کلیپ صوتی تصویری حدیث شریف كساء
۱۶ اسفند ۱۳۹۳ 0 صوتی و تصویری
متن و ترجمه حدیث کساء
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
از فاطمه زهرا سلام اللّه علیها دختر رسول خدا صلى اللّه علیه
وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى
و آله ، جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا كه فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در
بَعْضِ الاَیّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیْكَ السَّلامُ قالَ
بعضى از روزها و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم : بر تو باد سلام فرمود:
اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُكَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ
من در بدنم سستى و ضعفى درك مى كنم ، گفتم : پناه مى دهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى و ضعف
فَقَالَ یا فاطِمَةُ ایتینى بِالْكِساَّءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ فَاَتَیْتُهُ بِالْكِساَّءِ
فرمود: اى فاطمه بیاور برایم كساء یمانى را و مرا بدان بپوشان من كساء یمانى را برایش آوردم
الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ كَاَنَّهُ الْبَدْرُ
و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مى نگریستم و در آن حال چهره اش مى درخشید همانند ماه
فى لَیْلَةِ تَمامِهِ وَكَمالِهِ فَما كانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ
شب چهارده پس ساعتى نگذشت كه دیدم فرزندم حسن وارد شد و
اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنى
گفت سلام بر تو اى مادر گفتم : بر تو باد سلام اى نور دیده ام
وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ
و میوه دلم گفت : مادرجان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گویا بوى
جَدّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ
جدم رسول خدا است گفتم : آرى همانا جد تو در زیر كساء است پس حسن بطرف
نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ
كساء رفت و گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آیا به من اذن مى دهى
اَدْخُلَ مَعَكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا
كه وارد شوم با تو در زیر كساء؟ فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى
صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَما كانَتْ
صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزیر كساء رفت
اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمّاهُ
ساعتى نگذشت كه فرزندم حسین وارد شد و گفت : سلام بر تو اى مادر
فَقُلْتُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّةَ عَیْنى وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ
گفتم : بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم فرمود:
لى یا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَیِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّى رَسُولِ
مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گویا بوى جدم رسول
اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ وَاَخاكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ
خدا (ص) است گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زیر كساء هستند
فَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ
حسین نزدیك كساء رفته گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام
عَلَیْكَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِساَّءِ
بر تو اى كسى كه خدا او را برگزید آیا به من اذن مى دهى كه داخل شوم با شما در زیر كساء
فَقالَ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ
فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت كننده امتم به تو اذن دادم پس او نیز با
مَعَهُما تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِكَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ
آن دو در زیر كساء وارد شد در این هنگام ابوالحسن على بن ابیطالب وارد شد
وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا اَبَا
و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى ابا
الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً
الحسن و اى امیر مؤ منان فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى كنم
طَیِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ
گویا بوى برادرم و پسر عمویم رسول خدا است ؟ گفتم : آرى این او است كه
وَلَدَیْكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ
با دو فرزندت در زیر كساء هستند پس على نیز بطرف كساء رفت و گفت سلام بر تو
یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیْكَ
اى رسول خدا آیا اذن مى دهى كه من نیز با شما در زیر كساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو
السَّلامُ یا اَخى یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ
باد سلام اى برادر من و اى وصى و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادم
فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْكِساَّءِ ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ
پس على نیز وارد در زیر كساء شد، در این هنگام من نیز بطرف كساء رفتم و عرض كردم سلام
عَلَیْكَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ
بر تو اى پدرجان اى رسول خدا آیا به من هم اذن مى دهى كه با شما در زیر كساء باشم ؟
قالَ وَعَلَیْكِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَكِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ
فرمود: و بر تو باد سلام اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم ، پس من نیز به زیر
الْكِساَّءِ فَلَمَّا اكْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْكِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ
كساء رفتم ، و چون همگى در زیر كساء جمع شدیم پدرم رسول خدا
بِطَرَفَىِ الْكِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّ
دو طرف كساء را گرفت و با دست راست بسوى آسمان اشاره كرد و فرمود: خدایا
هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیْتى وَخ اَّصَّتى وَح اَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى
اینانند خاندان من و خواص ونزدیكانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است
یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ
مى آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر كه با ایشان بجنگد
وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ
و در صلحم با هر كه با ایشان درصلح است ودشمنم باهركس كه با ایشان دشمنى كند و دوستم با هر كس كه ایشان را دوست دارد اینان
مِنّى وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَغُفْرانَكَ
از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهاى خود و بركتهایت و مهرت و آمرزشت
وَرِضْوانَكَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً
و خوشنودیت را بر من و بر ایشان و دور كن از ایشان پلیدى را و پاكیزه شان كن بخوبى
فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِكَتى وَیا سُكّانَ سَماواتى اِنّى ما خَلَقْتُ
پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساكنان آسمانهایم براستى كه من نیافریدم
سَماَّءً مَبْنِیَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیَّئَةً وَلا
آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه
فَلَكاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْكاً یَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ
فلك چرخان و نه دریاى روان و نه كشتى در جریان را مگر بخاطر دوستى این
الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ
پنج تن اینان كه در زیر كسایند پس جبرئیل امین عرض كرد: پروردگارا كیانند
تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ
در زیر كساء؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و كان رسالتند:
هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ
آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئیل عرض كرد: پروردگارا آیا به من هماذن مى دهى
اَهْبِطَ اِلَى الاَرْضِ لاَكُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ
كه به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم
فَهَبَطَ الاْمینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ
پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا، (پروردگار) علىّ
الاْعْلى یُقْرِئُكَ السَّلامَ وَیَخُصُّكَ بِالتَّحِیَّةِ وَالاِْكْرامِ وَیَقُولُ لَكَ
اعلى سلامت مى رساند و تو را به تحیت و اكرام مخصوص داشته و مى فرماید:
وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا
به عزت و جلالم سوگند كه من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه
قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَةً وَلا فَلَكاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا
ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلك چرخان و نه دریاى روان و نه كشتى در
فُلْكاً یَسْرى اِلاّ لاَجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ
جریان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما و به من نیز اذن داده است كه با شما
فَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْكَ السَّلامُ یا
در زیر كساء باشم پس آیا تو هم اى رسول خدا اذنم مى دهى ؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام اى
اَمینَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ
امین وحى خدا آرى به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر
الْكِساَّءِ فَقالَ لاَبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْكُمْ یَقُولُ (اِنَّما یُریدُ اللَّهُ
كساء شد و به پدرم گفت : همانا خداوند بسوى شما وحى كرده و مى فرماید: ((حقیقت این است كه خدا مى خواهد
لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً)[1] فَقالَ عَلِىُّ لاَبى
پلیدى (و ناپاكى ) را از شما خاندان ببرد و پاكیزه كند شما را پاكیزگى كامل )) على علیه السلامبه پدرم گفت :
یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْكِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ
اى رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن ) ما در زیر كساء چه فضیلتى (و چه شرافتى ) نزد
اللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً
خدا دارد؟ پیغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائى كه مرا به حق به پیامبرى برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق )
ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ
برگزید كه ذكر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین كه در آن گروهى از
شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِكَةُ
شیعیان و دوستان ما باشند جز آنكه نازل شود بر ایشان رحمت (حق ) و فرا گیرند ایشان را فرشتگان
وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا
و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه كه از دور هم پراكنده شوند، على (كه این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما
وَرَبِّ الْكَعْبَةِ فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً
رستگار شدیم و سوگند به پروردگار كعبه كه شیعیان ما نیز رستگار شدند، دوباره پیغمبر فرمود: اى على سوگند بدانكه مرا بحق به نبوت
وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ
برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید ذكر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلى از محافل
اَهْلِ الاَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ
مردم زمین كه در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناكى باشد جز
وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَكَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ
آنكه خدا اندوهش را برطرف كند و نه غمناكى جز آنكه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهى باشد جز آنكه
وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ
خدا حاجتش را برآورد، على گفت : بدین ترتیب به خدا سوگند ما كامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنین
شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْكَعْبَة
مطالب مرتبط:
- نرم افزار اندوریدی حدیث کساء
- نرم افزار اندرویدی حدیث شریف کساء به همراه صوت
- حدیث کساء در مفاتیح الجنان