کتاب آفتاب در مصاف بر گرفته از بیانات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی)

کتاب آفتاب در مصاف بر گرفته از بیانات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی)

۰۴ آبان ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام

زبان:

 
 
 

درباره کتاب

اين اثر در قالب کتاب مرجع، به گونه‌ای سامان يافته كه بتواند مبناي پژوهش محقّقان اين حوزه قرار گيرد، تا با مراجعه به آن، بتوانند با توجّه به ديدگاههای رهبری در اين موضوع، تحقيقات خود را گسترش دهند. با بررسي‎های صورت گرفته، به نظر رسيد بهترين روش برای تدوين اين مجموعه، «تدوين تمام مطالب بر اساس سيرِ زماني بيانات» است. فهرست تفصيلی اين اثر مشتمل بر شش بخش کلّي با عناوين «کليّات، امام‎حسين، عاشورا، ياران عاشورا، دشمنان عاشورا، زيارات و ادعيه» است.
نشانی هايی كه در پاورقی آمده، مستندات قرآنی، روايی و تاريخی است. به بخشی از مستندات تاريخی كه جنبه‏‌ی تحليلی دارد، پرداخته نشده است. شيوه‏‌ی انتخاب منابع در پاورقيها نيز بدين صورت بوده كه در موضوعات تاريخی، يك منبع شيعی، يك منبع سنی و نيز «بحارالانوار» به عنوان كتاب مرجعِ در دسترس، به ترتيب تقدم قرنی و زمانی اين منابع ذكر گرديده و در موضوعات روايی، به كتابهای معتبر روايی استناد داده شده است.
در ابتدای کتاب، فهرست عناوين به همراه فهرست اجمالی که ارجاع به فهرست تفصيلی است، به منظور توجه دادن مخاطب به ساختار موضوعی اثر درج گرديده و فهرست تفصيلی و ساير فهرستها، در انتهاي کتاب آورده شده‎اند. اين مجموعه، تمام مطالب مرتبط را از سال 1357 تا سال 1390 هجری شمسی در خود جای داده است.

صفحاتی از کتاب

معرفت و احساس عاشورایی

عاشورا، يك «معرفت» و «احساس» است. ملّت ما، «احساس عاشورا» را دارد. می‌بينيد در جلسات سينه‏‌زنى، وقتى بزرگها سينه می‌زنند، بچّه‌ی هفت، هشت ساله هم بلند میشود، پيراهنش را مثلاً به كمرش میبندد، سينه میزند. اين احساس عاشورا چيز خيلى خوبى است و هيچ فلسفه و فلسفه‏‌بافى‎یى هم جايش را نمیگيرد. همه‌ی كار بزرگان و مصلحين اين بوده است كه با استفاده از زمينه‏‌هاى ذهنى، عاطفى و فكرى مردم، آنها را به يك معرفت صحيح متّصل كنند. كار بزرگ روشنفكرِ انقلابى و مذهبى در آن دوره‏‌اى كه كار میکرده، همين بوده است كه «معرفت» را با «عاطفه» جفت كند؛ كه بعد نتيجه‏‌اش اين حركتِ عظيم میشود.

سه ويژگی برجسته‌ی اباعبدالله

برجستگی وجود اباعبدالله دارای ابعادی است که هر کدام از اين ابعاد هم بحث و توضيح و تبيين فراوانی به دنبال دارد؛ ولي اگر دو، سه صفت برجسته را در ميان همه‌ی اين برجسـتـگی‌ها اسم بياوريم، يکي از آنها «اخلاص» است؛ يعنی رعايت کردن وظيفه‌ی خدايی و دخالت ندادن منافع شخصی و گروهی و انگيزه‏های مادّی در کار. صفت برجسته‌ی ديگر، «اعتماد به خداست». ظواهر حکم میکرد که اين شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد. چطور اين را «فرزدقِ» شاعر میديد، اما امام حسين نمیديد؟! نصيحت‌کنندگانيی‌که از کوفه مي‏آمدند میديدند، اما حسين‏‌بن‏‌علی که عين‌الله بود، نمیديد و نمیفهميد؟! ظواهر همين بود؛ ولی اعتماد به خدا حکم میکرد که علي‏رغم اين ظواهر، يقين کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضيّه هم اين است که نيّت و هدف انسان تحقّق پيدا کند. اگر هدف تحقّق پيدا کرد، براي انسان با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نيست... خصوصيّت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسين در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثه‌ی کربلا، ده ‏سال امامت و مسئوليّت با او بود. آن حضرت در مدينه مشغول کارهای ديگری بود و کار کربلايی نمیکرد، اما به مجرّد اينکه فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبيد؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. اين سه خصوصيّت، تعيين‌کننده است. در تمام ادوار نيز همينطور است؛ در انقلاب نيز همين‏گونه بود. امام ما هم که مي‏‌بينيد اينقدر خدای متعال او را به مقام رفيع رساند - «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا» و علي‏رغم همه‌ی عوامل در سرتاسر دنياي مادّيّت و استکبار که میخواستند او را محو کنند، به فراموشی دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همين بود که اين سه خصوصيّت را داشت: اوّلاً، با اخلاص بود و براي خود چيزي نمیخواست؛ ثانياً، به خداي خود اعتماد داشت و میدانست که کار و هدف، تحقّق پيدا خواهد کرد، به بندگان خدا هم اعتماد داشت؛ ثالثاً، زمان و «موقع» را از دست نداد؛ در لحظه‌ی لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشاره‌ی لازم و حرکت لازم را کرد.

اختصاص تعبير ثارالله به اميرالمؤمنين و امام حسين 

در همه‌ى آثار اسلامى، ما دو نفر را داريم كه از آنها به «ثارالله» تعبير شده است. در فارسى، ما يك معادل درست و كامل براى اصطلاح عربى «ثار» نداريم. وقتى كسى از خانواده‎اى از روى ظلم به قتل میرسد، خانواده‌ی مقتول صاحب اين خون است. اين را «ثار» میگويند و آن خانواده حق دارد خونخواهى كند. اينـكه میـگويند خون خدا، تعبير خيلى نارسا و ناقصى از «ثار» است و درست مراد را نمیفهماند. «ثار»، يعنى حق خونخواهى. اگر كسى «ثار» يك خانواده است، يعنى اين خانواده حق دارد درباره‌ى او خونخواهى كند. در تاريخ اسلام از دو نفر اسم آورده شده است كه صاحب خون اينها و كسى كه حقّ خونخواهى اينها را دارد، خداست. اين دو نفر يكى امام حسين است و يكى هم پدرش اميرالمؤمنين؛ «يَاثَارَاللهِ وَ ابْنَ ثَارِه». پدرش اميرالمؤمنين هم حق خونخواهی‌اش متعلّق به خداست.

موضوعات مهم

زمینه ها و تحلیل قیام/ اهداف قیام/ ویژگیها، درسها و عبرتهای قیام/ تحریفات عاشورا/ وظایف و بایسته ها/ مجالس حسینی
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث