اوقات فراغت، گنج نهان
۲۱ خرداد ۱۴۰۲ 0 فرهنگ و اجتماع«اوقات فراغت»، یکی از سرمایه های ارزشمند و گنج های نهان است. به شرط آن که توانایی استخراج و بهره گیری از این گنج را داشته باشیم.
این که گفته اند:«فرصت، به دست آمدنی نیست؛ بلکه به دست آوردنی است» کلامی درست است و کار کسانی است که خلاقیت آنان در «مدیریّت زمان» و ا ستفاده از «فرصت های موجود»، سبب می شود که زمان، گسترش یابد و از «هیچ»؛ «خیلی چیزها» پدید آید.
مثلاً اگر «تعطیلات»، نوعی فرصت و مهلت است، بدون برنامه ریزی برای استفاده از آن، این «منبع سود»، به راحتی تبدیل به «کانون زیان» می شود و این سرمایه از کف می رود.
این گونه است که ایّام فراغت، به ایّام حسرت تبدیل می شود و سرمایه به زیان!
گرچه دل انسان می خواهد ایّام فراغت را به خوشی و لذّت و تفریح و حتّی بیکاری و راحتی بگذراند، ولی با حسرت های بعدی این گونه رفتار با یک «نعمت الهی» چه کنیم؟
پیشوای پاکان و اسوه ی پاکی ها، علی (ع) فرمود:
ان یکن الشغل مجهدة فالفراغ مفسدة. (1)
اگر کار و اشتغال، زحمت دارد، بیکاری هم فساد انگیز است.
و این جایی است که فراغت را به معنای بیکاری بگیریم و این سرمایه را تباه سازیم؛ ولی اگر از این امکان موجود، برای آینده بهره بگیریم چه؟ نه تنها مفسده نیست، بلکه سودآور و مایه ی مسرّت خواهد بود.
آنچه به عنوان «ایّام فراغت» داریم، فرصتی است که هنوز گرفتاری ها واشتغالات، آن قدر ما را محاصره نکرده که به هیچ کاری نرسیم. مجال موجود و حال نقد را باید به بهترین صورت به بهره وری رساند؛ چرا که شاید دیگر پیش نیاید و مجالی دست ندهد.
باز هم از کلام مولا علی (ع) بیاموزیم که بر قلّه ی رفیع آگاهی و موعظت و حکمت نشسته و به ما نوآموزان و تازه پایان، چنین پند می دهد:
و اعلم ان الدنیا دار بلیة لم یفرغ صاحبها فیها ساعة الّا کانت فرغته علیه حسرة یوم القیامة. (2)
بدانید که دنیا، سرای گرفتاری است و اهل دنیا، هرگز ساعتی به فراغت و بیکاری و بی خیالی در آن نمی گذرانند؛ مگر آن که همین یک ساعت، مایه ی حسرتشان در روز قیامت خواهد بود.
پس چه باید کرد؟
ایّام فراغت را نباید به معنای ایّام بیکاری و تعطیلی کار و وانهادن خویش و از یاد بردن هدف و فرونشستن از طیّ طریق و ادامه ی مسیر دانست. این «آفت عمر» است. کدام جوان با همّت و هوشیاری این گونه عمل می کند؟
درست است که جسم و جان ما هم نیازمند «تفریحات سالم» است ولی تفریحات سالم چیست و چگونه روح ما شاد و انبساط خاطر می یابد؟
بعضی با تماشای مناظر طبیعی و قدم زدن در باغ و ساحل رودخانه و هوای آزاد و دامنه ی کوه، «انبساط خاطر» می یابند. بعضی با دید و بازدید و «صله ی رحم»، به مسرّت و شادی می رسند؛ برخی با ورزش و نرمش؛ بعضی با مطالعه و کارهای علمی و فعالیّت های هنری و ذوقی؛ برخی با حضور در یک مسجد و فضای روحانی و شرکت در مراسم مذهبی. بعضی هم این تفریح را در یک شب نشینی یا تماشای یک فیلم و مسابقه می جویند.
در مواردی، تفریح، به کام انسان زهر می شود و روح را آزرده و خسته می سازد و اعصاب را می فرساید و دل را چرکین، خشم را افزون، وقت را تلف، و دوستی ها را تبدیل به دشمنی و حسادت می کند.
راستی! از اوقات فراغت، چگونه باید بهره گرفت؟
بعضی از کسانی که در اوقات فراغت و روزهای تعطیلی، ساعت ها پای فیلم می نشینند و خود را از هوای آزاد و قدم زدن در دامن طبیعت و تحرّک بدنی و تجدید نشاط روحی محروم می کنند، به خیال تفریح، خود را خسته تر و فرسوده تر می سازند. در کنج خانه نشستن و تنها چشم به صفحه ی تلویزیون و صحنه ی فیلم دوختن، نوعی «تفریح کاذب» است. بیچاره «روح» که گاهی زیر دست و پای ندانم کاری های ما «له» می شود و برای یک قطره «معنویت» بال بال می زند و ما از آن دریغ داریم!
باری، چه کنیم که فراغتمان به حسرت تبدیل نشود؟
هوشیاری لازم است که با سرمایه ای به نام فراغت، بازی نکنیم.
از وصیت های حضرت رسول (ص)، به ابوذر غفاری این است که «پنج چیز را قبل از پنج چیز، غنیمت بشمار، یکی هم آسودگی و فراغت را پیش از گرفتاری و مشغولیت». (3)
یک بار دیگر هم جام روح و پیاله ی دلمان را زیر بارش حکمتی نغز از مولای متقیان قرار دهیم که می فرماید:
اجعل زمان رخائک عدة لأیّام بلائک. (4)
روزگار آسوده خاطری خویش را سرمایه و ره توشه ای برای روزهای گرفتاری ات قرار بده.
نیز، از سخنان حکیمانه ی اوست:
فلیعمل العامل منکم فی ایّام مهله قبل ارهاق اجله و فی فراغه قبل اوان شغله.(5) هر کوشنده و تلاشگری از شما، پیش از آن که اجلش فرا رسد، عمل کند و پیش از آن که دوران گرفتاری فرا رسد، در دوره ی فراغت بکوشد.
اگر دوره ی فراغت به بیکاری بگذرد که فساد خیز است، به خصوص برای جوانان:
جوانی و بیکاری و خواسته
بسی فتنه ها زین سه برخاسته
اگر به کم کاری و اهمال و پرداختن به امور کم ارزش وغیر اولویت دار هم بگذرد، باز، حسرت آور است و با روش و منش یک انسان دقیق و حسابگر – که ارزش زمان و عمر و قیمت فرصت ها و اوقات را می شناسد - ناسازگار است.
به هر حال، ما و زمان، در حال دادوستد با یکدیگریم. زمان از ما «عمر» و «فرصت»ها را می گیرد و ما، در «ظرف زمان»، به تلاش و تحصیل و مطالعه و فراگیری و تجربه اندوزی و خودسازی می پردازیم.
آیا نباید حساب کرد که چه می دهیم و چه می گیریم؟
سود می بریم یا زیان می کنیم؟
ما اکنون سر کلاس نشسته ایم؛ کلاس زندگی. در کلاس عمر، هر کس را یک بار می نشانند و درس می دهند و امتحان می گیرند. می توانیم دنیا را یک میدان وسیع مسابقه بدانیم که همه ی آدم ها رقیب مایند. ما هم در یک رقابت سالم، با همه شرکت کرده ایم. به خودمان نمره و امتیاز بدهیم که نحوه ی بهره گیری مان از فرصت هایمان چگونه است؟
در آغاز، به «مدیریّت زمان» اشاره کردیم. این وقتی است که اولویت ها را در زندگی خویش بشناسیم و به تناسب آن،فرصت های خود را خرج کنیم.
کسانی که در زندگی و مصرف سرمایه ی زمان، به اصلی و فرعی کردن مسائل نمی اندیشند و موضوعات را پیش خود به «مهم» و «مهم تر» و «لازم» و «لازم تر» تقسیم نمی کنند، کم ترین ضرر و ضایعه برایشان، این است که «آفتابه» را خرج «لحیم» می کنند و اصل را فدای فرع.
سرمایه ی ما همین یک بار زیستن است؛ ولی سود ما چیست؟
آنچه ندارد عوض، ای هوشیار!
عمر عزیز است، غنیمت شمار
کسی که اوقات فراغت خویش را به کارهای بیهوده یا کم اهمیت سپری کند، از کارهای مهم تر باز می ماند.
و این، خسارتی است بزرگ!
پی نوشت:
1. میزان الحکمه، ج 7، ص 459.
2. نهج البلاغه، تصحیح: صبحی الصالح، نامه ی 59.
3. ...و فراغک قبل شغلک (مکارم الأخلاق، ص 459).
4. تصنیف غرر الحکم، ص 473.
5. نهج البلاغه، خطبه ی 86.
نویسنده: جواد محدثی
منبع: نشریه ی زندگی، سال دوم ،شماره چهار، فروردین واردیبهشت 1381، ص ص 26و 27.