کتاب شمّاس شامی؛ روایت ورود اسرا به شام در قالب رمان

کتاب شمّاس شامی؛ روایت ورود اسرا به شام در قالب رمان

۱۱ شهریور ۱۳۹۶ 0 اهل بیت علیهم السلام

نویسنده:

زبان:

 
این کتاب روایت کربلا در شام است، داستانی که از زبان یک خدمتکار رومی نقل می شود.
نقل است که در بزم یزید، همو که ننگ نام انسان است، فردی مسیحی به اعتراض برخاست و یزید را مورد خطاب وعتاب قرار داد.گفت که من از تبار چند دهمین نبی خدا هستم وهرگاه که به میان قوم خود می روم  مرا عزیز می دارند چرا که معتقدند خون اجدادم در رگهای من جریان دارد. حال تو بوزینه اموی خون نواده رسولتان را بر زمین ریخته ای واینگونه مستانه بر دهان او چوب می زنی.
"شماس شامی" روایتی داستانی از این فرد مسیحی است. 
رمان «شمّاس شامی» گزارشی است از طرف «یولیوس»، نوکر«جالوت» - کارگزار امپراتوی روم در شام به سال 61 ه.ق – فرستاده «تیموتائوس» امپراتور روم که در سراسر رمان، گزارش‎نویس یعنی «یولیوس» برآن است که برخلاف روایت های موجود و خبر های رسیده به امپراتور روم، خائن بودن سرورش را با ذکر جزییات ماوقع، انکارکند و پرده از رازی که گویا فقط نویسنده ی گزارش از همه ابعاد آن آ‎گاه است، بردارد.
مجید قیصری نویسنده این رمان در مورد هدف نگارش این اثر می گوید: "من می خواهم بگویم ثمره این جنگ چیست؟ یک عده اسیر که همه زن هستند؟ خیلی بی معناست. یعنی هر آزاده یی، هر انسانی در هر شرایطی با خود می گوید این وحشی گری است." وی ادامه می دهد: "داستان اگر اجازه ندارد تاریخ را تحریف کند، اما این توان و ظرفیت را دارد که تاریخ را از زاویه‌ای نو روایت کند. گویی دوباره آن را می‌آفریند."
 

درباره نویسنده

مجید قیصری نویسنده ای که با داستان های جنگی اش شناخته شده است. وی در سال ١٣٤٥ در تهران متولد شد اما اصالتاً اصفهانی است و در رشته روانشناسی تحصیل کرده است. قیصری در اوایل دهه ٧٠ به طور جدی به نوشتن داستان کوتاه پرداخت. مجموعه داستان «صلح»، رمان «جنگی بود، جنگی نبود»، مجموعه داستان «طعم باروت» و مجموعه داستان «نفر سوم از سمت چپ» محصول تلاش های او در زمینه داستان نویسی در دهه گذشته است. در سال ١٣٨٠ رمان «ضیافت به صرف گلوله» و در سال ٨٤ مجموعه داستان «سه دختر گل فروش» از وی به چاپ رسیده است.

بخشی از کتاب

  ... از یکی از سربازان کنار دستی ام پرسیدم: "پس اسرا را کی می آورند؟"

  گفت: "مگر نمی بینی؟"
- همین؟ لشکری چند هزار نفره دستاوردش این است؟
باورش برایم سخت بود. ولی انگار برای سربازان قصر و مردمی که به تماشا ایستاده بودند هیچ جای تعجب نبود.  شاید بدین علت که از همه چیز اطلاع نداشتند. گفتم شاید منظورم را درست نگفته ام، دوباره پرسیدم: "منظورم اسرای مرد این جنگ است. جنگاوران آنها را کی می آورند؟"
سربازی که مورد خطاب من بود نگاه غضباکی به صورتم انداخت و روبرگرداند. از نگاهش ترسیدم. زیر لب شنیدم که گفت کافر. انگار می خواست خطوط چهره ام را به حافظه اش بسپارد تا از یادش نروم...
این کتاب در سال 1391 توسط نشر افق برای چهارمین بار تجدید چاپ شده است.
 
منابع:
 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث