جهان در عصر بعثت

جهان در عصر بعثت

۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع

جهان در دوران بعثت  دورانی بود پر از تطلاطم های حکومتی،سیاسی، فرهنگی.در این دوران، در بسیاری از کشورها ؛حکومت ها به صورت استبدادی اداره می شد،تحصیل که مخصوص اقشار خاصی بود و بقیه افراد طالب علم نمی توانستند از آن استفاده کنند ؛در نظام مالیاتی که تمام مالیات ها بر دوش اقشارضعیف بود و.... در چنین دورانی اسلام پا به عرصه ظهور گذاشت تا با معیارهای جدید فراخوانی به تمام عاالمیان بدهد که همه انسانها برابر هستند،همه می توانند از تمام امکانات و امتیازات استفاده کنند و این امیتازات تنها مخصوص قشر خاصی نیست

نگاهی اجمالی به حکومت ها در دوران بعثت از نظر حکومت،دین،آموزش

ایران:

کشور ایران علاوه بر امکانات فراوان خود،در اثر موقعیت ترانزیتی که میان شرق و غرب جهان داشت و می توانست بمنزله پلی جهت انتقال کالا و علوم و فنون میان کشورهای متمدن شرق و غرب باشد،اعتبار خاصی به خود گرفته و وزنه قابل توجهی در سیاست جهان به شمار می رفت

حکومت:

نوع حکومت ایران، مانند اکثریت نزدیک به تمام حکومتهای دیگر آن زمان،سلطنت و مثل خیلی از حکومتها استبدادی بود. تخت و تاج ایران را همزمان با طلوع خورشید اسلام خسرو پرویز که از سال 591 میلادی به تخت نشسته بود در اختیار داشت .موفقیتهای نظامی فراوانی که خسروپرویز در مرزهای شرق و غرب کشور به دست آورد در روحیه اش اثر گذاشت.

طبری در وصف او نوشته:«بخت و اقبال او را متکبر و مغرور کرد ،خودخواهی و اتسبداد و آزمندی او به نهایت رسید،چشم طبع به مال و ثروت مردم دوخت»(1)

سلاطین ساسانی خود را از نژاد خدا و شخصیتی ربانی  معرفی می کردند گرچه روحانیان آنان را بشر عادی و مکلف به تکالیف مخصوصی می دانستند.

انوشیروان ضمن نامه ای که به یوستینیایوس نوشته خود را «قهرمان قهرمانان و ساخته شده به صورت یزدان و وجودی الهی و واجب الاحترام می خواند».(2)

کسرائیان ساسانیان خود را در جمیع شئون کشور فعال ما یشاء می دانستند و سخت انتقاد ناپذیر بودند و اگر گاهی مشورتی می کردند از حدود تشریفات تجاوز نمی کرد و احترامی به آرائ و افکار دیگران نمی گذاشتند و حتی انوشیروان که در یک مورد دبیری را به جلیه شورایی که برای امری تشکیل داده بود دعوت کرد و دبیر رایی بر خلاف نظر او اظهار کرد و ایرادی به نظریه شاه نمود،دستور دارد با ضربات قلمدان او را هلاک کردند.(3)

مذهب:

هنگام ظهور اسلام،دین رسمی ایران «دین زرتشتی» بود،ولی ادیان و مسالک «نصرانیت» «یهود» «مانوی» و «مزدکی» نیز در ایران هر یک پیروانی داشتند.در دوره ساسانيان، در ايامى كه بازار دين و تعصبات مذهبى گرم بود هركس از دين رسمى (مذهب زردشتى) برمى گشت از ارث محروم و از حق مالكيت بى‏نصيب مى ‏شد و اموال او به نزديكترين خويشاوندانش مى ‏رسيد.(4)

نظام اقتصادی  و اجتماعی در عهد ساسانیان:

كريستن سن مى ‏نويسد:جامعه ايرانى بر  پایه دو ركن  بود: مالكيت و خون. بنابر نامه تنسر، حدودى بسيار محكم نجبا و اشراف را از عوام الناس جدا مى ‏كرد. امتياز آنان «به لباس و مركب و سراى و بستان و زن و خدمتكار بود.» و در جاى ديگر گويد:
 «اشراف را به لباس و مراكب و آلات تجمل از محترفه و مهنه ممتاز كردند و زنان ايشان همچنين به جامه‏ هاى ابريشمين و قصرهاى منيف و رانين و كلاه و صيد و آنچه آيين اشراف است. و مردمان لشكرى به آسايش و رفاهيت آمن و مطمئن به خانه‏ ها به معاش، بر سر زن و فرزند فارغ نشسته.» در شاهنامه فردوسى از خسروانى كلاه و زرينه كفش بسيار سخن رفته است كه مايه امتياز اشراف بزرگ بوده است.
بعلاوه طبقات از حيث مراتب اجتماعى درجاتى داشتند. هركس را در جامعه، درجه و مقامى ثابت بود.                    
به عقيده محققان ، در دوره ساسانيان طبقات و دسته‏ هاى اجتماعى از لحاظ شرايط اقتصادى يكسان نبودند و... در حدود هردسته درجات و اختلافات مالى وجود داشت، و اين دسته‏ ها از لحاظ اقتصادى يك واحد اقتصادى مشخص را تشكيل نمى‏ دادند و نمى ‏توانستند تشكيل دهند.
در ايران، تقسيم جامعه به طبقات، به وضع بارزى وجود داشت، بهره‏ كشان بطور كلى صاحبان اراضى بودند و استثمار شوندگان، مردم روستا؛ كه از لحاظ وضع مالى و ميزان تابعيتشان در مقابل صاحبان اراضى متفاوت بودند.
در زندگى ايران عهد ساسانى، برده ‏دارى نيز مقام مهمى داشت. ايران در آغاز قرون وسطى اندك‏اندك به سوى روابط فئودالى مى ‏گراييد و اين روابط در قرن پنجم به نحوى بارزتر نمايان شد. تكوين روابط فئودالى خيلى زودتر آغاز شد و نهضت مزدكيان، كه بر ضد استقرار تابعيت فئودالى روستاييان بود، در پاشيدگى و نابودى روابط دوران برده ‏دارى تا اندازه ‏اى مؤثر بوده است. «5»

در شاهنامه در پايان پندنامه انوشيروان، به نظام غلط اقتصادى و طبقاتى عهد ساسانيان اشاره شده است.


يكى مرد بينى كه با دستگاه      رسيده كلاهش به ابر سياه

كه او دست چپ را نداند ز راست       ز بخشش فزونى نداند ز كاست

  يك از گردش آسمان بلند            ستاره بگويد كه چونست و چند

  فلك رهنمونش به سختى بود                     همه بهر او شوربختى بود

 در جاى ديگر مى‏فرمايد:

         چنين بود تا بود و اين تازه نيست             گزاف زمانه بر اندازه نيست‏
             يكى را برآرد به چرخ بلند             يكى را كند زار و خوار و نژند
             نه پيوند با آن نه با اينش كين             كه دانست راز جهان‏آفرين‏

 در ايران قبل از اسلام، ظاهرا براى حفظ وضع طبقات مختلف، ازدواج بين خويشان و بستگان نزديك معمول بوده است (خويتودس). «بعد از اسلام نيز از ازدواج بين اقوام نزديك نزد ايرانيان پسنديده است و مى‏ گويند كه عقد پسرعمو و دخترعمو در آسمان بسته شده. اين اعتقادات از اهميت دادن به تخمه و نژاد سرچشمه مى‏گيرد ... محتمل است كه در زمان باستان اين عادت نزد اشراف و بخصوص شاهان معمول بود ...»

تعلیم و تربیت:

تربیت و تعلیم به طور کلی اعم از ابتدائی و متوسطه و عالی توسط روحانیان انجام می شد و هیچ طبقه ای حق دخالت در آن نداشت.

تحصیل و تدریس در افراد و طبقات مشخص و معینی انحصار داشت.حتی بعضی از علوم بود که با خط مرموزی تدوین و تدریس می شد که تقریبا جنبه سری داشت و تحت انحصار شدید بود.مدم عادی معمولا بی سواد و به این بیسوادی خرسند بودند.

امپراطوری روم شرقی:

امپراطوری روم شرقی وارث عظمت و اعتلای کهن امپراطوی روم بود این امپراطوری که در عین حال کشورهای غربی اروپا را تا اسپانیا را هم از آن خدود می دانست سراسر رومیه الصغری -یونان و ترکیه کنونی ،شام ،فلسطین،مصر و قسمتهایی از افریقا را در تصرف داشت و گاه و بیگاه به قلمرو پادشاه ساسانی تجاوز می کرد.

حکومت:

یوستینیانوس امپراتور معروف بیزانس که دوران حکومت وی با بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همزمان بود .در دوران 38 سال حکومت خویش بیش از 50 جنگ کرد و شهرهای زیادی را با خونریزی فراوان به چنگ آورد و سعی بسیار کرد که سراسر روم و متصرفات خود را متحد کند در آغاز سلطنت او خزانه پر بود اما به هنگام مرگ آن را خالی گذارد

یوستینیانوس این فکر را که «سلطنت او ودیعه ای است الهی» تشویق می کرد به شخص و اموال خود عناون مقدس می داد و از کسانی که به حضورش می رسیدند می خواست که زانو بزنند و دامن  جامه ارغوانی یا نوک بینیش را ببوسند .بطریق قسطنطنیه را وداشت که او را تدهین و تاجگذاری کنند.علی رغم همه کوششهای او برای وحدت این امپراطوری عظیم،پس از مرگش همه جا گرفتار هرج و مرج شد.

مذهب:

پیش از انکه مسیحیت دین رسمی روم گردد،سراسر امپراطوری بشدت آلوده به بت پرستی بود . بنکده ها و انواع بتها در یونان و روم وجود داشت. بطوری که تعدد خدایان رومی ضرب المثل است.

با مسیحی شدن قسطنطین امپراتوری روم به مسیحیت گرائید،نه بدان معنی که بت پرستی در برابر خدا پرستی مسیحیت خاضع شود بلکه مسیحیت تسلیم بت پرستی عمیق شد.

«و. م. میلر» می نویسد «در قرن چهارم بسیاری از بت پرستان داخل کلیسا شدند بعضی برای منافع شخصی یا شهرت به مسیحیت توجه پیدا کردند . این اشخاص بعضی از موهومات و رسوم و اعتقادات«بت پرستی» سابق را نیز همراه خود آوردندو....

تمدن روم شرقی:

از قرن چنج به بعد قسطنطنیه بزرگترین بازار و مرکز کشتیرانی جهان بود و یوستینیانوس » برای حفظ این موقعیت و جلوگیری از رقابت ایران به ایجاد روابطی با حمیریان جونب غربی عربستان و حبشه دست زد و بدنبال آن دخالت رد امور داخلی این کشورها پیش آمد.

تعلیم و تربیت:

تعلیمات ابتدائی بوسیله معلمین انجام می گرفت که مزد ناچیزی از اولیای محصلین می گرفتند

تعلیمات عالیه توسط مدرسان مستقل و استادانی که حقوق خود را از شهرداری یا دولت دریافت می کردند اجرا می شد. و به قول ویل دورانت در این رشته هم مانند رشته های دیگر،بهترین و بدترین اشخاص پول زیادی می گرفتند. و سایرین پول خیلی کم.

دانشگاههای بزرگ امپراطوری شرق در اسکندریه و آتن وقسطنطنیه و انطاکیه قرار داشتند و با ترتیب مخصوصی طب و فلسفه و ادبیات و علم بیان تدریس می کردند.

 

هندوستان

شبه قاره هند با تمدنی که سابقه اش به سی تا چهل قرن پیش از میلاد می رسد،سرزمین غرایب و عجایب و تضادهاست.

حکومت:

تقریبا با ظهور اسلام شخصی به نام «هارشا- وارودهانا» دش شمال هندوستان حکومتی مقتدر و جالب که پایتخت آن شهر کانوج بود بوجود آورد.نوع حکومت هند استبدادی بود،منتهی می توان گفت که حکومت هارشا استبداد در خدمت خلق بوده است زیرا او فرمانروایی دانشمند  ادیب و شاعر  ونویسنده و نیکوکار و دارای جذابیت ذاتی و قوی الاراده بود.

مذهب:

در هیچ کشوری به اندازه هند دین نقش اساسی در زندگی مردم نداشته و چون معمولا مذاهب رایج هند مردم را در دعوت به انزوای از علایق مادی می کردند،باید گفت ادیان هند،از لحاظ زندگی مادی و سعادت این جهان،آثار سوئی در بر داشته اند.

تعلیم و تربیت:

آموزش و پروش تقریبا در اختیار برهمنان بود و در درجه اول فرزندان آنها و سپس به تدریج فرزندان طبقات بعد،از آن بهره مند بودند ولی طبقه نجسها بکلی از آن محروم بودند

تحصیلات در سه دوره انجام می گرفت: 1- از سن 5سالگی تا 8سالگی در مدارس روستاها2-از هشت تا بیست سالگی بوسیله معلمان سرخانه3-دوره دانشگاه و تحصیلات عالیه . تحصیلات بیشتر به صورت شفاهی و یا حفظ کردن بود.

چین:

بسیاری از مورخان اعتقاد دارند که رویهمرفته تاریخ کشور چین در مقایسه با تاریخ کشورهای دیگر جهان افتخار امیزترین امتیازات را دارد و چینیان در پشت سر خود عظیم ترین و عمیق ترین و انسانی ترین تمدن را دارند.

حکومت:

حکومت چین مخلوطی از اریستوکراسی و دموکراسی بود. از لحاظ نظری،شخص خاقان با حقی الهی حکومت نموده و او را «بغپور» فرزند آسمان- نماینده خدا_در روی زمین می دانستند . فرمانهای او قانون به شمار می رفت. ریاست عالیه مذهبی را هم در دست داشت. حق آخرین قضاوت با  او بود و جانشین خود را شخصا تعیین می کرد.

در چین بیش از انچه به فرد اهمیت می داند به جامعه مورد توجه بود و تمام مردم در صنفی باآداب و رسوم محکم و غیرقابل تخلف قرار داشتند ، و تخلف از سنن و آداب اجتماع باعث سقوط شخصیتها  می گردد.مشاغل و مقامات دولتی ارثی نبود و برای تمام آحاد ملت رسیدن به آنها آزاد و امکان پذیر بود . برای اشتغال هر پست و مقامی مقررات و شرایط خاصی وجود داشت و خصوصا در دوران تانگها تمام مشاغل پس از یک امتحان که معمولا هر سه سال یکبار انجام می گرفت به فرد واگذار می شد.

تعلیم و تربیت:

تقریبا در تمام خاک چین و حتی روستاها آموزشگاههای عمومی برای پرورش و تعلیم افراد و آماده کردن آنها برای گذراندن امتحانات وجود داشت. و همه طبقات حق ورود به آموزشگاه و آماده کردن خود جهت امتحان هر نوع مقام دولتی را داشتند. گرچه عملا بسیاری از فقرا و تهیدستان از تحصیل و امتحان محروم بودند،ولی از لحاظ قانون مانعی برای احدی وجود نداشت ،و اصولا چینیان معتقد بودند که اگر مردم عادی به مقامات دولتی راه نداشته باشند و حکومت و شئون آن در انحصار طبقات مشخصی باشد باعث فساد فراوان می شود.      


پی نوشت:

(1) تاریخ طبری،صفحه 1041

(2)تاریخ بیزانس،قسمت اول،صفحه 353

(3)تاریخ اجتماعی ایران،ص459.تاريخ اجتماعى ايران، ج‏1، ص: 627

(4)تاریخ اجتماعی ایران،ج1،ص625

(5) تاريخ ايران از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم، پيشين، ص 92.

منبع:چهان در عصر بعثت،محمدجواد باهنر،اکبر هاشمی،دفتر نشر فرهنگ اسلامی

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث