اجتماعي شدن يك سيستم دو جانبه ي ارتباطي بين فرد و خانواد و جامعه مي باشد و مهارت هاي اجتماعي بخشي از جريان اجتماعي شدن فرد است.
به دليل پيچيدگي جريان اجتماعي شدن و عوامل گوناگون مؤثر بر آن آموختن مهارت ها اجتماعي به كودكان از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و اولياء امروز در اين رابطه احساس كاستي هاي زيادي مي نمايند پدرها و مادرها در زمينه ي آموزش هاي آكادميك بيشترين ارتباط را با كودك و مدرسه داشته و تا پايان تحصيلات از هيچ كوششي فروگذار نيستند؛ ولي در رابطه با مهارت هاي اجتماعي و اجتماعي شدن كودك بیشتر منبع يا سازمان خاصي را نمي شناسد و كوشش هاي مقطعي و پراكنده و گاه نادرست آنها زمينه ساز كفري اين جريان و يا بروز عواقبي ناخوشايند در رشد عاطفي، اجتماعي، اخلاقي و در مجموع شخصيتي كودك مي گردد.
روند اجتماعي شدن
روند اجتماعي شدن جرياني است كه از لحظه ي تولد كودك آغاز مي شود.
كودك در اين جريان، هنجارها، مهارت ها، انگيزه ها، طرز تلقي و رفتارهاي فردي خود را به تدريج ياد گرفته و سازمان مي دهد. از واكنشي كه والدین در كودك مقابل گريه ي او نشان مي دهد تا نقش هاي كه برخي افراد و گروه ها و سازمان هاي اجتماعي در رابطه با كودك به عهده دارند همگي سامان دهنده ي شخصيت فردي و اجتماعي اين كودك خواهد شد و بيان گر رشد اجتماعي، عاطفي و اخلاقي اوست.
پدر و مادر، خواهر و برادر، بزرگ ها و حتي تا حدودي عموها و عمه ها و دايي و خاله در اين روش رشد تأثير دارند. مربيان نيز بخش زيادي از وقت خود را براي ارائه ي ارزش ها و شناختن و شناساندن و جهت دادن يا تغيير دادن رفتار كودك صرف مي كنند.
با توجه به مطالب بالا آموزش اجتماعي كه همان رفتار كلامي و غير كلامي برخوردهاي يا پاسخ هاي متناسب با محيط يا افراد مخاطب است. روابط بين فردي و درون فرد كودك را بالندگي و بهبود مي بخشد تا به خود باوري، خودشكوفايي، گشاده رويي و نيك انديشي رسيده و اعتماد به نفس و عزتكودك موجودي است زنده و انسان است خردسال، در مسير رشد خود بايد از دوراني عبور كند آن را «دوران كودكي» يا طفوليت ناميده می شود. از هر موجود زنده ی ديگر، كودك به هدايت و مراقبت بزرگسال، براي گذر از اين دوران، نيازمندتر است.نفس او افزايش يابد و بتواند با درون خود سازگار يافته و در روابط اجتماعي نيز احساس كفايت نمايد.
دوران شيرخوارگي مرحله اي است بيولوژيك ولي دوران كودكي مقوله اي است اجتماعي و تابع شرايط و ضوابط فرهنگي(1).
اين بافت اجتماعي و اين مقوله فرهنگي و رواني، مانند تمامي نهادهاي اجتماعي ديگر، دست خوش تغيير و دگرگوني است و بقاء و دوام آن نيز در گرو شرايط و عوامل مشابه ديگر ساختارها و نهادهاي همان اجتماع مي باشد.
براي جستجوي پاسخ بايد به سراغ تأثير رسانه هاي ارتباط جمعي به روح و روان و خلق و خوي فرد و جامعه رفت و دگرگوني هاي اجتماعي و فرهنگي ناشي از رسانه ها را مورد نظر قرار داد.
ارتباط جمعي
هم زمان با اوج مرحله صنعتي شدن جوامع غربي، در اوائل قرن نوزدهم نوع جديدي از ارتباط به وجود آمد با اشكال برقراري ارتباط در دوران پيشين تاريخ بشري متفاوت بود. از اين ارتباط جمعي ياد مي كنند.
معدل انگليسي كلمه ارتباطcommunicaton از ريشه ی communis به معناي مشترك وcommunicare به معناي تأسيس اجتماع و به وجود آمدن جوَ تفاهم و اشتراك ساخته شده است وسايل ارتباط جمعي به آن دسته از وسایلي اطلاق مي گردد كه پيام را براي مخاطبان بسيار « عموم » ارائه مي دهند و داراي آثار اجتماعي اند(2).
در طول يك شبانه روز، كودكان به طور متوسط شانزده ساعت بيدارند(3). نقش مدرسه، وسايل ارتباط جمعي و به مخصوص نيروي قدرتمند تلويزيون و در چند سال اخير كامپيوتر و اينترنت در شكل دادن و طرز تلقي ها و خواسته ي كودك و نوجوان و شيوه هاي بر خورد او بر كسي پوشيد نيست(4).
امروز تمام ابعاد زندگي فردي و اجتماعي انسان ها متأثر از رسانه ها است و رسانه ها در خصوصي ترين رفتار انسان ها بزرگترين تا بزرگترين تغييرات نهادهاي اجتماعي و ساختارهاي فرهنگي و سياسي رسوخ كرده است. رسانه هاي جمعي هم موجب بروز آسيب و چالش ها و تغييرات اساسي بر افراد و جوامع شده اند و هم شناخت آسيب هاي مختلف اجتماعي و فردي و گزارش آن به كنش گران اجتماعي نسبت به گسترش نابهنجاري هاي اجتماعي هشدار مي دهند و بدين ترتيب كنش گران را از كجروي بازداشته و هنجارها و ارزش هاي جامعه را به آنان مي نمايانند.
وسايل ارتباط جمعي مي توانند با استفاده از شگردهاي تبليغاتي و آفرينش هاي هنري نفرت و زشتي تزلزل باورها و ارزش هاي ملَي، ديني و انساني را به مخاطبان خود القاء كنند، همان طور كه مي توانند موجب تزلزل باورها و ارزش هاي ملي، ديني و انساني گردند. تأثير وسائل ارتباط جمعي تا بدان حد است برخي بر اين باورند كه امر جهان، امروزه در دست صاحبان اين ابزار هاست(5).
در جوامع جديد كه آرمان ها و مسلك ها به نحو شگرفي رشد يافته است و با سيطره ی ماشين و تكنولوژي انسان ها احساس تعلق اجتماعي افراد بشر مي شود.
وسايل ارتباط جمعي در حقيقت نوعي آموزش زيستن در كنار يكديگر به شكل مسالمت آميز را به افراد داده و موجب درك بيشتر افراد در نهايت تفاهم و توافق آن ها با يكديگر خواهند شد. اين وسايل ايجاد حس مشترك و نيازهاي مشترك نوعي همبستگي را در جامعه ايجاد مي كند و در مواقع بحراني نظير جنگ و بلاياي طبيعي همين رسانه ها هستند كه موجب بسيج گروهي و طبقات انساني جهت كمك به هم نوعان خويش مي گردند. « دين رسانه ارتباطات اجتماعي»
راديو
امروزه راديو از وسايل عمومي به شمار مي آيد و بیشتر در همه ي خانواده ها راه يافته است و شايد خانه اي خالي از آن نباشد و وسيله اي است همگاني كه شبانه روز كار مي كند و هر لحظه كه بخواهند به راحتي مي توانند از آن استفاده كنند.
راديو به صورت يكي از لوازم اوليه زندگي، وسيله تفريح و آرامش بخش، راهنما، مبلَغ، دوست صميمي و پاسخ گوي مشكلات درآمده است. بنابراين يكي از وسايل تعليم و تربيت محسوب شده مي تواند در آموزش فرهنگ اسلامي و هم چنين در تربيت اجتماعي كودكان بزرگترين نقش را ايفا كند(6).
به همين دليل ديگر جايي براي استفاده از حافظه ديداري يا تقويت قوه ي شنيداري باقي نمي ماند و وقتي كودك پا به عرصه مدرسه مي گذارد اين ضعف در او نمودار مي شود.
بنابراين اگر برنامه هاي جذابي كه بتواند در اين امر به مادران كمك كند تا با گوش دادن به اين برنامه ها توسط كودكانشان بتوانند اين قوا را در فرزند تقويت كنند ديگر وقتي كودك پا به عرصه ی آموزش مي گذارد كمتر دچار آفت تحصيلي و اختلالات يادگيري مي شود. در نتيجه اعتماد به نفس كودك تهليل نمي رود، و به ارتباطات اجتماعي او لطمه اي وارد نمي شود.
موقعيت رسانه اي تلويزيون
امروزه زمانه تلويزيون به جزئي از اثاثيه منزل تبديل شده است؛ اگر گفته نشود جزئي از خانواده است دوستي است كه بیشتر براي ديدار مي آيد. تماشاي تلويزيون جزئي از رفتار عادي اكثر مردم كره زمين قرار گرفته است. رسانه اي است كه به سهولت در دسترس همه قرار مي گيرد و تأثير بر باورهاي و ازرش ها و هنجارهاي افراد بر كسي پوشيده نيست.
هيچ خردسالي را نمي توان ديد كه به دليل خردسالي از ديدن تلويزيون منع شود. كودكان به راحتي و با علاقه از اين رسانه استفاده مي كنند. نتايج تحقيقات مختلف از جذب شده كودكان دو ساله خبر مي دهند كودكان در مقابل تلويزيون منفعل اند از الگوهاي آن تبعيت مي كنند.
قابليت نفوذ تلويزيون نسبت به ساير وسايل ارتباط جمعي بسيار شديد است، به همين دليل تلويزيون امروز در بنيان هاي خانوادگي ريشه دوانده و به شدت در چگونگي گذران روزمره مردم اثر گذاشته است.
تأثير عميق تري به جاي مي گذارد، زيرا برنامه هاي تلويزيون اغلب فيلم، هنر و تصوير ارائه مي شود و لذا از جاذبيت ويژه اي برخوردار است، از اين جهت بر راديو برتري دارد.
بنابراين تلويزيون نيز مي تواند در نشر و توسعه فرهنگ غني اسلام و تعليم و تربيت عموم اقشار ملت و مهم تر از همه در تربيت كودكان و رشد اجتماعي آن،بزرگترين نقش را ايفا كند.
صدا و سيما چنان كه مي تواند در خدمت مردم و اسلام باشد و با تهيه، تنظيم و اجراي برنامه هاي جالب و سومند و هماهنگ اسلامي، در تهذيب و تكميل نفوس انسان ها، پرورش و ترويج اخلاق نيك و جلوگيري از انحراف و مفاسد اخلاقي داشته و در ترقي و عظمت كشور نقش مهمي را بر عهده بگيرد؛ هم چنين مي تواند به صورت يك وسيله تفريح و سرگرمي و كم فايده درآيد كه نه نتها در پرورش نيك وظيفه مطلوب را درست انجام ندهد، بلكه شاید در اثر سهل انگاري، بي مبالاتي و اجراي برنامه هاي غلط و حساب نشده، مروج انحراف و بداخلاقي نيز باشد.در اين جا كه نقش مهم صدا و سيما و مسئوليت سنگين مديران، كارگران، هنرمندان، گويندگان و مجريان رسانه هاي عمومي آشكار مي شود، صدا و سيما مي تواند فرهنگ عمومي را دگرگون و جامعه را به سوي عظمت و كمال تعالي بخشد يا به سوي ذَلت و بدبختي و سقوط بكشاند(7).
در جامعه و در فرهنگ مبتني بر تلويزيون اين سلسله مراتب آموزش اصول اطلاع رساني از پايه و اساس ويران شده است. اين جعبه جادو از قبل هر چيز يك ابزار بصري است. و بايد توجه داشت كه تصوير است و حواس بيننده را بطور کامل به خود معطوف مي دارد.
در تربيت تلويزيوني، دشواري هاي كلام و بيان و تسلسل منطق و پيوند عبارات وجود ندارد. احساس كردن تصاوير، الفباي ويژه ي خود را ندارد؛ براي اين كار آموزش مقدماتي دستور زبان، كتاب لغت ضروري نيست. آن چه كه اقتضاي كلاس و مدرسه است وظيفه ي يك تماشاچي تلويزيون نيست. فهم و دانش قبلي را نه از تماشاچي مي طلبد و نه به او تعليم مي دهد(8).
در رسانه هاي ارتباط جمعي، به ويژه تلويزيون هر روز كمتر كودكان حضور دارند. در راديو مدت هاست كه ديگر از كودك نشانه اي ديده مي شود. در حالي كه غيبت او در تلويزيون روشن گر واقعيت هاي چندي است. البته منظور اين نيست كه در تلويزيون انسان هاي در سنين خردسالي حضور ندارند، بلكه از كودك به معنا ويژه ي آن و با رعايت اقتضائات سنين كودك، اثري ديده نمي شود.
اگر قرار باشد برنامه اي تأثير گذار باشد بهتر است آن برنامه توسط كودكان اجرا شود.
تجربه نشان داده فيلم هايي كه نقش اول آن ها را بچَه ها بازي مي كنند بيشتر مورد توجه كودكان واقع مي شود.
در تلويزيون جمهوري اسلامي فقط در مناسبات مذهبي و هم چنين ماه هاي خاص مانند ماه مبارك رمضان است كه برنامه هاي مخصوص كودكان اغلب رنگ و بوي ديني به خود مي گيرد و برنامه هايي كه تعاملات ديني و اجتماعي كودكان را تحت تأثير قرار دهد به ندرت در طول سال به نمايش گذاشته مي شود.
البته در يكي دوسال اخير ارائه ی چنين برنامه هايي نقش پررنگ تري در اذان كودكان و نوجوانان پيدا كرده است ولي باز هم نياز به تقويت و افزايش اين برنامه ها توسط كارشناسان ديني احساس مي شود.
كودكان و سرگرمي
سرگرمي از جمله كاركردهاي تلويزيون مي باشد كه مي تواند در تربيت اجتماعي كودكان مؤثر باشد. گرچه در دين مبين اسلام، سرگرمي هاي جهت دار، مورد تأييد قرار گرفته و ايجاد سرور در قلب مومنين عبادت محسوب شده، ولي متدينان و مبلغان ديني نتوانسته اند حدود و مرزي براي سرگرمي هاي ديني و غير ديني مشخص كنند و اغلب سرگرمي هاي مخرب دين و ديانت بوده است، هم چنين متدينين افرادي جدي تصور شده و شوخي و مزاح به اقشار كم منزلت جامعه تلقي مي شود.
و از آن جا كه تلقي درستي از سرگرمي ديني چندان ارائه نشده و نيز از نظر محتوايي و گاه ابتذال گرائيده است كه جا دارد كارشناسان ديني تلاشي مضاعف در اين زمينه بنمايند و با الگو برداري از روش هاي تبليغاتي غربيان در اغناي ديني خانواده ها او فرزندانشان كوشش كنند.
ماهواره
تلويزيون ماهواره اي بر فراگيري تلويزيون افزود. در منطقه ی ایران، در جريان مجراي خليج فارس در سال هاي 1990- 1991 بود كه پخش تصاوير ماهواره اي آغاز شد.
ورود تلويزيون ماهواره اي به منطقه خاورميانه، مجادله و كشمكش بين پخش هاي تلويزيوني و فرهنگ را شدت بخشيده است. مطالعات مختلف نشان مي دهند كه ملي دوره پنجاه ساله ورود تلويزيون بر جهان اسلام، كمك تلويزيون به احياء و غني سازي فرهنگ به مراتب كم تر از آن چيزي است كه ادعا مي شود.
كودكان و شبكه هاي ماهواره
امروز شبكه هاي ماهواره اي به طرز قابل توجهي درون خانه رسوخ كرده است و اكثريت خانواده ها اين شبكه ها را بيشتر از شبكه هاي رسانه هاي تماشا مي كنند تحقيقات نشان كه درصد زيادي از شبكه هاي ماهواره برنامه هاي مفيد دارند و فقط در صد ناچيزي از اين برنامه ها داراي نكات منفي و مروج فحشا و فساد هستند و اين در حالي است كه اغلب، خانواده ها از همان درصد ناچيز را براي تماشا استفاده مي كنند و بيشتر از همه كودكان به تماشاي تلويزيون علاقه نشان مي دهند.(9)
زيرا اين شبكه ها در تمام ساعات شبانه روز برنامه ها و فيلم هاي كارتوني و انيميشن را به تماشا مي گذارد و بچه ها هر زمان كه اراده كنند فرصتي پيدا كنند مي توانند به تماشاي تلويزيون بنشينند و متاسفانه خانواده ها كنترلي روي اين برنامه ها كه بيشتر آن ها مروج پرخاشگري، سكس و برهنگي است، ندارد اين عوارض منفي تلويزيون است در صورتي كه كودكان بيش از حد از تلويزيون استفاده مي كنند، احساس مي كنند مي توانند بيشتر مشكلات خود را خشونت حل كنند و در اين صورت احساس خطر، وحشت و ناامني افزايش مي يابد.
براي كاهش چنين خطرهايي بهتر است خانواده ها يك برنامه ريزي براي تماشاي تلويزيون فرزندان خود داشته باشند كه چند نمونه از آن اشاره مي شود: ابتدا بهتر است از کودک در مورد تماشاي نوع برنامه ي مورد علاقه اش نظر خواهي شود و با ارشاد صحیح والدین او به سمت تماشاي برنامه ها و شبكه هاي مفيد تر، آموزنده تر و جالب تر راهنمايي می شود. در مورد ديدن تلويزيون، نوع برنامه و حتي صداي تلويزيون و ... قوانين وضع شود. در صورت رعايت اين قوانين از طرف فرزند خوب است او را تشويق كرده و در صورت عدم رعايت او مؤاخذه می شود و براي تأثير بيشتر والدین باید به رعايت قوانين پايند باشند.
پدران و مادران به دليل تأثير روز افزون رسانه هاي ارتباط جمعي بيش از پيش حس اعتماد به نفس خود را در تربيت كودكان از دست داده اند و به اين باور كشانده شده اند كه قادر به اعمال تربيت بوده و نمي تواند پاسخ گوي نيازهاي فكري و جسمي فرزندانشان باشند.
نتيجه ي قهري اين بي اعتماد به خود و اين احساس ناتواني، نه تنها سبب بي تفاوتي آنان نسبت به تأثير رسانه ها گريده، بلكه باعث شده است، كه به كارشناسان و متخصصاني روي آوردند كه مدعي هستند، بهتر از آنان مي دانند خير و صلاح كودكانشان در كجاست.
بديهي است با رشد اين دخالت ها، حريم صفاي امنيت، عاطفه، پيوندهاي روحي و رواني و روابط زيباي سنتي خانواده ها از بين رفته و از استحكام پيوند ارتباطي والدين- فرزند پيوسته خواهد كاست.
بهترين و روشن ترين قرينه ها را براي محو و زوال تصور و باور درباره ي كودكان و ضرورت ها و اقتضائات آن، مي توان در برنامه هاي پيام بازرگاني و صحنه هاي تبليغاتي آن ديد.اين واقعيتي كه چگونه دختران و پسران دبستاني با غرايز تحريك شده جنسي و چهره هاي برافروخته از لذايذ سكسي، اين چنين بدون شرم و احساس خجالت در مقابل دوربين ظاهر مي شود و به عنوان هنر پيشگان درام هاي تبليغاتي، به ايفاي نقش مي پردازند(10).
تأثير اينترنت در كاهش مسئوليت اجتماعي
وقتي كودك بدون توجه به محدوديت توجه به محدوديت هاي و ممنوعيت هاي جامعه اقدام به نقض هنجارهاي اجتماعي مي كند، او به نوعي دچار كاهش مسئوليت اجتماعي شده است.
اينترنت به دليل داشتن ويژگي هايي مانند ناشناختگي، كاهش نشتنه هاي ديداري و شكل دهي ارتباطات در اجتماعات بريده از واقعيت، فرصت شگرفي را براي دست كاري و تجربه هويت در اختيار كاربران قرار مي دهد. وجود اين ويژگي ها مي تواند موجبات تشويق كاربران به تأكيد، تغيير يا پنهان سازي برخي از ويژگي هاي ظاهري، رها سازي آن ها از احساس محدوديت ها براي افشاي ابعاد معيني از خود و در نتيجه جدا سازي زندگي واقعي از زندگي در فضاي مجازي را فراهم نمايد(11).
وقتي كودك خود را آزادانه در چنين فضاي مي بيند و خود را با هيچ قانون و قيد و بندي مواجه نمي بيند، رفته رفته چنين تصور مي كند كه در زندگي روزمره ي خود هم مي تواند قوانين جامعه را نقض كند و اين براي او بي مسئوليت بودن در تمام عرصه هاي زندگي را به همراه مي آورد و چون در فضاي مجازي كسي او را در مقابل بي قانون مؤاخذ نمي كند، اگر كسي در زندگي و فضاي حقيقي در مقابلش بايستد نمي تواند با او كنار بيايد در نتيجه در ارتباطات خود با ديگران دچار مشكل مي شود.
لذا خانواده ها در ابتدا بايد براي استفاده كودكان خود از اينترنت، ميزان زمان مشخصي را در نظر يگيرند، دوم این که بهتر است تا جاي كه امكان دارد خودشان به عنوان راهنما با هم بازي در كنار كودكان به طور غير مستقيم نظارت داشته باشند، هم چنين كودكان خود را با سايت هاي خوب مفيد آشنا كنند(12).
اعتماد به نفس
كودكي كه از محيط خانوادگي گرمي برخوردار باشد و دوره هاي شيرخوارگي و كودكي اول را در كنار مادري مهربان، متعال و كاردان به سربرد، اعتماد به نفس و امنيت خاطر كسب مي كند تا آن جا كه مي تواند هر روز چند ساعتي از مادر دور بماند، بدون اين كه دست خوش اضطراب و نگراني شديد بشود. از طرف چنين كودكي در همين مدت در يادگيري زبان مشترك تا آنجا پيش رفته است كه مي تواند مقاصد خود را به بزرگسالان تفهيم كند و با همسالان خود نيز ارتباط برقرار نمايد.
از آن چه گذشت اين نتيجه حاصل مي شود كه:بايد فضاي رسانه اي را شناخت و آن را عنوان مكمل براي رسانه هاي سنتي در تبليغ دين و ارزش هاي ديني و اجتماعي به حساب آورد و در اين مسير از مزيت هاي سني اين رسانه نيز غافل نمايد. تلويزيون داراي كاركردها شناخت و به تناسب در تقويت مكملي رسانه هاي سنتي همت گمارد.
تأثير كتاب بر تربيت اجتماعي كودك
يكي از وسايل بسيار مهم و مؤثر در تربيت اجتماعي كودكان، كتاب و مجله هاي كودكانه است.
مجله و كتاب هاي كودكان کمتر در خانه ها راه يافته و مقداري از اوقات فراغت كودكان به خواندن يا سرگرم شدن به اين كتاب ها و مجلات مي گذرد. عده اي از خانواده ها هم اهل مطالعه هستند و كم و بيش كتاب مي خوانند، از اين رو در رواج اين فرهنگ در بين اعضاي خانواده از جمله كودكان نقش دارند.
ارباب مطبوعات مي توانند مرَوج آموزش مهارت هاي اجتماعي از جمله: دانش دوستي، وظيفه شناسي، خدمت گزاري، نيكوكاري، عدالت خواهي، فداكاري، ثبات و استقامت گذشت و ديگر فضايل انساني باشند؛ چنان كه مي توانند فرهنگ مادي گري، سود پرستي، خود خواهي، شهوتراني، بي بند و باري، بي تعهدي و ديگر رذايل اخلاقي را ترويج كنند.
آن ها با نوشته ها، داستان سرايي ها تعريف و تمجيدها، تجزيه و تحليل ها، نقد و انتقادها، تصاوير و نقاشي و حتي با الفاظ و عبارات خود، در گروهي عظيمي از اقشار مختلف جامعه از جمله تأثير مي گذارند. تأثيري خوب يابد.(13)
پی نوشت ها:
(1) نیل پست من، نقش رسانه هاي تصويري در زوال دوران كودكي، مترجم صادق طباطبایی، اطلاعات ، تهران ، 1378، ص 16
(2) خيري حسن، دين رسانه ارتباطات اجتماعي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي،چاپ 1389،ص 32
(3) همان، ص 40
(4) پدرام احمد، اعتماد به نفس و مهارت هاي اجتماعي،كياراد، 1389، چاپ سوم، ص 106 و 107
(5) خيري حسن ، همان، ص 37
(6) اميني، ابراهيم، اسلام و تعليم و تربيت، موسسه بوستان كتاب، قم، چاپ اول،1384، ص 156
(7) همان، ص 158
(8) نیل پست من، همان، ص152
(9) دانشمند، مهدي، مجيد زارعي، چراغ هاي راهنماي قرمز و سبز در تربيت كودك، شهيد حسين فهميده، اصفهان، 1387، چاپ اول، ص118
(10) همان، ص 242
(11) كرم اللهي، نعمت ا...، اينترنت و دين داري، موسسه بوستان كتاب، قم، چاپ اول،1390،ص 306
(12) دانشمند، مهدی، همان، ص121
(13) امینی ،ابراهیم ، همان، ص 161
منبع: مقاله «سبک تربیت اجتماعي كودك در آموزه های اسلامی»، مريم احمدي و فروغ بلوچي، ليلا كرميان، آمنه کریمی، هاجر كوچكي فرد، مدرسه علمیه فاطمه الزهرا، ویلاشهر، تابستان 1392
وسايل ارتباط جمعي مي توانند با استفاده از شگردهاي تبليغاتي و آفرينش هاي هنري نفرت و زشتي تزلزل باورها و ارزش هاي ملَي، ديني و انساني را به مخاطبان خود القاء كنند، همان طور كه مي توانند موجب تزلزل باورها و ارزش هاي ملي، ديني و انساني گردند. تأثير وسائل ارتباط جمعي تا بدان حد است برخي بر اين باورند كه امر جهان، امروزه در دست صاحبان اين ابزار هاست(5).
براي كاهش چنين خطرهايي بهتر است خانواده ها يك برنامه ريزي براي تماشاي تلويزيون فرزندان خود داشته باشند كه چند نمونه از آن اشاره مي شود: ابتدا بهتر است از کودک در مورد تماشاي نوع برنامه ي مورد علاقه اش نظر خواهي شود و با ارشاد صحیح والدین او به سمت تماشاي برنامه ها و شبكه هاي مفيد تر، آموزنده تر و جالب تر راهنمايي می شود. در مورد ديدن تلويزيون، نوع برنامه و حتي صداي تلويزيون و ... قوانين وضع شود. در صورت رعايت اين قوانين از طرف فرزند خوب است او را تشويق كرده و در صورت عدم رعايت او مؤاخذه می شود و براي تأثير بيشتر والدین باید به رعايت قوانين پايند باشند.