شريف خود را فداى پيروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناك رهايى بخشد. فرزندان و عزيزان خود را يتيم نموده، به اسارت حرم و زنان، و زينب و سكينه - كه سلام خدا بر آنان باد - رضايت داده و اصغر و اكبر و برادران و دودمان خود را سر بريد، تا پيروانش را از گمراهى و پيروى گمراه كنندگانى كه هلاك شده و ديگران را به هلاكت مى كشانند نجات داده و بدين وسيله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهايى بخشد، پيروانش را از تشنگى روز قيامت رهانيده و از نوشيدنيى كه ظرف آن با مشك مهر شده است، به آنها بنوشاند. بنابراين بحكم وفا و مواسات كه از صفات عالى انسانى است، لازم است كه همان چيزى را كه امام عليه السّلام به آنان عنايت كرده است، آنان نيز به امام عليه السّلام تقديم نموده و همانگونه كه امام عليه السّلام خود را فداى آنها نمود آنان نيز خود را فداى او نمايند. و حتّى اگر چنين كارى را نيز انجام بدهند باز هم بخوبى با او مواسات ننموده اند. زيرا وجود شريف او قابل مقايسه با ديگران نيست. باين جهت كه او مانند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، علّت آفرينش تمام موجودات و آقا و سرور تمام مخلوقات و پيامبران و فرشتگان نزديك به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوب محبوب اوست.
نيز با گفتارى صادقانه و با زبان حال بگويد: آقاى من كاش بجاى تو تمام اين بلاها بر سر من آمده و فداى تو مى شدم كاش خويشان و فرزندان من بجاى خويشان و فرزندان تو كشته و اسير مى شدند كاش تير حرمله - كه لعنت خدا بر او باد - سر شيرخوار مرا مى بريد كاش فرزندم، على بجاى فرزند تو قطعه قطعه مى شد كاش جگر من از شدت تشنگى تكه تكه مى شد كاش از شدت تشنگى دنيا بر چشمم تيره و تار مى شد كاش من درد اين جراحتها را تحمل مى نمودم كاش آن تير به گلوى من مى نشست و جان مرا مى گرفت كاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند كنيزان در شهرها گردانده ولى خويشان تو در خوارى و ذلت نمى افتادند كاش وارد آتش شده و شكنجه مى شدم ولى اين مصيبتها به شما وارد نمى شد.
اگر اين سخنان را صادقانه بگويى، تو را پذيرفته و بخاطر مواسات راستين با بزرگوارترين سادات تو را در جايگاه راستگويان با آنان همنشين مى گرداند. ولى جدا از فريبكارى با اين سخنان بپرهيز زيرا ممكن است وقتى مى گويى: حاضرم اين بلاها را بجاى امام عليه السّلام تحمل نمايم، حال و دل تو بمقدار كمتر از يك صدم آن را هم تصديق نكرده و در موقع امتحان جز مقدار كمى از اين ادعاها قبول نشود. و در اين صورت بجاى اين كه به جايگاه صدق و درجه صدّيقين برسى به ذلّت دروغ و پايين ترين درجات منافقين مى رسى. پس اگر مى بينى كه نمى توانى اين گونه با امام عليه السّلام مواسات نمايى، ادعاهاى دروغ را از خود دور كرده و خود را خوار نكن و فقط بگو: كاش با تو بوده، در مقابل تو كشته شده و به سعادت بزرگى مى رسيدم. و اگر مى بينى باين مقدار هم معتقد نيستى، مرض دل خود را كه همان دوستى اين دنياى پست و ميل و اعتماد به زندگى آن و فريب خوردن به زيباييهاى آن است، معالجه كرده و اين فرمايش خداوند متعال را بخوان: «اى يهود اگر گمان مى كنيد فقط شما دوستان خداييد و اگر راست مى گوييد، آرزوى مرگ كنيد.» و در آخر روز عاشورا زيارت تسليت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى كامل به حمايت كننده و پناه آن روز كه از معصومين عليهم السّلام مى باشند بپايان رسانيده و در توسل، اصلاح حال و پذيرش عزادارى را خواسته و از كوتاهى خود معذرت بخواهد.
ساير اعمال دهه اول
[1 -] يكى از اعمال مهم، دعاى اول ماه است. و بجهت اينكه اول اين ماه اول سال بوده و از طرف ديگر دعاهاى قبل از وقت نيز تأثير خاصى در برآورده شدن حاجات و رسيدن به امور مهم دارد، اين دعا تأثير زيادى در سلامتى و دورى از آفات دينى و دنيايى آن سال و بهبودى حال و بدست آوردن نيكيها دارد. و دعايى كه براى اول ماه در اقبال روايت شده دعاى بسيار مفيدى براى مطالب مذكور است.
[2 -] بهتر است در شب اول، بعضى از نمازهايى را كه در اين شب وارد شده بمقدار حال و توانايى خود خوانده - حداقل دو ركعت نمازى را كه شامل حمد[1] و يازده بار«قل هو اللّه احد»[2] است -، بعد از آن دعايى را كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از اين نماز خوانده است و در كتاب اقبال نقل شده بخواند و فرداى آن روز را روزه بگيرد. در روايت آمده است: كسى كه چنين عملى را انجام دهد، مانند كسى است كه بمدت يك سال كارهاى خوب انجام داده و تا سال آينده محفوظ خواهد بود. و اگر در مدت اين يك سال از دنيا برود، وارد بهشت خواهد شد.
[3 - روزه روز سوم.] در روايت آمده است: حضرت يوسف عليه السّلام در اين روز از چاه خارج شد. و اگر كسى اين روز را روزه بگيرد، خداوند مشكل او را بر طرف نموده و سختيها را بر او آسان مى نمايد.
[4 -] روايت شده: مستحب است تمام ماه را روزه بگيرد. و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا روايت مخصوص داريم امّا احتياط اين است كه روز عاشورا را روزه نگيرد ولى از خوردن و آشاميدن تا عصر خوددارى نمايد و آنگاه چيزى بخورد يا بياشامد بجهت اين كه امام حسين عليه السّلام و ياران حضرت در عصر از غصه هاى اين دنياى پست رهايى يافتند و در هنگام عصر سعادتمند شده و به مطلوب خود كه عبارت بود از ديدار خداوند بزرگ، رسيدند. و شايد بهمين جهت است كه دوستان عزادار آن حضرت عليه السّلام در عصر اين روز غم و غصه آنها كاهش پيدا كرده و از بين مى رود.
دو نكته
[الف -] در ساير اعمال شب و روز عاشورا، از قبيل نمازها و دعاهاى آن - غير از زيارتها و نمازهاى آن - اشكالهايى وجود دارد. و ممكن است اين اعمال ساخته و پرداخته مخالفين شيعه باشد. مواردى مانند استحباب سرمه كشيدن و غير آن، و حتّى اگر از معصومين عليهم السّلام نيز روايت شده باشد، باز هم انجام مراسم عزادارى و صلوات فرستادن بر امام عليه السّلام و اصحاب او و لعنت نمودن كشندگان آنها بهتر از انجام چيزهايى است كه در آن روايات وارد شده است. زيرا در روايت بر اين اعمال نيز تأكيد شده است.
[ب -] از چيزهايى كه عقل آنها را همراه با زيارت آن حضرت عليه السّلام لازم مى داند، زيارت اهل بيت و ياران شهيد اوست، بخصوص با زيارتهايى كه وارد شده است.
رعايت اخلاص
آنچه در اين باب و غير آن اهميت دارد، اين است كه اين كارها را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعى كنيم اين كارها را با نيتى خالص و براى رضاى خدا انجام داده و در خلوص خود نيز صادق باشيم. زيرا كار كوچكى كه با نيت خالصانه صادقانه همراه باشد بهتر از كارهاى زيادى است كه خلوص و صداقت در آن نباشد، حتى اگر چندين هزار برابر باشد. و اين مطلب بخوبى از عبادتهاى حضرت آدم عليه السّلام و شيطان فهميده مى شود، زيرا عبادتهاى چندين هزار ساله شيطان او را از جاودانگى در آتش نجات نداد ولى يك توبه حضرت آدم عليه السّلام باعث بخشش خطا و برگزيدن او شد. صدق در اخلاص تنها با لطف خاص خداوند در بندگانش به وجود مى آيد. و اگر بنده فقط سعى خود را بكار گيرد و بفهمد كه نمى تواند به آن دست يابد و در پى آن از خداوند كمك خواسته و اين آيه «ام من يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء[3]،اى كسى كه جواب مضطر را مى دهى و مشكلات او را حل مى كنى» شامل حال او شود، درهاى عنايت پروردگار كريم بر او گشوده مى شود. زيرا او كريم و بخشنده است و بخشش به بندگان مضطرى را كه درب او را مى كوبند دوست دارد.
در هنگام انجام اعمال نيز بايد مواظب باشد كه رياء و دوستى ستايش مردم در نيت او وارد نشود. و براى اينكه بفهمد رياء در نيتش وارد شده يا نه، مى تواند بجاى اينكه مثلا در خانه خود عزادارى را برپا كند در منزل دوست خود اين كار را انجام دهد بطورى كه مردم ندانند او مجلس را برگزار كرده است. آنگاه ببيند حال قلب او از اين كار تغيير پيدا مى كند و حال او در سنگين بودن مخارج عزادارى و كمى آن يا خوشحالى او از شكوه مجلس يا سادگى آن متفاوت است، در صورتى كه مردم بدانند كه او برپا كننده مجلس عزا مى باشد يا ندانند. و اگر در تمام اين مسائل تفاوتى نديد، ببيند كه آيا دوست دارد «سخنران» يا «روضه خوانى» را كه براى عزادارى دعوت مى كند از كسانى باشد كه معروف بوده و در مجالس اعيان و اشراف به ذكر مصايب امام عليه السّلام مى پردازند يا نه، بخصوص در صورتيكه مصايبى را كه غير معروفين از امام عليه السّلام نقل مى كنند از منابع معتبر بوده و از اين جهت از لحاظ شرعى بهتر باشد. و يا ببيند آيا براى او فرق مى كند كه اهل مجلس او از فقرا يا ثروتمندان باشند. و اگر در اين ملاك هايى كه براى تشخيص رياء ذكر نموديم تأمل كند مى بيند كه راه براى ورود رياء در عزاداريش بسيار وسيع مى باشد و براى بستن اين راه بايد عمل خود را از ديگران بپوشاند و آن را مخفى نمايد، بدين شكل كه مجلس عزادارى را در منزل دوستش منعقد نمايد و بگونه اى عمل كند كه كسى نداند مجلس را او برگزار نموده است. و تلاش كند عمل خود را از هر جهت صحيح انجام دهد باين ترتيب كه كسى را براى خواندن مصيبت دعوت كند كه با تقوا و در خواندن مصيبت راستگو باشد. و نيز در احترام به شركت كنندگان فقير و غنى براى او فرقى نكرده و براى احترام گذاشتن به آنان امتيازات دينى را رعايت كند نه امتيازات دنيوى را. زيرا صحت اعمال اسرار زيادى دارد كه در قبول و افزايش پاداش آنها مؤثر است.
[5 -] از جمله چيزهايى كه تأكيد شده اين است كه شب عاشورا تا صبح پيش قبر امام حسين عليه السّلام بماند. شيخ صدوق و شيخ طوسى از معصوم عليه السّلام روايت نموده اند كه: «كسى كه در شب عاشورا، امام حسين عليه السّلام را زيارت نمايد و تا صبح در كنار قبر او بماند خداوند در روز قيامت او را برمى انگيزد در حاليكه آغشته بخون امام حسين عليه السّلام بوده يا خداوند را در روز قيامت ديدار مى كند در حاليكه آغشته بخون خود مى باشد.