پرسش هایی پیرامون مسایل تحصیلی دانشجویان و طلاب
۲۷ دی ۱۳۹۳ 0 صوتی و تصویریپایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR طی فراخوانی اعلام کرد به پرسشهای شرعی مخاطبان که مربوط به مسائل تحصیلی دانشآموزان، دانشجویان و طلاب، معلمان و اساتید است، پاسخ میدهد.
حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده، کارشناس مسائل فقهی به پرتکرارترین سوالات، مطابق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای پاسخ دادهاند که در ادامه متن و فیلم پاسخ ایشان به این سوالات ارائه میشود:
فهرست:
* اصل درس خواندن و آموزش
آیا درس خواندن در عصر حاضر برای ما واجب عینی است؟
شاید همه این حدیث شریف را از وجود مبارک پیامبر خدا (ص) شنیده باشید که فرمودند طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه؛ طلب علم، درس خواندن و آگاهی پیدا کردن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است اما این وجوب، وجوب کفایی است، واجب عینی نیست، یعنی دانشهایی که برای رفع نیاز جامعه اسلامی لازم است، به تعداد و مقداری که این نیاز مرتفع بشود، باید افرادی که دارای شرایط هستند، بروند یاد بگیرند، اما واجب عینی نیست. مگر در موارد استثنایی که ممکن است دانشی بر یکسری افراد خاصی واجب شود، اما به طور کلی درس خواندن واجب کفایی است.
از امام راحل نقل شده است که فرمودند اگر درس نخوانید حرام است در مدرسه بمانید. چه مقدار باید درس بخوانیم تا جایز باشد که در مدرسه بمانیم؟
خب، سوال خوبی است. در یک مورد مشابه این سوال نیز، حضرت آقا فرمودند موجب ضمان است؛ یعنی به این معنا که فردی در مدرسه باشد، در دانشگاه باشد و از بیتالمال استفاده کند ولی درس نخواند، هم حرمت تکلیفی دارد به این معنا که دارد از بیتالمال استفاده میکند و درس نمیخواند؛ هم حرمت وضعی دارد، تکلیف وضعی دارد به این معنا که ضامن است و باید آن مقداری که ضایع کرده جبران کند. اما چه مقدار درس بخوانید؟ به مقدار متعارف، یعنی فرق نمی کند در دانشگاه باشد، در دبیرستان باشد، در مدرسه علوم دینی باشد باید به مقدار متعارف درس بخواند، نه بر خودش سخت بگیرد نه کوتاهی و مسامحه کند، حال ممکن است مدرسه خاصی یک مقرراتی داشته باشد که هر کس اینجا تحصیل می کند، در شبانهروز باید ساعت خاصی را درس بخواند، این شرایط را باید مراعات کند.
آیا برای رفتن به دانشگاه یا حوزه علمیه رضایت پدر و مادر لازم است؟ یعنی برای رفتن به دانشگاه یا حوزه علمیه رضایت پدر و مادر شرط است؟
شرط نیست. به این معنا که اگر کسی رضایت آنها را جلب نکرد و رفت، مرتکب گناه نشده است. اما اگر موجب اذیت و آزار آنها شود و ناراحت میشوند به هر حال در این صورت باید رضایت آنها را جلب کند و اسباب ناراحتی آنها را فراهم نکند.
جوانی ۱۸ ساله هستم و قصد دارم به حوزه علمیه بروم ولی پدرم به شدت مخالف است و میگوید اگر به حوزه بروم بنده را عاق میکند. آیا در این صورت تبعیت از پدر لازم است؟
اصل تحصیل منوط به اجازه و رضایت والدین نیست، اما اگر پدری یا مادری مخالفت میکنند، سعی کنید موافقت آنها را جلب کنید و تا زمانی که راضی نشدهاند به حوزه نروید. به هر حال جلب رضایت آنها برای شما مهم است یعنی مسئله مهمی است.
جوانی هستم ۱۷ ساله و قصد تحصیل در حوزه را دارم اما پدر و مادرم شدیدا مخالفند و میگویند یک پزشک یا استاد دانشگاه هم میتواند تبلیغ دین کند. وظیفه من چیست؟
هر چند در اینجا توصیه میکنم اگر واقعا علاقه به دروس حوزه دارید و خودتان را در آن طریق موفق میبینید، سعی کنید پدر و مادر را راضی کنید، اما اگر پدر و مادر راضی نشدند و با دانشگاه رفتن شما راضی هستند، به دانشگاه بروبد. با خواندن دروس دانشگاه نیز آدم میتواند به مردم خدمت کند.
در انتخاب رشته دانشگاهی و تغییر آن در مقطع دیگری رضایت والدین لازم است؟ در صورتی که خلاف رضایت آنها انجام شود و موجب دلخوری گردد چه حکمی مترتب بر آن است؟ زمانی که فرد فارغ التحصیل شده باشد و والدین اصرار بر ادامه تحصیل داشته باشند و او به دلایل منطقی چنین تصمیمی نداشته باشد، اطاعت از والدین واجب است یا نه؟
هر چند در اینگونه موارد رضایت والدین شرط نیست، اطاعت هم به آن معنا واجب نیست. اما اسباب نارضایتی آنها را نباید فراهم کند و نباید کاری کنید که آنها ناراحت شوند اگر واقعا نهی میکنند و اگر نخلف شما باعث میشود ناراحت شوند، به هر حال مخالفت نکنید.
* تقلب در امتحان
حکم تقلب کردن چیست؟ آیا در قیامت عذاب دارد؟ اگر مسئول یا معلم راضی باشد چطور؟ آیا اگر بعد از امتحان، درس مورد نظر خوانده شود مشکل برطرف میگردد؟
تقلب کار نادرستی است و اگر حقی از کسی ضایع شود یا خلاف مقررات نظام کسی مرتکب شود، بله مستحق عذاب است. اگر مسئول یا معلم یا حتی شاگرد دیگر که از روی دستش مینویسد راضی باشد این تاثیری در مسئله ندارد. یعنی اگر کسی تقلب میکند، آن فردی که او را کمک میکند، معلم باشد یا از شاگردان باشد، راضی باشد یا نباشد، تاثیری در این مسئله ندارد. اگر بعد از امتحان جبران کند آیا حکمش برطرف میشود؟ اصل حکم تقلب نه؛ زیرا به هر حال کاری است که نباید تکرار کند، ولی تبعاتش قابل جبران است. مثلا فردی که درس نخوانده یا کم درس خوانده و با تقلب مدرک گرفته و الان در حد آن مقطع تحصیلی معلومات ندارد و میخواهد با همین مدرک استخدام شود، خوب اگر برود درس بخواند و شرایط دیگر استخدامی را هم داشته باشد، استخدامش ایرادی ندارد و حقوقی هم که میگیرد مانعی ندارد؛ اما اگر به مقدار آن مقطع تحصیلی که به خاطر آن پذیرش می شود، درس نخوانده و معلومات ندارد، به هر حال شرایط را ندارد و استخدامش صحیح نیست.
اگر کسی در امتحانات سال دوم دبیرستان که از منابع سوالات کنکور است و همچنین نمره این سال برای دانشگاه دارای اهمیت است، تقلب کرده باشد و بعد از آن پشیمان شود و توبه کند، حکم آن چیست؟ آیا حقوق او در آینده شغلیاش حرام است؟
باید نسبت به کار گذشته اظهار پشیمانی و ندامت کند و همچنین تصمیم بر تکرار نکردن آن نسبت به آینده را بگیرد، و اینکه آیا حقوقی که میگیرد حرام است یا حلال است؟ اگر در حال حاضر در جایی که استخدام میشود، معلومات در همان حدی که لازم است را داشته باشد و تمام شرایط استخدام را داشته باشد، اشکالی ندارد و حقوقی هم که میگیرد مانعی ندارد، هر چند تقلبش کار درستی نبوده. ولی یک نکته را باید توجه داشت: اگر در تقلب حق کسی ضایع شود، مثلا برای مقطع دکتری ۵ نفر را میخواسته اند پذیرش کنند و این فرد با تقلب نمره کسب کرده، و اگر تقلب نمی کرد نمرهی لازم را کسب نمیکرد و فرد دیگری پذیرش می شد، پس حق آن فرد ضایع شده است. اینجا باید رضایت آن طرف که حقش ضایع شده را جلب کند.
آیا گرفتن مدرک تحصیلی دیپلم یا لیسانس از طریق رابطه اشکال دارد؟ و درآمدی که از طریق آن کسب میشود اشکال شرعی دارد؟
اولا رابطه بازی یا تقلب در امتحان و امثال اینها و همچنین نمره بیجهت گرفتن کار خلافی است؛ مثلا فردی امتحانی نداده باشد یا اگر امتحانی داده، با تقلب نمره گرفته است. اما درآمدی که کسب میکند، اگر در موقع استخدام شرایط آن کار را داشته باشد و آن سطح معلومات را داشته باشد؛ حقوقی که در قبال کارش دریافت میکند حرام نیست.
آیا دادن پول در قبال گرفتن نمره جایز است؟
نه جایز نیست. یعنی اگر کسی نمره بیجهت به دانشآموز بدهد و در قبالش پول بگیرد این کار خلاف و حرام است و پولی هم که میگیرد حق استفاده ندارد؛ زیرا حرام است و دانشآموزان و دانشجویان باید از این کار پرهیز کنند.
اگر کسی در امتحانات کلاسی با تقلب نمره عالی کسب کرده، باید از فرد یا افرادی حلالیت بگیرد؟
در صورتی که حقی از کسی ضایع شده باشد، مثلا یک تعداد محدودی را می خواستند بپذیرند و ایشان تقلب کرده و نمره عالی گرفته و قبول شده، و اگر ایشان تقلب نمیکرد، فرد دیگری جایگزین بود، باید از او حلالیت بطلبد؛ چون حقی از حقوق او ضایع شده است. اما اگر به گونهای نیست که حقی از کسی ضایع شده باشد و اینگونه نیست که تعداد محدودی را بخواهند بر اساس نمره بپذیرند و الان همه مدرک گرفته اند و رفته اند و حال که میخواهد استخدام شود حقی از کسی ضایع نکرده است و شرایط استخدام را نیز دارد، ولو اینکه کارش کار درستی نبوده استخدامش اشکالی ندارد؛ چون حقی از کسی ضایع نشده است. و در این مورد حلالیت طلبیدن نیز لازم نیست.
دانشآموزان سر کلاس تقلب میکنند، ولی من کار آنها را به معلمان گزارش نمیدهم. آیا من گناهی مرتکب میشوم؟
در کار خلاف - حال کار حرام باشد یا حتی مکروه باشد - نهی از منکر لازم است؛ اگر خدای ناکرده حرام باشد، نهی از منکر و جلوگیری از این حرام واجب است. اگر کار مکروه باشد، نهی از آن مستحب است. یک وقت است شما میتوانید بدون اینکه گزارش کنید مانع آن کار خلاف شوید، خب باید جلوی تقلب را بگیرید، اگر این نشد گزارش دهید به مسئول که او جلوی تقلب و کار خلاف را بگیرد. گاهی شاید افراد بگویند: "ما چیکار به کار دیگران داریم بگذار نمرهاش را بگیرد و قبول شود حالا چرا ما دل طرف را بشکنیم"؛ نه! توجه کنید اگر کسی خلاف مرتکب میشود بحث دل شکستن مطرح نیست، باید از طریقی پیش رفت که موثر باشد و طرف را از این کار منع کرد که مرتکب تقلب نشود، مرتکب خلاف نشود، مرتکب گناه نشود.
حکم تقلب از برگه امتحانی در دو حالت رضایت و عدم رضایت داشتن صاحب برگه چیست؟
تقلب کار درستی نیست و رضایت صاحب برگه که ایشان از روی دست او مینویسد، تاثیری در مسئله ندارد؛ چه او راضی باشد یا نباشد.
حکم تقلب دستهجمعی به طوری که همه نفرات پاسخ صحیح دهند، یعنی همه تقلب کنند، چیست؟ اگر ناظر امتحان راضی باشد چطور؟
مثلا یک نفر بلند جواب را بگوید و همه بشنوند و بنویسد آیا این مشکل را برطرف میکند؟ نه. حالا اگر همه گناه کردند یا تخلف کردند، آیا حرمت و زشتی و قبح آن از بین میرود؟ نه. فرقی نمیکند یک نفر حرام مرتکب شود یا همه، خدای ناکرده گاهی وقتها ممکن است یک نفر تقلب کند و حقالناس باشد و اگر همه تقلب کنند حقالناس نباشد، اما خود کار تقلب کار درستی نیست و فرقی نمیکند همه تقلب کنند یا یکی دو نفر. حکم تقلب رساندن مراقب امتحانی یا استاد مربوطه در امتحان فرقی نمیکند. وقتی گفته شد تقلب کار نادرستی است، فرقی نمیکند این عمل از خود دانشجو صورت بگیرد یا اینکه از معلم، ناظر و امثال اینها باشد.
* کمک کردن نمره به دانشجو
دانشجویی که چند سال در یک مقطع درجا میزند و مثلا چهار سال را هشت سال طی میکند و مشکلات روحی و روانی پیدا کرده، آیا استاد مجاز است به او چند نمره اضافه دهد؟
در جواب باید بگوییم نه. وقتی نمیتواند درس بخواند، خب باید برود سر کار دیگری. نه اینکه ما خلاف کنیم و او را هم عادت دهیم به کار خلاف! به هر حال چیز یادگرفتن فقط به مدرک داشتن نیست. او میتواند سر کار دیگر یا شغل دیگری برود و معلومات کسب کند. به هر حال استاد مجاز نیست برای اینکه ایشان درسهایش را پاس کند و به مقاطع تحصیلی بالاتری برود، نمره بیجهت بدهد. و اینکه ایشان بر اثر این سالهای تحصیل نتوانسته پیشرفتی داشته باشد، باز هم مجوزی بر این نیست که نمره بدهد.
آیا اگر استاد به همه دانشجویان نمره ارفاق کند، اشکال دارد؟
در بحث ارفاق نمره، یک زمانی است که محصل یک ویژگی خاصی دارد، مثلا به خاطر اخلاق یا به خاطر خط خوب یا به خاطر نظم در نوشتن و امثال اینها، گاهی یک حق عمومی به ستاد دادهاند که اگر درصدی نمره کم بود، شما میتوانید نمره اضافه کنید مشکل ندارد. اما اینکه افراد تنبل بار بیایند یا نمره نیاورند و استاد نمره بدهد، این اصلا ظلم به آنهاست. یعنی آنها در آینده رشدی نخواهند داشت. گاهی وقتها شخصی دو سال در یک مقطع تحصیلی بماند و درس بخواند بهتر از این است که تقلب کند یا نمره بیجهت به او بدهند و به کلاس بالاتر برود و بعدا به جایی نرسد. یعنی اگر پایه و اساس محکم شود و درس بخواند بهتر از آن است که بیجهت رشد کند و بالا برود و بعد هم یک باد مهرگانی به او بوزد و از بین برود. بنابراین استاد اگر حق قانونی داشته یا به جهاتی بتواند نمره ارفاق کند اشکالی ندارد، در غیر این صورت جایز نیست.
* حقالتالیف
حکم استفاده از کتابهای PDF ایرانی و خارجی که در اینترنت موجود است چیست؟ آیا استفاده از آنها بدون پرداخت بها اشکال دارد؟ بدلیل گران بودن کتاب و زیادی حجم کتاب، از PDF استفاده میکنیم.
خلاف مرتکب شدن به بهانه اینکه هزینه زیاد است، پولش را نداریم، وقتش را نداریم، حجم کتاب بالاست، جایی پیدا نمیشود، اینها مجوز برای ارتکاب خلاف نمیشود. اما در مورد حق تالیف، نظر حضرت آقا این است که حقوق معنوی دیگران از جمله حق التالیف که شخصیت حقیقی مثل فرد یا افراد خاصی، یا شخصیت حقوقی مثل سازمانی یا موسسهای کتاب یا نرم افزاری را تهیه کرده اند و افرادی میخواهند استفاده کنند، حقوق آنها باید رعایت شود. بنابراین اگر کسی به عنوان حق التالیف دیگران را از استفاده بدون خریداری منع کرده باشد - که گاهی اوقات روی کتاب نوشته میشود حق چاپ برای مولف محفوظ است یا برای ناشر محفوظ است - و بدون اجازه یا بدون کسب رضایت یا بدون پرداخت حقی استفاده کند، بنابر احتیاط واجب استفاده از آن جایز نیست، گاهی استفادهی متعارف جزئی که منعی در کار نیست، مثلا یک مطلبی را از کتاب در پایاننامه خودش نقل می کند و ماخذش را هم ذکر میکند، اینها اشکالی ندارد؛ یا مثلا چند صفحه زیراکس میگیرد که متعارف هست و مشکلی ندارد. اما در موارد بیشتر باید از صاحب اثر اجازه بگیرد.
آیا کپی گرفتن از کتاب درسی یا جزوات آموزشی آموزشگاهها بدون رضایت آنها مخالف با حق کپی است؟ یعنی آیا میتوانم بخشی از کتاب یا تمام کتاب را کپی بگیرم و همچنین کتابهایی که متن آنها در نرمافزارها موجود است، آیا میتوانم همه یا بخشی از آن متن را کپی کنم و چاپ کنم؟
اولا اگر منعی از طرف تولید کننده اثر وجود نداشته باشد، استفاده از آن اثر و کپی کردنش اشکال ندارد، اما اگر منع شده است یا قفل برایش گذاشته اند، اینجا طبق نظر حضرت آقا بنابر احتیاط واجب جایز نیست که بدون مراعات حق تولید کنندگان یا بدون کسب رضایت آنها کتاب یا نرم افزار را کپی کنند یا مطالب موجود را در اینترنت و امثال اینها نشر دهند.
با توجه به اینکه در دانشگاهها از نرمافزارهای خارجی قفل شکسته استفاده میشود، تکلیف در این مورد چیست؟
نظر حضرت آقا این است که اگر قانونی وجود دارد، یعنی نظام اسلامی قانونی وضع کرده است، آن قانون باید مراعات شود؛ یعنی اگر استفاده از آنها خلاف قانون باشد جایز نیست. از این گذشته اگر قانونی وجود ندارد و تولیدکننده اثر یا برنامه نرمافزاری نیز منعی نگذاشته استفاده اشکال ندارد، اما اگر نرم افزار موجود است دیگران هم دارند استفاده میکنند و نمیدانید منعی بوده یا نه، یا قفلی داشته یا نداشته، در این صورت باز استفاده اشکالی ندارد؛ در صورتی که منع قانونی هم نداشته باشد.
استفاده از فایل کتابهایی که در خارج از کشور منتشر میشود و در آنها نوشته شده که تکثیر و کپی آن بدون اجازه ناشر ممنوع است، چه حکمی دارد؟ آیا میشود اینها را منتشر کرد یا اسکن گرفت؟
اگر منعی وجود داشته باشد، یعنی تولیدکننده اثر ممنوع کرده است، خب حق آن بنابر احتیاط واجب باید رعایت شود. اما اگر منعی وجود نداشته باشد، اینجا باید ببینیم که آیا منع قانونی وجود دارد یا ندارد؛ یعنی اگر از نظر قوانین اسلامی استفاده از آن ممنوع بود باز هم استفاده جایز نیست. اگر ممنوع نبود اشکالی ندارد. و البته در برخی موارد ممکن است با شرایطی مجوز داده شود که آن شرایط باید رعایت شود.
آیا میشود از کتابی که دیگر تجدیدچاپ نمیشود، کپی گرفت؟
نسبت به کپی گرفتن و استفاده از کتاب و همچنین برنامههای نرمافزاری، نظر حضرت آقا این هست که بنابر احتیاط واجب باید از صاحب اثر اجازه گرفت. یک وقت است که مولف، اثر را به ناشر تحویل داده و حق را به او داده - که در بعضی از کتابها نوشته میشود حق چاپ و نشر برای مولف محفوظ است - یعنی مولف این حق را به ناشر واگذار کرده و ناشر این حق را دارد و ناشر هم منع کرده دیگران این کتاب را چاپ یا تکثیر کنند؛ اگر این چنین باشد بنابر احتیاط واجب بدون گرفتن مجوز یا بدون کسب رضایت جایز نیست و باید حق آنها مراعات شود و فرقی نمیکند این کتاب تجدید چاپ میشود یا تجدیدچاپ نمیشود. اگر کتابی نایاب شده است و در بازار هم گشتید پیدا نکردید، ولی در کتاب نوشته شده است که حق چاپ و نشر برای مولف محفوظ است، دیگر به بهانه اینکه این نسخه پیدا نمیشود نمیتوانیم بدون مجوز آن را تکثیر کنیم ولو یک نسخه.
* خریداری پایان نامه
همانطور که مطلع هستید در تحصیلات تکمیلی بخشی از نمره درس به ارائه تحقیق تعلق میگیرد، ولی متاسفانه برخی دانشجویان به جای انجام تحقیق، اقدام به خریداری این مقالات از مراکزی از سطح شهر میکنند. این کار چه حکمی دارد؟
جایز نیست. دانشجو خودش باید پایان نامه بنویسد، خودش باید مقاله بنویسد و ارائه دهد. کمک گرفتن یا مشورت گرفتن از دیگران یا کسی که در این امور اطلاعاتی دارد و یا مثلا تحقیق میدانی در کتابها و سایتها، اشکال ندارد؛ این متعارف است. اما اینکه پول به کسی بدهد که به جای او پایان نامه بنویسد، این جایز نیست و اصل کار خلاف است و پولی هم که دریافت میشود حلال نیست.
کسی که این کار را انجام داده و نمره گرفته و اخذ مدرک کرده است، در صورت پشیمانی چگونه جبران کند؟
اولا پولی که به آنها داده است، آنها مالک نشدهاند، و نسبت به خلافی که انجام دادهاند باید توبه کنند و همچنین اگر جایی میخواهد استخدام شود، به خاطر اینکه با پایان نامه خریداری شده مدرک گرفته است و سطح تحصیلاتش در آن حد نیست، جایز نیست و حقوقی که دریافت میکند در قبال کاری که آن شرایط را ندارد، مشکل دارد.
اما در صورتی که جبران کردهریال یعنی مطالعه کرده و الان اگر بخواهد همان پایان نامه را ارائه دهد توانش را دارد ولو اینکه قبلا خلاف کرده است، اگر شرایط را داشته باشد، استخدامش مجاز است و حقوقی که میگیرد در قبال کار مجاز مانعی ندارد و حلال است.
* ادای دین نسبت به بیتالمال
بچه که بودم در کلاس اول ابتدایی وسایل همکلاسیها را برمیداشتم. الان که دبیرستانی هستم باید در رابطه با لوازمالتحریرها چه کنم؟ لازم به ذکر است بعد از فهمیدن اینکه این کار دزدی است تمام سالها عذاب وجدان داشتم.
خدمت شما عرض کنم اولا احکام اسلام بنبست ندارد. یعنی هیچ جا نمیتوانیم بگوییم که اینجا اسلام وظیفه را مشخص نکرده و در وضعیت بحرانی و بنبست بمان! بلکه اسلام وظیفه را مشخص کرده است. ایشان کارش خلاف بوده، حالا اگر مکلف نبوده گناهی مرتکب نشده است؛ یعنی حکم تکلیفی متوجه او نیست. اما حکم وضعی ضمان متوجه اوست؛ یعنی ضامن است جبران کند و فرقی نمیکند شخص مکلف بوده یا نه؛ به هر حال مکلف هم که نباشد، ضامن است. اگر بچه بوده اید و بالغ نبوده اید، بعد از بلوغ باید جبران کنید و الان که به سن بلوغ رسیده اید وظیفه دارید نسبت به کسانی که لوازمالتحریر از آنها برداشته اید، رضایت آنها را جلب کنید.
ممکن است طرف بگوید نمیتوانم، آبروریزی میشود، اگر آبروریزی میشود لازم نیست به او بگویید برای چیست؛ بلکه به قیمت روز حساب کنید و برایش بفرستد ولو اینکه نداند از طرف کیست ولی بفهمد بابت چیست. گاهی اوقات میبینیم که طرف پولی به حسابش ریخته میشود و نمیداند از کجاست بعد آن هم ممکن است از طرف صاحبش برود صدقه دهد در این مورد که حق الناس جبران نشده است! اما اگر کلاً دسترسی ندارید و نمیدانید این دانشآموز کجا رفته، کجا زندگی می کند و دسترسی هم ندارید، در این صورت باید به عنوان مظالم عباد، آن هم به "قیمت روز" بپردازد. یعنی یا باید به دفتر حضرت آقا بپردازد یا اجازه بگیرد و خودش به فرد یا افراد فقیر و مستمندی که میشناسد، بپردازد.
من در دوران تحصیلی بر اثر جهل در حقالناس بودن اموال مدرسه، بیهوده از لوازمی مثل گچ و کاغذ استفاده کردم. حال چگونه میتوانم جبران کنم؟
اموالی که انسان از بیتالمال استفاده بیجا کرده، مثلا در مدرسه بی جهت گچ را برداشته و نوشته یا شیر آب را باز گذاشته یا لامپی را شکسته یا درختی را شکسته، هر چقدر ارزش داشته باشد موجب ضمان است و باید جبران کند. جبرانش به این است که به همان مدرسه یا سازمان یا اداره، مثل آن، یا قیمت آن را برگرداند. اگر چیزی بوده که الان موجود است، همان را باید برگرداند. اگر خسارت دیده، باید خسارتش را جبران کند. اگر موجود نیست، مثلش را تهیه کند تحویل دهد. اگر نمی شود که مثلش را پرداخت کند، مثلا آب را باز کرده رفته، نمی شود الان بیست لیتر آب تهیه کند و بگوید آقا من بیست لیتر آب دوران دبیرستان هدر دادم و آب را باز گذاشتم و تحویل دهد! اینکه به درد نمیخورد - اینجا میگویند "قیمی" است و قیمتش را باید بپردازد - در این صورت قیمتش را به روز حساب کند و به مدرسه برگرداند. اگر مدرسه را خراب کرده اند و موجود نیست، به اداره آموزش و پرورش آن منطقه بدهند. اگر آن هم وجود ندارد، به اموال دولتی و بیتالمال برگرداند.
اگر از تخته و ماژیکی که در کلاسهای دانشگاه گذاشتهاند استفاده غیر درسی داشته باشیم، آیا اشکال شرعی دارد؟
بله؛ زیرا آن را برای استفاده درسی یا برای استفاده استاد و شاگردان - که استاد مثلا از آنها میخواهد درسی را روی تابلو بنویسند - گذاشته اند و برای هرکاری که نمی توان از آن استفاده کرد. اگر کسی میخواهد استفاده شخصی کند و درس بخواند، در خانهاش باید از تابلو خانه خودش استفاده کند، استفاده از اینها اگر تخلف باشد جایز نیست و موجب ضمان است، یعنی ضامن است و باید جبران کند. اینکه چگونه جبران کند، باید هر مقدار که استفاده کرده به همان میزان بخرد و برای دانشگاه جایگزین کند، و اگر پیدا نمیشود قیمتش را به قیمت روز بپردازد.
اینجانب پس از اتمام رشته کارشناسی در یکی از رشتههای مهندسی، وارد حوزه علمیه شدم و عملا از تلاش خود و اساتید و به ویژه هزینه بیتالمال استفادهای نمیکنم. آیا حقی بر ذمه من است؟
اگر شما تحصیلات دانشگاهی داشتید و تعهد خدمتی هم نداشتهاید، درس خواندن در دانشگاه منعی نداشته و شما باسواد شده اید و تمام شده، حالا آمدهاید حوزه علمیه درس میخوانید و آن تحصیلات دانشگاهی برای تالیف، تحقیق و نگارش شما مفید است، این موجب ضمان نیست. اما یک وقت تعهد خدمت داشته اید، یا مثلا قانون کشور این است که اگر کسی تا این مقطع درس خواند باید مدتی هم مثلا خدمت کند، یا ممنوع است که برود جاهای دیگر کارهای دیگری که در راستای تحصیل خودش نیست انجام دهد، بحث دیگری است؛ و معمولاً این قانون وجود ندارد.
بعضی مواقع از اینترنت دانشگاه برای سرگرمی استفاده میکنم. دانشگاه هر ماه مقدار خاصی به دانشجویان اختصاص میدهد، اما مورد استفاده آن را مشخص نکرده؛ آیا عمل من اشکال دارد؟
اگر خلاف مقررات باشد بله اشکال دارد. اما اگر خلاف مقررات نباشد و سرگرمی هم سرگرمی خلاف شرع نباشد یعنی مقررات اجازه داده که شما این مقدار از اینترنت استفاده کنید؛ این مشکل شرعی ندارد. اما اگر استفاده خلاف مقررات داشته باشید، این اشکال دارد و موجب ضمان است؛ یعنی باید مقداری را که استفاده کرده اید، هزینه اش را بپردازید.
بعضی روزها تا دیروقت در دانشگاه کلاس داریم و از آن طرف فاصله دانشگاه تا منزل زیاد است. آیا میشود با رضایت افراد اتاق، شب را در خوابگاه گذراند یا نه؟ در حالت عادی چطور؟ آیا میشود گاهی در خوابگاه باشیم یا از خدماتی مثل وسایل ورزشی استفاده کنیم؟ خوابگاه به ما تعلق نمیگیرد و امکان هزینه دادن به خوابگاه برای یک یا چند شب تعریف نشده است.
خوب اگر خوابگاه به شما تعلق نمیگیرد و میهمان شدن نزد دیگران خلاف مقررات باشد و قانون اجازه ندهد که افراد خوابگاه میهمان داشته باشند، اگر از خوابگاه استفاده کنید استفاده شما خلاف است و هر مقداری استفاده کرده اید باید جبران کنید و اگر میگویید چگونه باید جبران کنیم؟ باید هر چیزی را که استفاده کرده اید - بالاخره آن مکان اجاره دارد شما اگر میخواستید اجاره کنید شبی چقدر بود؟ - باید بپردازید. بنابراین اینها تابع مقررات است؛ میهمان شدن دیگران، استفاده از غذای دانشگاه، کتابخانه دانشگاه، خوابگاه دانشگاه، کلا باید مطابق مقررات باشد و خلاف مقررات جایز نیست.
* حد ارتباط با نامحرم در محیط های آموزشی
اگر دانشجویی چه پسر چه دختر از یکی از اساتیدش که نامحرمش میباشد و جنس مخالف آن دانشجو است، خوشش آمده باشد و با توجه به اینکه باید سر کلاسهایش برود تا از آن درس حذف نشود و یا مجبور نشود ترم اضافه تری در آن دانشگاه بماند، تکلیفش چیست؟
دانشجو از استاد خوشش آمده، سوال این است آیا میتواند در کلاس شرکت کند یا نه؛ خوش آمدن دو گونه است یک وقت است که به خاطر مقام علمی از او خوشش میآید یعنی میگوید عجب استاد زبردستی است یا از جهات دیگر فرضا مقام معنوی مثلا چه آدم محجوبی است با حیا است یا از نظر نظم درسی، از این چیزها باشد اشکالی ندارد. آن خوش آمدنی اشکال دارد که خوش آمدن جنسی و شهوانی باشد؛ یعنی اگر نگاه می کند و خوشش می آید. به هر حال اصل شرکت در کلاس اشکال ندارد ولی از مسائلی که ممکن است موجب تحریک شهوت شود باید پرهیز کند. اگر نگاه است، اگر صحبت اضافه است و امثال اینها باید پرهیز کند.
سلام علیکم. آیا استفاده از عطر و ادکلن در کلاسی که دختر خانمها حضور دارند اشکال دارد؟ و اگر خانمها استفاده کنند چطور است؟
اگر استفاده از عطر و ادکلن در جایی که نامحرم وجود دارد باعث جلب توجه نامحرم شود، یعنی نامحرم استشمام میکند و توجهش جلب میشود که این بوی عطر چه کسی است که استفاده کرده، جایز نیست. اما اگر باعث جلب توجه نباشد و مفسدهای هم نداشته باشد، اصلش خب افراد خوش بو باشند بهتر است.
با عرض سلام؛ استاد مرد برای آموزش تجوید و قرائت قرآن به دختران، گناه دارد؟
به طور کلی هم امام راحل و هم حضرت آقا منع کردهاند که استاد آموزش قرائت به خانمها، مرد باشد؛ همچنین برای مسائل رزمی و نظامی هم منع کرده اند. به هر حال اینها موجب مفسده است. الحمدالله در کشور ما برای خانمها استاد وجود دارد. حالا یک وقت است یک سری نکات تجویدی یا انواع قرائتها و علوم قرآنی را تدریس میکند، اگر مثل سایر دروس باشد و اگر رعایت مسائل شرعی شود، اشکالی ندارد. اما یک وقت هست که این خانم میخواهد پیش استاد مرد با صوت قرآن بخواند، این است که منع شده و موجب مفسده خواهد شد.
نگاه کردن به چهره دختران دانشجو که همکلاسی ما هستند و در برخی از موارد مجبور به صحبت کردن و تعامل با آنها در زمینههای درسی میشویم و آنها حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند و حواس ما به آنها پرت میشود و بعضا آرایش هم میکنند چه حکمی دارد؟ در صورتی که آنها برای خود حرمت قائل نیستند و به تذکرات دیگران در مورد وضع پوشش خود اعتنا نمیکنند؟
به نظر حضرت آقا نگاه به چهره زن نامحرم اگر آرایش داشته باشد، جایز نیست. اگر آرایش نداشته باشد بدون قصد لذت (یعنی از روی شهوت و لذت نگاه نکند) نگاه کردن به قرص صورت به مقداری که در وضو شسته شود و دستها تا مچ اشکالی ندارد. اما اگر حجابش را درست مراعات نمیکند، چه به تذکر گوش بدهد چه به تذکر گوش ندهد فرقی نمیکند، اگر مثلا موها پیدا است گردنش پیدا است نگاه کردن جایز نیست. حالا یک موقع هست نگاه میافتد، باید دیگر ادامه ندهد. نگاه اول هم معنایش همین است مثلا دارد میرود نگاهش میافتد به خانمی که موهایش پیداست گردنش پیداست و ادامه هم نمیدهد این اشکال ندارد؛ اما اگر عمدا و با توجه نگاه کند و نگاه را ادامه دهد، این حرام است.
در کارهای پژوهشی به ناچار ترکیب پژوهشگران مختلط بسته میشود. بنا بر اقتضائات کاری، بحث و گفتگوهایی وجود دارد و حتی ممکن است شوخیهایی بین حاضرین در جلسات اتفاق بیافتد. به لحاظ شرعی این چه حکمی دارد؟
به لحاظ شرعی اصل صحبت زن و مرد، اولا اگر حرفهای بدی نباشد، یعنی از نظر محتوا اشکال شرعی نداشته باشد، دوما حرفهایی که رد و بدل میشود تحریکآمیز نباشد شهوت جنسی را تحریک نکند، سوم اینکه مفسدهای نداشته باشد اشکالی ندارد.
یک وقت حرف، حرف بدی نیست دروغ نیست، غیبت نیست، رکیک و زشت نیست، سخریه نیست، یعنی دیگران را مسخره نمی کنند، لقب بد نمیدهند، یا مطالب مفسدهای نداشته باشد، این چیزها نیست اشکال ندارد. پس اگر یک خانمی وقتی میرود در مغازه ای چیزی میخرد با مرد نامحرم حرف میزند و سوال از جنس موجود میپرسد از قیمت آن میپرسد مبلغی که باید بپردازد، اینها را که دیگر اسلام منع نکرده است؛ البته با مراعات حجاب و عفاف. اما گاهی وقتها یک کلمه دوستت دارم ولو خود این کلمه هیچ مشکلی ندارد، اما یک دختر جوان به یک پسر جوان بگوید یا بلعکس که مفسده انگیز است اشکال دارد. ولی به طور کلی اسلام با اختلاط زن و مرد بیش از حد نیاز موافق نیست؛ یعنی به مقدار ضرورت و لازم اکتفا کنند. همچنین از شوخی کردن و مزاح کردن که معمولا موجب مفسده است بپرهیزند؛ اما یک وقت مطلبی گفته شد و یکی هم خندهاش گرفت خنده هم از روی مسائل جنسی نبود، آن را نمیشود گفت حرام است. ولی به طور کلی باید این نکات مراعات شود تا مفسدهای پیش نیاید.
سلام علیکم آیا احساس محبتی که مرد و زن نامحرم به علت معاشرت کاری در دلشان به وجود میآید همان ریب و فتنه است؟
علیکم السلام و اما نسبت به سوالی که کردید اگر واقعا این محبتی که ایجاد شده است، محبتی است که از روی مسائل جنسی است بله اشکال دارد و موجب فتنه است و ریبه همین است و اشکال دارد. اما اگر از این جهت نیست، مثلا آدم باشخصیتی است، آدم مومنی است، آدم بامعلوماتی است، آدم مدیری است از این جهت باشد اشکال ندارد. من یک مثال بزنم، هستند الان بسیاری از خانمها که به شخصیتهای بزرگ معنوی و اجتماعی علاقه دارند، اما این علاقه علاقه جنسی نیست، به امام راحل میلیونها زن هم علاقه داشتند، اما این علاقه علاقه جنسی نبوده علاقه معنوی است و اشکالی ندارد. آن علاقه و محبتی اشکال دارد که از روی شهوت و مسائل جنسی باشد.
پرسیدند وظیفه دانشجویان در برابر بدحجابی و گاهی روابط نامناسب دختران و پسران چیست؟
این جوابش معلوم است: جوابش نهی از منکر است. بدحجابی منکر است، ارتباط نامناسب دختران و پسران که نامحرم هستند منکر است، وظیفه ما نهی از منکر است. وظیفه عمومی هم به نظر حضرت آقا تذکر لسانی است، یعنی اقدامات دیگری نظیر اینکه کسی را بخواهند کتک بزنند جایز نیست؛ ارتکاب حرام هم مثل فحش و ناسزا گفتن و لفظ بد به کار بردن برای نهی از منکر، آن هم جایز نیست به هر حال تذکر لسانی در صورتی که شرایط وجود داشته باشد وظیفه است.
نوشتند تدریس خانم محجبه برای دانشجویان پسر چه حکمی دارد در چه شرایطی جایز است؟
در صورت ضرورت و با شرایطش، اشکال ندارد. مثلا خانمی که مسن است، حجابش را هم رعایت میکند و در حرف زدن دقت میکند حرفهای خدای ناکرده فتنهانگیز و تحریک آمیز بر زبان جاری نمیکن،د تدریسش را دارد و هیچ مفسدهای ندارد، ولی به طور کلی اینکه استاد زن باشد همه شاگردها مرد باشد یا بالعکس معمولا مناسب نیست و گاهی هم ممکن است در این گفتگوها و روابط اشکال شرعی وجود داشته باشد.
* نماز دانشجویان و طلاب در سفر
حکم نماز دانشجویان و طلاب در سفر چیست؟ چه مسافتی را بروند مسافر به آنها اطلاق میشود و اگر قصد ده روز کنند و قبل از اقامت ده روز از سفر برگردند چطور؟
تقریبا سه تا سوال است؛ سوال اول این است که چه مقدار بروند مسافر باشند. سوال دوم این است که چه مدت در هفته مسافرت بروند تا نمازشان کامل باشد که همان کثیرالسفر است. سوال سوم هم این است که اگر قصد ده روز کردند جایی بمانند از قصد خود برگردند تکلیف چیست؟
اما سوال اول. طلاب و دانشجویان مسافتی که باید بپیمایند تا مسافر محسوب شوند با دیگران فرقی ندارند. مسافت هشت فرسخ، ۴۵ کیلومتر است. حالا هشت فرسخ امتدادی است یا چهار فرسخ رفت چهار فرسخ برگشت مجموعا ۴۵ کیلومتر میشود. اگر کسی چنین مسافتی یا بیشتر از این را میخواهد بپیماید، مسافر به حساب میآید. حالا باید یک شرایط دیگری هم داشته باشد: مثل اینکه قصد سفر داشته باشد، از قصد خودش برنگردد، از حد ترخص (به جایی برسد که اذان شهر را نشنود و دیوار شهر را نبیند) بگذرد، اما اینکه چه مدتی در هفته در سفر باشد تا کثیرالسفر محسوب شود، کثیرالسفر به نظر حضرت آقا این است: کسی که در سال تقریبا دو سه ماهی کارش این است که مسافرت زیاد میرود که بین سفرها معمولا کمتر از ده روز فاصله میشود. مثلا هفته ای یکبار میرود یا اول هفته میرود آخر هفته برمیگردد؛ یا هر روز به سفر میرود، این فرد کثیرالسفر میشود.
کسی که شغلش سفر باشد مثل راننده، خلبان، ملوان و کسی که شغلش در سفر باشد مثل مهماندار هواپیما، و کسی که برای کارش مسافرت میرود مثل کسی که در شهر دیگری تدریس میکند یا کسی که در شهرک صنعتی سی کیلومتری شهرش کار میکند، و کثیرالسفر شده باشند، نمازشان در سفرهای کاری تمام است و در سفرهای شخصی باید نماز را شکسته بخوانند. کسی که کثیرالسفر است ولی این سفرها برای کار نیست، مثل کسی که زیاد سفر زیارتی میرود یا برای تفریح میرود، در آن سفرها باید نمازش را شکسته بخواند.
اما کسی که برای تحصیل سفر می رود، مثل طلاب حوزه و دانشجویان و امثال اینها که دانشگاهش در شهر دیگری است هر روز میرود و برمیگردد یا اول هر هفته میرود آخر هفته برمیگردد، این برای تحصیل کثیرالسفر است که در این فرض، به نظر حضرت آقا باید احتیاط کند و نمازهای چهار رکعتی را هم چهار رکعت بخواند هم شکسته (دو رکعت) و در خصوص این مسئله میتواند به فتوای مجتهد دیگری که مساوی یا در رتبه بعدی مرجع خودش باشد، مراجعه کند که آن مجتهد اگر گفت نمازش تمام است، تمام بخواند و اگر گفته شکسته که شکسته بخواند.
اگر کسی قصد کرد ده روز در جایی بماند، تا زمانی که در آنجا نماز چهار رکعتی نخوانده است از قصدش برگشت، باید هر مدتی که میماند - دو روز سه روز - نمازش را شکسته بخواند. اما اگر تصمیم داشت ده روز بماند و حداقل یک نماز چهار رکعتی ادا با همان قصدش خواند و بعد قصدش عوض شد، هر مدت دیگری بماند نمازش کاملش است؛ چه یک روز بماند دو روز بماند باید نماز را کامل بخواند. چون با خواندن یک نماز چهار رکعتی ادا، قصد محقق شده است.
آیا فتوای مقام معظم رهبری در مورد محل اقامت دانشجویان و شکسته بودن نماز آنها با قصد کمتر از ده روز عوض شده است؟
اجمالا بله. چون نظر حضرت آقا در سابق این بود کسی که صرفا برای تحصیل مسافرت زیاد دارد و کثیرالسفر است - که بین سفرها معمولا ده روز فاصله نمیشود مثل دانشجویانی که اول هفته میروند محل تحصیل آخر هفته برمیگردند یا دو روز در هفته میروند شهر دیگری که فاصله حداقل ۲۲.۵ کیلومتر دارد، یا دانشگاهشان بیرون شهر است سی کیلومتری چهل کیلومتری بیرون شهر است - میفرمایند باید نماز را شکسته بخوانند مگر اینکه تحصیل شغلشان محسوب شود؛ مثل کسی که مامور به تحصیل است یا تعهد خدمت دارد. اما اخیرا فرمودند که احتیاط کنند؛ یعنی چنین افرادی که برای تحصیل، مسافرت زیاد میروند و کثیرالسفر هستند، نمازهای چهار رکعتی را هم تمام بخوانند، هم شکسته و در این مسئله میتوانند به فتوای مجتهد اعلم دیگری رجوع کنند. (که اگر آن مجتهد اعلم میفرماید کامل است، کامل بخواند و اگر میفرماید شکسته است شکسته بخواند.)
نماز و روزه دانشجویی که در شهر دیگری هم دانشجو است و هم شاغل، چگونه است؟ در ماموریتها چطور؟
اگر چنین شخصی سفرهای کاری و ماموریتی دارد، یعنی سفرهایی که برای شغلش میرود واقعا زیاد است - که معمولا بین آنها ده روز فاصله نمیشود - در این سفرها باید نماز را کامل بخواند. در صورتی که برای کار رفت و برای تحصیل هم آنجا ماند، یعنی در ادامهاش نیز باید نماز را کامل بخواند.
اما اگر عکس این مسئله بود: یعنی زیاد بودن این سفرها به خاطر سفر تحصیلی است یا هر دو هست، در اینجا باید احتیاط کند، یعنی نمازهای چهار رکعتی را هم کامل بخواند و هم شکسته بخواند و به احتیاط حضرت آقا عمل کند یا میتواند به فتوای مجتهد اعلم دیگری مراجعه کند که اگر آن مجتهد گفت کامل است، نماز را کامل بخواند اگر گفت شکسته است شکسته بخواند.
سلام علیکم. آیا ملاک احتیاط واجب بودن جمع بین نماز شکسته و کامل برای نماز طلاب و دانشجویان کثیر السفر این است بنای آنها این باشد که حداقل دو ماه، هر ده روز یکبار به وطن خود رفت و آمد کنند؟ اگر آنها اکثر اوقات قصد ده روز کنند ولی بعضی از هفتهها قصد نکنند حکم نماز آنها چیست؟
اصل مسئله به نظر حضرت آقا این است اگر کسی برای تحصیل کثیرالسفر بود - یعنی برای آن درس خواندنی که کار محسوب نشود، یعنی مامور به تحصیل یا تعهد خدمتی نباشد که در حین تحصیل حقوق به او بدهند و صرفا برای تحصیل میرود - اگر کثیرالسفر باشد و سفرهایش زیاد باشد که بین آنها ده روز فاصله نمیشود، چنین شخصی باید احتیاط کند به این معنا که هم باید نماز را شکسته بخواند هم کامل بخواند. خب در این مسئله میتواند به فتوای مجتهد اعلم دیگری رجوع کند.
اگر کسی اینگونه نیست، گاهی دو هفته در محل تحصیل میماند، گاهی اوقات یک هفته میماند و کثیرالسفر محسوب نمیشود، یعنی بین سفرها معمولا ده روز فاصله میشود یا غالبا بین سفرها ده روز فاصله میشود، اگر آنجا وطنش نیست و آنجا سکونت ندارد، باید با قصد ده روز نمازش را کامل بخواند و هرگاه میرود به محل تحصیل و نمیخواهد ده روز بماند نمازش شکسته است.
در مورد محل تحصیل طلاب یا دانشجویان که هفت هشت سال در جایی میمانند، میتوانند قصد وطن کنند؟ در صورتی که در حین تحصیل به محل زندگی که مسافت آن بیش از مسافت شرعی است رفت و آمد می کنند چطور؟ در چه صورت میتواند شهر محل تحصیل را وطن خود انتخاب کند؟ آیا در صورتی که شهر محل تحصیل را وطن انتخاب کند، باید از وطن اصلی و اول خود اعراض کند؟ آیا حکم طلبهها و دانشجویان یکی است؟
نظر حضرت آقا این است که در غیر وطن اصلی - که وطن اصلی همان زادگاه است، جایی که فرد متولد شده و بزرگ شده و چند سالی مانده است - و الان در جایی دیگر سکونت دارد، اگر تصمیم داشته باشد حداقل هفت هشت سال در جای جدید بماند و زندگی کند (حالا فرق نمیکند برای تحصیل رفته باشد یا برای شغلی یا نه اصلا از آب و هوای آنجا خوشش آمده و می خواهد در آنجا زندگی کند)، آنجا حکم وطن دارد و نماز کامل است.
اما اگر میخواهد کمتر بماند یا نمیداند هفت هشت سال میماند یا نه، مثل کسی که مامور است آنجا و ممکن است دو سال دیگر بگویند برو جای دیگر و ممکن است نگویند، چنین فردی حکم وطن ندارد؛ یعنی اگر بداند که هفت هشت سال حداقل میماند حکم وطن خواهد داشت و لازمهاش این نیست که از وطن دیگرش اعراض کند؛ یعنی ممکن است یک وطن اصلی و یک وطن اتخاذی داشته باشد. همچنین اگر در بیناش گاهی اوقات مسافرت میرود - حالا یا به وطن خودش برمیگردد یا جاهای دیگر - خب هر کسی ممکن است در وطن خودش مسافرت هم برود اما به هر حال مسکن و ماوا و محل زندگیاش در اینجا باشد و حداقل بخواهد هفت هشت سال اینجا بماند.
طلاب و روحانیونی که در شهرهای دیگر تبلیغ میکنند، حکم نماز و روزه آنان چیست؟ اگر در محل تبلیغ تصمیم داشته باشند حداقل هفت هشت سال زندگی کنند چطور؟
یعنی مسکن و ماوا و محل زندگی و سکونتش آنجاست، هفت هشت سال میخواهد بماند حالا ممکن است بیناش مسافرت برود به نظر حضرت آقا آنجا حکم وطن دارد، اما اگر نمیداند آنقدر میتواند بماند یا نه، حکم وطن ندارد. وقتی که حکم وطن نداشت، اگر برای تبلیغ یا هر کار دیگری کثیرالسفر باشد، نمازش کامل است. اگر کثیرالسفر نباشد در آنجا چون وطنش هم نیست با قصد ده روز باید نماز را کامل بخواند و هرگاه قصد عشره ندارد، یعنی قصد ماندن ده روز نداشته باشد و کمتر میماند، نمازش شکسته است.
دانشجویی که در رشته پزشکی در دوران کارورزی است و پول هم میگیرد ولی هنوز شغل او محسوب نمیشود، نماز و روزهاش چگونه است؟ خواهشمندم به صورت کلی بگویید چه گروههایی از دانشجویان و طلاب در حکم بورسیه حساب میشوند که با شرایطش نمازشان تمام میشود؟ و چه گروههایی صرفا در حکم تحصیل هستند که نمازشان شکسته است؟
کسانی که برای تحصیل مسافرت میروند، اگر کثیرالسفر نباشد، یعنی گهگاهی مسافرت میرود و میآید و بین سفرها - ولو تعداد سفرها زیاد هم هست - ده روز فاصله میشود، خب ایشان در محل تحصیل و همچنین سفرهای دیگری که میرود نمازش شکسته است؛ مگر اینکه بخواهد در آنجا حداقل ده روز بماند که نمازش کامل است.
اما اگر کثیرالسفر شد، یعنی سفرهای تحصیلی زیاد دارد، و بین سفرها غالبا ده روز فاصله نمیشود، در این صورت چون سفر برای تحصیل است و در قبال تحصیلش حقوق به او نمیدهند - ممکن است شهریه بدهند اما حقوق محسوب نمیشود - سفرش هم شغل محسوب نمیشود، در این فرض نظر حضرت آقا این است که باید احتیاط کنند. یعنی نمازهای چهار رکعتی را هم کامل بخواند و هم شکسته؛ گرچه میتواند به فتوای مجتهداعلم دیگری رجوع کند که اگر او میفرماید کامل است کامل بخواند اگر میفرماید شکسته است شکسته بخواند.
اما اگر کسی در قبال تحصیلش دارد مزد و حقوق میگیرد، مثل کسی که مامور به تحصیل است یعنی به کسی ماموریت دادند برود جایی درس بخواند، مثلا دورههای ضمن خدمت را بگذراند و به خاطر همین تحصیل هم دارند به او حقوق میدهند و رفت و آمد هم دارد و کثیرالسفر است، اینها سفر شغلی است و باید در این سفرها نماز را کامل بخواند. یا مثلا تعهد خدمت دارد و تحصیل هم جز کارش محسوب میشود و به او حقوق میدهند و در موردی هم که شک داشته باشد که سفر برای کار است یا تحصیل باید احتیاط بخوانند و جمع بخوانند یا به مجتهد اعلم دیگری رجوع کنند که عرض شد.
* تبیین احکام وطن جدید و نماز و روزه دانشجویان
شنیده ایم به نظر حضرت آقا اگر فردی تصمیم داشته باشد چند سال برای تحصیل در شهری بماند، آنجا برای او حکم وطن را دارد و نمازهایش در آن محل کامل است. آیا صحت دارد؟
در پاسخ این سوال باید عرض کنیم اگر کسی تصمیم داشته باشد و یا بداند در جایی حداقل هفت، هشت سال زندگی میکند و ماوا و مسکنش آنجاست، طبق نظر حضرت آقا آن مکان برای او حکم وطن را دارد. حال ممکن است در بین این سکونت، مسافرتی نیز برود یا تابستان که درسها تعطیل است به جای دیگری برود، این مشکل ندارد؛ ولی اگر از اول میداند یا تصمیم دارد حداقل هفت هشت سال آنجا بماند و فرقی نمیکند برای تحصیل رفته باشد یا کار یا سکونت یا مثلا از آب و هوای آنجا خوشش آمده؛ فقط میگوید میروم آنجا زندگی کنم، این مکان برای آن فرد حکم وطن را دارد و وقتی آنجا میرود نمازش کامل است و روزهاش صحیح است.
چند سالی که به دانشگاه میرویم، اگر در آن شهر خوابگاه داشته باشیم و همانجا بمانیم و گاهی به وطن برگردیم، آیا آنجا هم برای ما حکم وطن را دارد؟ و نمازمان در آن مکان کامل است یا نه؟
مقصود شما از این چند سال چه مقدار است؟ آیا مثلا دو سال هست؟ خب نه این کافی نیست. اگر واقعا مثل طلاب حوزه علمیه که میگوید من تا پایان سطح را یا چند سالی بعد از سطح را در این حوزه هستم و میداند، ده یا دوازده سال طول میکشد و بنا دارد این چند سال را بماند بله؛ اما یک وقت هست دانشجویی بنا دارد ۴ سال در دانشگاه درس میخواند و میداند چهار سال میماند خب نه.
اما در فرض اول که میداند ده دوازده سال میماند، چون حضرت آقا نظرشان این است که اگر شخص بداند حداقل هفت، هشت سال میماند یا تصمیم داشته باشد هفت هشت سال بماند، حکم وطن را دارد و لذا در آنجا نماز تمام است. اما آن کسی که میداند چهار سال میماند یا مثلا دو سال میماند، این مکان جدید برای او حکم وطن نخواهد داشت. مطلب دیگر اینکه یک وقت هست نمیداند چقدر می ماند، مثل افرادی که نظامی هستند یا حتی همان طلبهای که آمده درس بخواند - میگوید اگر جای دیگری توانستم انتقالی بگیرم میروم جای دیگری، یا اگر بعدا فهمیدم حوزه دیگری درسهای بهتری دارد یا امکانات اینجا برایم فراهم نبود میروم - حال ممکن است چند سالی بماند، اما مردد است و تصمیم ندارد و نمیداند هفت یا هشت سال میماند یا نه، در این فرض، مکان جدید برای او حکم وطن را ندارد.
پنج سال است که در حوزه علمیه قم، درس میخوانم و چون برای همیشه قصد ماندن در این شهر را نداشتم با قصد عشره نماز را کامل میخواندم و هر وقت به اینجا میآمدم و قصد ده روز نداشتم نماز را شکسته میخواندم. اخیرا شنیده ام که نظر حضرت آقا این است که اگر فردی حداقل هفت یا هشت سال تصمیم ماندن در جایی را داشته باشد یا هفت هشت سال بماند، نمازش کامل است. آیا برای بنده که تاکنون ۵ سال اینجا ماندهام، نمازم کامل است یا نه؟ و نمازهای گذشته من چه حکمی دارد؟
به نظر حضرت آقا برای اتخاذ وطن، یعنی وطن جدید، قصد ماندن همیشگی شرط نیست. برخی از مراجع معظم تقلید از جمله حضرت امام (قدس سره) میفرمودند غیر از وطن اصلی، یعنی در وطن جدید، جایی که شخص میخواهد به عنوان وطن جدید خودش اتخاذ کند (مثلا از روستا آمده به شهر یا بالعکس و زادگاهش جای دیگری بوده و حالا آمده به شهر) فرمودند که اگر قصد ماندن همیشگی داشته باشد، شهر جدید برای او حکم وطن را دارد؛ اگر قصد ماندن همیشگی را ندارد یا مردد است، حکم وطن ندارد. اما نظر حضرت آقا این است که قصد ماندن همیشگی لازم نیست. اگر به هر حال می داند یا تصمیم دارد چند سالی بماند به طوری که به او مسافر نمیگویند که حداقلش هفت یا هشت سال است، این مکان جدید برای او حکم وطن را دارد و نمازش کامل و روزهاش صحیح است.
اما سوال ایشان این است که میگوید من پنج سال است اینجا ماندهام و الان نظر آقا را متوجه شده ام؛ اولا، الان وظیفهام چیست؟ ثانیا وظیفهام نسبت به نماز و روزههای گذشتهام چیست؟ که هر وقت میآمدم و کمتر از ده روز میماندم، نمازم را شکسته می خواندم. جواب آن است که نسبت به گذشته، چون نظر حضرت آقا این نبوده است و مطلب هفت یا هشت سال را اخیرا اعلام فرموده اند، خب نمازهای گذشته صحیح است. اما نسبت به آینده سوال این است که اگر شما آن پنج سال را واقعا از اول میدانستید پنج سال میمانید و تردید نداشتید و از اول آمدید این پنج سال را بمانید و حالا تصمیم دارید دو سال دیگر بمانید که با آن پنج سال بشود حداقل هفت سال، از این به بعد نمازتان کامل است. یا فرض دیگر اینکه از همین الان میدانید هفت، هشت سال دیگر میمانید باز هم نمازتان کامل است، اما اگر قبلا تردید داشتید، و الان هم تردید دارید و نمیدانید چقدر میمانید، گذشته با قصد ده روز نمازتان کامل بوده و الان هم با قصد ده روز نمازتان کامل است.
وقتی که جایی را وطن قرار میدهیم، آیا از همان ابتدا باید نماز را کامل بخوانیم یا اینکه باید مدت زمانی بگذرد؟ شنیدهایم که حداقل باید شش ماه در آن مکان جدید ساکن باشیم و بعد شش ماه نماز کامل است.
جایی که انسان به عنوان وطن قرار میدهد، یعنی محل زندگی که قبلا وطن نبوده و اخیراً وطن قرار داده است، از همان روز اولی که میآید نماز کامل نیست مگر اینکه ده روز را بخواهد بماند. اما اگر ده روز نمیخواهد بماند، نمازش کامل نیست.
پس اینگونه نیست که از همان روز اول نماز کامل باشد. بعضی از فقها نظرشان این است که باید شش ماه اول، نماز را شکسته بخواند، مگر با قصد ده روز (یعنی در آن شش ماه هرگاه رفت و برگشت به آنجا و نمیخواهد ده روز بماند نمازش کامل نیست). اما نظر حضرت آقا شش ماه شرط نیست، یعنی لازم نیست شش ماه بگذرد. ایشان میفرماید یک مدت زمانی بگذرد که عرفا بگویند " ایشان اینجا مسکن گزیده است و در حال تردد نیست، مستقر شده". مثلا دو یا سه ماهی بگذرد، بعد از آن نمازش کامل است. در این دو سه ماه نیز هر وقت قصد دارد که ده روز بماند نماز کامل است، اما اگر هنوز در رفت و آمد است و گاهی میرود و میآید، وقتی هم که به مکان جدید میآید ده روز نمیماند، در این دو سه ماه اول نماز را شکسته بخواند. این مدت که گذشت و مستقر شد و سکنی گزید، بعد از آن نمازش کامل است.
وظیفه کسانی که از فتوای جدید حضرت آقا نسبت به قصد توطن اطلاع نداشته اند و با توجه به اینکه سالها جایی زندگی کرده اند و قصد ماندن همیشگی را نداشتند، هر وقت به آنجا میآمدند نماز را شکسته میخواندند و روزه نمیگرفتند چیست؟ آیا نمازهای گذشته شان قضا دارد؟
اگر از فتوای جدید حضرت آقا اطلاع نداشته و بر اساس فتوای سابق، تصورش این بوده که اگر بخواهد جایی را وطن قرار دهد، باید قصد ماندن همیشگی را داشته باشد و اتفاقاً سالها هم ماند، چون قصد نداشته یا مردد بوده است که بماند، هر گاه که به مکان جدید آمده و کمتر از ده روز مانده و نمازش را شکسته خوانده است، نمازهایش اعاده ندارد. یعنی لازم نیست که آنها را قضا کند و درست بوده. اما در مورد روزه، سوال این است که ده روز میمانده یا نمیمانده؟ اگر میمانده، روزههایش صحیح است؛ اگر نمیمانده که روزه برایش صحیح نبوده.
به هر حال نسبت به نماز و روزههای قبلی اگر مواردی را ده روز میمانده، نمازش کامل و روزه صحیح است. اگر ده روز نمیمانده وظیفهاش این بوده نماز را شکسته بخواند و شکسته خوانده و صحیح است. اگر روزه نگرفته، فقط قضا دارد؛ مگر اینکه روزه از سالهای قبل باشد که کفاره تاخیر را هم باید بپردازد. اگر روزه گرفته که به هر حال مطابق وظیفه انجام نداده است و باید قضا کند، بله احتمال این هست که بگوییم چون به نظر حضرت آقا هفت سال کافی است، اگر از اول هم تصمیمش این بوده که هفت سال بماند فعلا نسبت به قضای روزه به فتوای جدید حضرت آقا که مراجعه میکند که حضرت آقا می فرمایند؛ درست بوده و این روزهها قضا ندارند.
* نوع پوشش در محیطهای آموزشی
از آنجا که بعضی از دختران دانشجو با آرایش و موهای بیرون سر کلاس حاضر میشوند، تکلیف بنده به عنوان استاد علیرغم تذکرات متعدد به آنها چیست؟
وظیفه استاد اولا نهی از منکر است و این منکر است که خانمی یا دختری آرایش کند و در نگاه نامحرم ظاهر شود؛ این حرام است، یا موهایش پیدا شود منکر است. میگویند تذکر دادند اثر نکرده است، این وظیفه اول شد وظیفه دوم این است که عمدا نگاه نکند، یعنی به چهره آرایش کرده دختر خانم یا زن نامحرم و همچنین موهای عریان و پیدای او و اگر جای دیگر بدن پیدا باشد عمدا نگاه نکند.
استفاده از انگشترهای نقره عقیق و فیروزه که ذکر خاصی دارد و باید همیشه همراه باشد برای دختران دانشجو زینت هست یا نه؟ با توجه به اینکه خود انگشتر در هر صورت زیبایی به دست اضافه میکند حکم آن چیست؟
اسلام با زیبایی که مخالف نیست و با افزودن زیبایی هم مخالف نیست. یک کسی خودش را مرتب میکند مرتبتر میشود منظمتر میشود زیباتر میشود؛ یا اصلا سر و روی خودش را شستشو میدهد زیباتر میشود. آن چیزی که اشکال دارد این است که خانمی آرایش کند آن هم به حدی که عرفاً بگویند آرایش کرده است؛ ولی اگر مثلا کِرمی به صورت زده باشد هیچ وقت خانمهای دیگر نمیگویند این خانم آرایش کرده. اگر در آن حد نباشد، اشکال ندارد. ولی اگر عرفاً بگویند آرایش کرده و خود را معرض دید نامحرم قرار دهد حرام است. در امثال انگشتر و اینها به نظر حضرت آقا، اگر چشمگیر باشد اشکال دارد، اما اگر ساده باشد یا مثلا انگشتر نقره است یا عقیق و خیلی هم چشمگیر نیست، به خاطر ثوابش دست کرده اشکال ندارد و پوشاندنش هم واجب نیست و نگاه نامحرم هم اگر با قصد بدی نباشد اشکالی ندارد.
آیا آرایش صورت از قبیل گرفتن ابرو، بند انداختن، رنگ کردن ابرو، ریمیل و امثال اینها و استفاده از لاک ناخن زینت محسوب میشود و دختر دانشجو میتواند از اینگونه آرایشها استفاده کند اگر امکان دارد آنهایی که آرایش محسوب نمیشود را نام ببرید؟
اولا اینها تشخیص موضوع است حکم شرعی این است که اگر عرفا بین زنها اینها را آرایش میدانند باید از نگاه نامحرم پوشانده شود اگر در آن حد نیست لازم نیست پوشانده شود اما همین جا من مژده دهم یکی از موضوعاتی که در مرکز موضوع شناسی احکام فقهی در قم توسط گروه بانوان دارد کار میشود همین اقسام آرایشهاست که چه نوع از اینها را عرفا آرایش میدانند که بعدا ممکن است مشخص شود مثلا برداشتن ابرو یا تاتو کردن ابرو یا لاک در چه حدی آرایش محسوب میشود یا نمیشود تا حدودی شاید بتوانند اما به طور کامل خیلی بعید است این عرفی است عرف هر محلی هم ممکن است فرق کند اما حکم شرعی این هست که اگر عرفا بین خانمها بگویند این خانم آرایش کرده باید از نگاه نامحرم بپوشاند، اگر در آن حد نباشد واجب نیست بپوشاند.
این عبارت که "استفاده از لوازم آرایشی که متعارف باشد اشکال ندارد" چقدر صحت دارد؟
توجه کنید استفاده از لوازم آرایش مهم نیست، بلکه خود آرایش مهم است. یعنی خانم در حدی به خودش رسیده که زنهای دیگر میگویند آرایش کرده است. اگر در این حد شود باید از نامحرم بپوشاند؛ اگر در این حد نباشد واجب نیست، مگر اینکه مفسده دیگری داشته باشد.
آیا مسئولین دانشگاه میتوانند با دانشجویانی که آرایش میکنند برخورد کنند؟
این مسئله برمیگردد به مقررات دانشگاه. اگر واقعا مرتکب گناه و حرام میشوند یا مسئله را نمیدانند و با آرایش در نگاه نامحرم نباید ظاهر شوند، تکلیف همه است فرقی نمیکند مسئول دانشگاه یا دیگران امر به معروف بر همه واجب است در حدی که شرایط موجود باشد و موثر واقع شود.
برای خانمهای دانشجوی متاهل آرایش چه حکمی دارد؟
مسئله آرایش برمیگردد به عرف محل. در خصوص اینکه چه چیزی آرایش محسوب میشود چه چیزی آرایش محسوب نمیشود، در کجا بد میدانند در کجا بد نمیدانند - در بعضی از شهرها رسم چنین است که دختر تا زمانی که ازدواج نکرده آرایش نمیکند و بد میدانند - خب در اینجا به هر حال باید پرهیز کنند؛ یعنی خودشان را در معرض حرف و حدیث مردم و اتهام دیگران قرار ندهند و مراعات کنند. اما اگر آرایش کرده است و حالا میتواند بیرون ظاهر شود یا نه؟ اگر در حدی باشد که عرفا بگویند آرایش کرده، باید چهره خودش را از نگاه نامحرم بپوشاند.
سلام من دبیرستانی هستم و به دلیل برگزاری کلاسهای اضافه در آزمایشگاه مجبورم چادرم را بردارم. با اینکه خودم این را نمیخواهم، میخواستم ببینم اشکالی دارد؟ و وظیفه یک دختر مومن در دنیای امروز چیست؟
اگر شما چادر را که بردارید با بقیه لباسی که همراه شماست حجابتان کامل باشد، خوب حالا به اقتضای کارتان این چادر را برمیدارید این اشکال شرعی ندارد. اما به هر حال چادر حجاب برتر است و فرقی نیست در محیط کار باشد یا جای دیگر.
* هزینههای آموزشی
سلام بنده دبیر هستم. در مورد هزینه دریافتی بابت کلاس آموزشی اگر مبلغ نسبتا زیادی را پیش از کلاس تعیین کنم و وی پرداخت کند اشکال دارد؟ آیا این مبلغ سقف دارد؟
از نظر شرعی هم برای کار و هم برای کالا فرمودند اجرتی که مشخص میشود برای کار یا اجرتی که مشخص میشود برای کالا باید خارج از انصاف نباشد، اجحاف به مشتری یا طرف نباشد، لطمه به اقتصاد مسلمین نزند، به بازار مسلمانها لطمه نزند. بنابراین اگر حالا این اجرت متعارفی است طرف هم اطلاع دارد و میپذیرد، اما اگر خارج از انصاف باشد، اجحاف به طرف باشد، جایز نیست.
با سلام. مبلغی که بالاجبار از سوی مدارس در زمان ثبت نام یا زمان تحویل کارنامه از خانوادهها دریافت میشود حکمش چیست؟
اگر خلاف مقررات نباشد و خلاصه مبلغ دریافتی هم متعارف باشد یعنی خلاف قانون و مقررات نظام نباشد اشکال ندارد. اما اگر خلاف قانون باشد یا مبلغی خارج از عرف باشد آن جایز نیست.
بنده به دلیل نداشتن وسع مالی نمیتوانستم نمرات امتحانم را بگیرم. چون جلوی اسمم بسته بود به همین دلیل از یکی از کارمندان دانشگاه خواستم نمراتم را از اینترنت دانشگاه بگیرد. حال کار من چه حکمی دارد همین طور به دلیل نداشتن شهریه از کارت ورود به جلسه ترم قبلم استفاده کردم این حکمش چیست؟
به هر حال اگر کار شما خلاف مقررات یا خلاف قراردادی باشد که امضا کردید و تعهد دادید و متعهد شدهاید، یعنی خلاف آئیننامه داخلی دانشگاه باشد، این کار شما خلاف است جایز نیست و اگر مبلغی را باید میپرداختید و نپرداختید آن مبلغ لازم را شما ضامن هستید و باید بپردازید. اما اگر کار شما هم خلاف مقررات نبوده اشکالی ندارد.
* سوالات ویژه طلاب
آیا مباحثه نکردن طلاب شرعاً اشکال دارد؟
آنچه که لازم است طلاب مراعات کنند در دوران تحصیل، مقدار متعارف است. چون میخواهند از امکانات حوزه استفاده کنند از امتیازاتی که موجود است برخوردار شوند در مدرسهای سکونت دارد حجرهای در اختیارش است یک جایی را اشغال کرده، در مدرسه درس میخواند از امکانات کتابخانهای استفاده میکند، استفاده کردن از اینها منوط به این است که درس بخواند، درس خواندن و مباحثه کردن به قدر متعارف لازم است و باید رعایت شود.
آیا به شهریه طلاب خمس تعلق میگیرد؟
به نظر حضرت آقا به شهریهای که به طلاب داده میشود چون در قبال کار نیست و منفعت کسب محسوب نمیشود، خمس تعلق نمیگیرد. همین شهریه را اگر به دانشجویان هم بدهند در حالی که استخدام نیستند و کار ندارند خمس ندارد حتی اگر اضافه هم بیاید.
آیا طلبهای که به دلایل مشکلات خانوادگی درس را خوب نخوانده است و یا اصلا نخوانده است، میتواند از شهریه مقام معظم رهبری استفاده کند؟ اگر قبلا استفاده کرده باشد آیا باید برگرداند؟
طبق نظر حضرت آقا استفاده از امتیازات حوزه علمیه، امتیازات که میگوییم مدرس است که در آن درس می خواند یا حجره است یا وضویی میخواهد در مدرسه بگیرد بیتالمال است، استفاده از اینها منوط به مقررات حوزه است و اخذ شهریه هم منوط به مقررات دفتر شهریه است. اگر ایشان شرایط را دارد آن مقررات را هم مراعات میکند اشکال ندارد. اگر شرایط را ندارد شهریه دریافت میکند و مقررات را مراعات نمیکند، آنهایی که استفاده کرده ضامن است. اگر استفاده کرده با آنکه شرایط نداشته است ایشان باید مراجعه کند به دفتر حضرت آقا بخش وجوهات هر جور گفتند عمل کند؛ اگر هم گفتند برگرداند باید بپردازد.
سلام آیا برای حلال بودن شهریه طلبگی، حضور در کلاس لازم است؟ یا اگر خودمان درس را با سی دی گوش دهیم یا با شرح چطور؟ و در این مورد قانونی وجود ندارد و ما را به نظرات مراجع ارجاع می دهند.
باید عرض کنیم اینکه ایشان فرمودند قانونی وجود ندارد، نه قوانینی وجود دارد. یعنی اینجوری هم بی در و پیکر نیست که هر کسی درس رفت درس نرفت با نوار گوش داد مباحثه کرد مباحثه نکرد بگویند شما جز طلاب حوزه علمیه هستید. مقررات وجود دارد. بنابراین درس خواندن مباحثه کردن حضور در دروس تابع مقررات حوزه است. طبق مقررات باید عمل شود مگر اینکه کسی عذری داشته و عذرش ممکن است شامل تبصرهای شود. اینکه گفتند درس نخواند یا حضور در درس نداشت درس را مطالعه کرد میتواند شهریه بگیرد یا نه، این منوط به شرایط دفتر شهریه است. برود بپرسد اگر شامل حالشان میشود شهریه میتواند دریافت کند؛ اگر شامل حالشان نمیشود شهریه نمیتواند دریافت کند. اگر از بخشی از شهریه محروم میشود یا کلش؛ این هم برمیگردد به همان مقررات که ببیند باید چکار کند.
* تنبیه بدنی دانش آموزان و مزاح با ایشان توسط اساتید
بیاحترامی و ناسزا گویی برخی از معلمین آن هم در سر کلاس و با وجود سایر دانشآموزان چه حکمی دارد؟
اصلا بیاحترامی به دیگران و فحش و ناسزاگویی از نظر احکام شرعی جایز نیست و فرقی نمیکند که در حضور دیگران باشد یا در تنهایی، هر چند معلم برای آموزش و پرورش، یعنی برای تربیت دانشآموزان وظایفی دارد، اما زمانی که به آن وظایف عمل میکند، نباید از حدود شرعی تجاوز کند. مثل اینکه فحش بدهد یا کتک بزند. حالا یک وقت است تنهایی بد میگوید، خلاف است؛ ولی اگر در حضور دیگران باشد که موجب آبروریزی دیگران شود، این گناهش بیشتر است.
تنبیه بدنی دانشآموزان توسط معلمان مدرسه بدون رضایت والدین چه حکمی دارد آیا جایز است؟
یک نکتهای را من اینجا عرض کنم و آن اینکه در نظام آموزشی کشور به هر حال قوانین و مقرراتی است که باید رعایت شود. یک وقت است که قانون گذاشتهاند که معلم حق تنبیه بدنی شاگرد را ندارد، این باید مراعات شود و مجاز نیست به انجام این کار. در مجموع کتک زدن دانشآموزان، حتی در باب امر به معروف و نهی از منکر، طبق نظر حضرت آقا که میفرمایند: اگر کسی منکری مرتکب شد، عموم افراد مجاز نیستند به عنوان مرتبهای از مراتب نهی از منکر او را کتک بزنند، یعنی توسل به زور مثل ضرب و جرح و امثال اینها کنند، جایز نیست و اینها مسائلی است که مربوط به قوه قضائیه است و در بسیاری از موراد اذن حاکم شرع را میخواهد، یعنی دستور قضایی میخواهد. و لذا معلم مجاز نیست شاگرد را تنبیه بدنی کند و اذن والدین هم در این مورد تاثیری ندارد؛ یعنی اگر پدر و مادر اجازه دادند که بچه ما را بزن، آیا معلم مجاز است؟ نه؛ بنابراین تنبیه بدنی دانشآموزان جایز نیست.
میخواستم بدانم در مدارس که در زنگهای استراحت یا بعد از ساعات درسی که معلمان و دانشآموزان دور هم جمع هستند و در مورد دانشآموز خاصی صحبت میکنند و اسم او را میآورند و بعضا عیبهای او در سر کلاس گفته میشود آیا این کار صحیح است؟ سوال دوم؛ آیا معلم حق دارد در کلاس درس برای اینکه جو کلاس عوض شود، با دانشآموزی شوخی کند یا او را مسخره کند؟ در صورتی که خود دانشآموز مشکلی نداشته باشد چطور؟
و اما اینکه عیبهای یک دانشآموزی را سر کلاس و در جمع دانشآموزان بگویند این حرام است. مگر جنبه نهی از منکر یا امر به معروف پیدا کند به این معنا که آن دانشآموز منکری را مرتکب شود یا واجبی را ترک کند که باید از آن منکر جلوگیری شود و طرف هم به انجام آن واجب واداشته شود و راهی جز این نیست که این مسئله را در بین دانشآموزان بگوید، اگر این باشد حکم غیبت را ندارد و حرام نیست. اما اگر این مسائل نیست و همین جوری معلم میآید جلوی دانشآموزان در غیاب دانشآموز دیگر یا در حضورش او را مسخره کند که این جایز نیست. اما اینکه با طرف شوخی کنند، شوخی مراتبی دارد. حالا مزاح سادهای باشد، لفظ رکیکی نداشته باشد، طرف را مسخره نکنند، لقب بد ندهند، اینها نباشد مزاح هست و اشکالی ندارد. اما یک وقت هست با همین مزاح او اذیت میشود، ناراحت میشود در کل کسی که اهل مزاح نیست بیخودی نباید با او مزاح کرد، زیرا ناراحت میشود.
و اما مسخره کردن دیگران؛ این حرام است ولو طرف هم راضی است. یعنی اینگونه نیست که حالا طرف راضی است بتوانید او را مسخره کنید، تعبیر قرآن هم این است که گروهی گروه دیگر را مسخره نکنند این حکم کلی است حال ممکن است طرف بگوید من را هر چه خواستید مسخره کنید، خوب دین میگوید نباید مسخره کرد و مسخره کردن دیگران جایز نیست.
* قوانین و مقررات آموزشی
معمولا دانشجویان با تاخیر یک هفتهای از زمان تشکیل شدن کلاسها در کلاس شرکت میکنند و با وجود اینکه عدهای در موعد مقرر شرکت میکنیم، ولی کلاس تشکیل نمیشود. آیا موظف به حضور در سر کلاس هستیم در صورتی که اطمینان به عدم تشکیل کلاس داریم؟ برای هر واحد، حق تقریبا دو غیبت مجاز داریم. آیا بدون عذر و دلیلی امکان استفاده از این غیبتها را داریم یا نه؟
اینجا دو تا مسئله مطرح است: یک مسئله اینکه تکلیف آن افرادی که غیبت میکنند و کلاس تشکیل نمیشود چیست؟ از نظر حکم شرعی و کار آنها چه حکمی دارد؟ مسئله دوم اینکه افرادی مقید هستند و در کلاس حضور پیدا میکنند، اما در موردی میدانند اگر حضور پیدا نکنند یا حضور پیدا کنند، فرقی ندارد؛ یعنی افراد نمیآیند و کلاس تشکیل نمیشود آنها تکلیفشان چیست آیا اگر حضور پیدا نکردند تخلف کردهاند؟
به هر حال انسان در هر تشکیلاتی که هست، یکسری مقررات و آئیننامه داخلی که وجود دارد و از آن اول که ثبتنام میکند یا وارد در آنجا میشود، اینها را پذیرفته و باید عمل کند. بنابراین اینکه بعضیها میگویند مثلا حالا قانون داخلی دانشگاه یا این پژوهشکده مصوب مجلس نیست، تایید شده از طرف شورای محترم نگهبان نیست که ما بگوییم قانونی است که تخلف از آن جایز نیست، اینجا باید عرض کنیم اینها یکسری قراردادها یا شرایطی است که شما وقتی ثبت نام میکنید این مقررات را میپذیرید و نباید از آنها تخلف کنید و لذا آن افراد مجاز به تخلف نیستند مگر اینکه عذری داشته باشند و آن فردی که عذر داشته باشد استثنا است. پس افرادی که بدون عذر و سبب و بیجهت غایب میشود و موجب میشوند که کلاس تشکیل نشود، خلاف کردهاند و اگر حقی از افراد دیگر ضایع بشود - مثلا استاد آمده سر کلاس و اکثر شاگردان نیستند و بعضی شاگردان آمدهاند، چون عده کثیری نیامدهاند کلاس تشکیل نشده است و وقت اینها ضایع شده است و از درسشان افتادهاند - این هم یک جور حقالناس است و باید رضایت آنها را جلب کند. اما این افراد وقتی که میدانند عدهای نمیآیند و کلاس تشکیل نمیشود آیا مجاز هستند که نیایند یا نه؟ جواب از سوال اول مشخص شد: شما وقتی مقررات را پذیرفته اید، باید سر کلاس حاضر شوید اگر عدهای تخلف کردند، آیا تخلف آنان سبب میشود که ما هم تخلف کنیم یا نه؟ که جواب مشخص است؛ مگر اینکه اجازه بگیرید. یک وقت است که شما میدانید که کلاس تشکیل نمیشود ولی قانون و مقررات میگوید حاضر شوید - مثل اینکه به یک فرد میگویند در اداره حاضر باشید یا فرد نظامی را آماده باش میگذارند کاری هم نیست، میگویند در پادگان یا در محل خدمت حضور پیدا کن، این حضورش خیلی مهم است و لذا آن افراد هم مجاز نیستند انجام ندهند، مگر اینکه اجازه بگیرند. پس زمانی که احتمال قوی می دهند یا یقین دارند که کلاس تشکیل نمیشود اجازه بگیرند و شرکت نکنند اشکال ندارد، اما اگر اجازه نگیرند اینها هم مثل همانها هستند.
اگر استاد بدون مرخصی درس را تعطیل کند چه حکمی دارد؟
اگر واقعا بدون مرخصی باشد - به این معنا که عذری برای اینکه در کلاس حاضر نشود ندارد و یا بدون عذر وسط درس، درس را تعطیل می کند - ایشان ضامن است؛ یعنی حقالناس است. زیرا شاگردانی که حضور پیدا کردند این حق را دارند که از این فرصت استفاده کنند؛ اگر فرد در قبال این زمانی که ایشان درس را بدون عذر و مجوز ترک کرده حقوقی هم دریافت کند آن حقوق را ضامن است یعنی اولا نمیتواند دریافت کند ثانیا اگر دریافت کرده باشد ضامن است و باید برگرداند.
آیا پیروی از قوانینی که یک حوزه علمیه یا دانشگاه برای طلاب یا دانشجویان وضع میکند واجب است، مثلا فلان کار را انجام دادن ممنوع است؟
اگر جزء مقررات آن مدرسه یا آموزشگاه است و فرد دانشجو یا طلبه پذیرفته است یا امضا کرده است یا به التزام وقتی که آنجا وارد شده یک آییننامه داخلی وجود داشته مثلاً سابق در وقفنامهها میآمد کسانی که در اینجا ساکن هستند، طلابی که در اینجا درس میخوانند این امور را باید رعایت کنند، حتی داریم در برخی از مدارس علمیه در وقفنامه آمده است که طلابی که در این مدرسه ساکن میشوند باید نماز شب بخوانند یا این مقدار درس بخوانند پس اگر جز وقفنامه است یا جز آن شرایطی است که شما پذیرفته اید یعنی با این شرایط شما میتوانید بمانید و استفاده کنید بله مقررات داخلی هم باید مراعات شود و تخلف از آنها جایز نیست.
زمانی که استاد سر کلاس میآید تا درس را شروع کند، قبل از آن حضور و غیاب میکند، آیا اشکال شرعی دارد که من حضورم را بزنم و بروم بیرون تا کلاس بعدی شروع شود؟
این سوالی است که همه جوابش را میدانند: خلاف، خلاف است. این را که شما بیایید حاضری را بزنید اما در کلاس شرکت نکنید وکلاس بعدی را بیایید یعنی چه؟ یعنی نیستم و اعلام میکنم هستم! این یک دروغ عملی است؛ حرام و گناه است، گاهی اوقات تخلف از مقررات دانشگاه هم هست.
* آموزش و اجرای موسیقی در محیط های آموزشی
میخواستم بدانم اجرای موسیقی اعم از سنتی، پاپ، راک توسط گروههای دانشجویی یا غیردانشجویی در دانشگاه چه حکمی دارد؟
مشابه این سوال از محضر رهبر انقلاب شده است در خصوص برگزاری کلاسهای آموزشی موسیقی و ایشان در پاسخ مرقوم فرمودهاند که ترویج موسیقی مناسب با اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست، یعنی به هر حال مناسب نیست که نظام جمهوری اسلامی به دنبال ترویج موسیقی باشد. اما این به معنای اینکه موسیقی مطلقا حرام است نیست. لذا اگر زمانی یک گروه سرودی میخواهند تشکیل دهند لازمهاش این است که افرادی موسیقی بدانند و اجرا کنند و قصدشان هم این است که نوازندگی حلال باشد نه حرام، یعنی غیرمطرب، این اشکال ندارد. اما اگر قصدشان خدای ناکرده حرام باشد، آموختنش حرام است، تشکیل اینگونه گروهی حرام است و اجرای موسیقی توسط گروههای دانشجویی میشود حرام. بنابراین در خصوص سوال که پرسیدند اجرای موسیقی چه موسیقی پاپ، سنتی، راک و امثال اینها توسط گروههای دانشجویی و غیردانشجویی آیا اشکال دارد یا ندارد؟ باید گفت اگر در دانشگاه باشد، باید مقررات دانشگاه را رعایت کرد. یک وقت میبینید در ساعت معینی در مکان معینی مقررات این اجازه را نمیدهد.
طبق نظر حضرت آقا سه نوع موسیقی داریم: یک موسیقی آرام و غیر مطرب، موسیقی که لهوی نباشد، مناسب مجالس عیش و نوش نباشد، این اشکالی ندارد؛ گرچه واجب و مستحب هم نیست. نقطه مقابلش موسیقی حرام است، موسیقی مطرب، موسیقی که به تعبیر حضرت آقا انسان را از کارهای واجب از یاد خدا باز میدارد و غافل میکند. دسته سوم برای مکلف؛ موسیقی مشکوک است؛ نمیداند از این دسته است یا آن دسته، اینها هم اشکال شرعی ندارد؛ ولی احتیاط این است که ننوازند و گوش ندهند. به هر حال اگر مقررات دانشگاه اجازه میدهد از نظر زمان، مکان و جهات دیگر؛ نواختن موسیقی توسط گروههای دانشجویی با اهداف عقلایی به نحوی که موسیقی آرام باشد و موسیقی مطرب نباشد اشکال ندارد.
میخواستم بدانم یادگیری و نواختن سهتار و تنبک در وقتهای تنهایی یا برای جمعهای دوستان چه حکمی دارد؟ معنی درست و واضح واژه لهب و لعو در مورد آلات موسیقی و نواختن آنها چیست؟
طبق نظر حضرت آقا موسیقی مطلقا حرام نیست و مطلقا جایز هم نیست. یک دسته از موسیقیها که آرام است و مناسب مجالس لهو و لعب نیست، مطرب نیست و آدم را از یاد خدا و وظایف واجبش باز نمیدارد اشکالی ندارد. اما دسته دوم که این ویژگیها را دارد؛ ممکن است بگویند یعنی چه؟ یعنی همان که در مجالس عیش و نوش میزنند و میرقصند یا اصلا طرف میداند این موسیقی تندی است، رقصآور است، این آهنگ فلان ترانه کذایی است، اینها معلوم است حرام است. بنابراین اگر نواختن سه تار باشد، تنبک باشد، ویولون باشد فرقی نمیکند، اینها آلات مشترک است به این معنا که میشود به نحوی بنوازند که اشکال شرعی نداشته باشد و به گونهای بنوازند که حرام باشد. بنابراین نواختن و استفاده از اینها به نحوی که اشکال شرعی ندارد و موسیقی آرامی است حرام نیست؛ اما اگر به نحو موسیقی مطرب باشد، موسیقی مناسب مجالس عیش و نوش باشد حرام است.
* احکام خمس در امور آموزشی
آیا به کتب درسی خمس تعلق میگیرد؟
کتابهای درسی مورد نیاز خمس ندارد، یعنی اگر کتاب مورد نیازتان است و خریداری کرده اید خمس ندارد، برخیها میگویند خریداری کردیم اما در طول سال فرصت نداریم استفاده کنیم، اگر مورد نیازتان است حال به سببی نتوانستید مطالعه کنید یا یک دوره کتاب است - چند مجلد - و مثلا یکی دو جلد را مطالعه کردید یا اصلا یک کتاب مرجع است - مثل لغتنامه و امثال اینها - و ممکن است به همه مجلدات مراجعه نکرده باشید، به طور کلی اگر نیازتان باشد، خمس ندارید.
بنده در یکی از دانشگاههای دولتی تحصیل میکنم یعنی بورسیه هستم در طول تحصیل ماهانه مبلغی به عنوان حقوق به دانشجویان پرداخت میکنند لازم به ذکر است که دوران چهار ساله تحصیل به عنوان سوابق شغلی برای دانشجویان محاسبه میشود و همچنین در پایان تحصیل باید معدل ۱۷ را کسب نماییم در غیر این صورت وجوه پرداختی باید عودت داده شود آیا به این پول خمس تعلق میگیرد یا نه؟
در مواردی که دوران تحصیل شخص به عنوان کار محسوب میشود و این وجوه در قبال آن پرداخت میشود به عنوان مزد و اجرت بله اگر اضافه بیاید خمس دارد اما در مواردی که کمک هزینه تحصیلی است یعنی کاری انجام نمیدهد و شهریهای به او میدهند هر چند تعهد خدمت دارد که بعد از تحصیل استخدام شود و کار به او بسپارند و حقوق بدهند اما الان حقوق نیست فقط یک کمک هزینه تحصیلی است این از نظر حضرت آقا اگر اضافه هم بیاید خمس ندارد چون منفعت کسب نیست و در قبال کار هم نیست.
* بیان مطالب غیرمرتبط با موضوع کلاس
بعضی از اساتید در درسهای تخصصی و علمی وارد برخی مسائل دینی و سیاسی میشوند و در آن از مبانی منحط و ضال دفاع میکنند وظیفه من دانشجو در این کلاس با توجه به مطرح شدن این مطالب که ممکن است دانشجویان منحرف شوند چیست؟
اگر واقعا شما تشخیصتان این است که این مطالب، مطالب انحرافی است و سبب انحراف دیگران میشود یا به تعبیر فقهی، گفتن این مطالب منکر است یعنی مطالب، مطالب باطلی است یا موجب انحراف دیگران میشود، این منکر است. اگر ادامه میدهند و شرایط نهی از منکر برای شما وجود دارد - از جمله اینکه احتمال تاثیر میدهید و مفسدهای برای خودتان نداشته باشد - نهی از منکر و جلوگیری از این کار بر شما واجب است. اما این را هم بدانید اگر گاهی اوقات شما بخواهید جلوی استاد بایستید یا در دانشگاه جوسازی کنید یا عدهای را علیه استادی بسیج کنید، این موجب هرج و مرج میشود. گاهی هم خلاف مقررات داخلی دانشگاه میشود و این جایز نیست.
در اینگونه موارد ممکن است شما این را به رئیس دانشگاه اطلاع بدهید به مقام بالاتر اطلاع دهید، آنها اقدام کنند و جلوی منکر و این انحراف و به تعبیر شما مطالب ضال گرفته شود. اگر واقعا مطالب، مطالب گمراه کنندهای است و سبب انحراف و گمراهی دانشجویان میشود برای کسانی که شرایط برایشان موجود است با مراعات مراتب، نهی از منکر واجب است ولی باید طریقی را پیش بگیرند که خودشان منکر مرتکب نشوند مثل اینکه جو دانشگاه را به هم بریزند، این خودش منکر است همانطور که گفتهاند که با آب نجس چیز نجس پاک نمیشود با گناه هم جلوی گناه گرفته نمیشود با منکر نمیشود نهی از منکر کرد طریقی را پیش بگیرند که خلاف مقررات و خلاف موازین شرعی نباشد و جلوگیری از انحراف هم بشود بله اگر چنین طریقی وجود دارد واجب است.
بنده معلم درس شیمی هستم، در کلاس موارد متعددی پیش میآید که بخشی از وقت کلاس را به تبیین مباحث دینی میپردازم. البته خود دانشآموزان سوال مطرح میکنند و میگویند از معلم دینی پاسخ درخور دریافت نکردند. آیا پرداختن به این مباحث با توجه به اینکه قرارداد کاری من درباره تدریس شیمی است، شبههای در حلال بودن حقوق بنده ایجاد میکند یا نه؟
یک نکتهای را در پاسخ این سوال میخواهم عرض کنم و آن اینکه ما خیال نکنیم که هر جا مسائل دینی مطرح شود یا کسی منبر برود یا موعظه کند، این جایز است، این پسندیده است، نه. شما معلم شیمی هستید، باید شیمی تدریس کنید. میگوید آقا اینها خیلی مهم نیست مسائل دینی را بگوییم، اینها وضو بلد نیستند، نماز بلد نیستند؛ وضو و نماز بلد نیستند؛ اینها باید وقت دیگر و جای دیگری یاد بگیرند. آن چیزی که به شما در قبالش حقوق میدهند و تعهد خدمت دارید، همین کار است. حالا یک مثال سادهای بزنم. مثلا اگر کارگری را گرفتند برای اینکه آجرها را ببرد داخل ساختمان و آن کارگر میآید اینجا میبیند مثلا فلان پنجره شیشهاش شکسته، اگر آجرها را رها کند و بگوید من بروم شیشه بخرم بیاندازم به این پنجره چون کار بهتری است، همه فقها میگویند چون مطابق قرارداد اجاره عمل نکرده، ولو کار بهتری هم انجام داده باشد، ایشان استحقاق گرفتن اجرت ندارد. صاحبکار خواست پول میدهد و اگر نخواست نمیدهد. حتی میفرمایند اگر آن کار بهتری را که انجام داده بگویند به حالت اول برگردان، وظیفهاش این است که برگرداند. بله یک وقت هست شما تدریستان را کردید یک فرصتی باقیمانده است و درسی دیگر نیست، حالا مسئله دینی میگویید - اگر خلاف مقررات نباشد، در مسائل کلاسی گاهی این هست - این اشکالی ندارد، اما اگر شما معلم شیمی هستید، الان وقت درس شیمی است، شیمی باید تدریس کنید و مجاز نیستید رها کنید و به مسائل دینی یا مسائل دیگر غیر از کار موظف خودتان بپردازید.
حال اگر معلمی آن وظیفه خودش را رها کرد و به تدریس امر دیگری پرداخت، یعنی به وظیفه عمل نکرده و همچنان که آن مثال را عرض کردیم، ایشان استحقاق حقوق ندارد و به خاطر وقتی که تلف کرده، استحقاق دریافت حقوق را ندارد و اگر گرفته باشد باید برگرداند. ممکن است بگویید ایشان تلف نکرده، مسائل دینی را گفته؛ در جواب باید گفت نه، ایشان طبق قرارداد استخدامی عمل نکرده است. ممکن است بگویید کار خیلی سخت شد، نه خیر. اسلام دینی است دارای قوانین و مقررات خاص و مقرراتی هم هست، اینگونه نیست که هر کس هر چه دلش بخواهد انجام بدهد و هر چه که به نظرش میرسد که خوب است آن را انجام دهد، باید دستور دین را انجام دهد. دستور دین هم در این مورد این است که معلم شیمی باید شیمی تدریس کند.
* وظیفه دانشجویان در برابر انحرافات فکری
چگونه فرزند خود را از انحرافات فکری و عملی که در مدرسه و در ارتباط با دوستان منحرف ایجاد میشود دور نگه داریم؟
این سوال هر چند سوال کوتاهی است، ولی جواب بسیار مفصلی دارد و اقدامات پیشگیرانه نیاز است که از سالها قبل پدر و مادر باید مراقبتهایی داشته باشند، نظارتهای ظریف و دقیقی بدون برانگیختن حساسیت او داشته باشند. در هر صورت باید بروید مشاوره چون این سوالی نیست که حالا ما همین جا جواب دهیم. ما به طور کلی می گوییم توجیه فرزندان، رفاقت با فرزندان، پاسخ به سوالاتی که برای آنها پیش میآید و جوابگویی شبهات، فراهم کردن امکانات مطالعه، بالا بردن رشد فکری و نحوه عمل خودمان که تاثیر دارد در آنها، اینها کلیاتی است و درست هم است؛ اما اگر یک مورد خاصی هست که خودشان واقعا نمیتوانند پیشگیری کنند باید نزد مشاوره بروند و مشاور همانگونه که راهنمایی کرد اقدام کنند.
آیا در محیط دانشگاه وظیفه ما نسبت به بدحجابی چیست؟ آیا واجب است امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟ تا چه اندازه مثلا منِ پسر میتوانم به یک دختر تذکر دهم؟
در پاسخ به این سوال باید عرض کنیم به نظر حضرت آقا امر به معروف و نهی از منکر در هر محیطی باشد، در دانشگاه، خارج از دانشگاه، حتی در منزل خودمان در حد تذکر لسانی، یعنی مرتبه دوم امر به معروف و نهی از منکر واجب است. مرتبه اول ترک مراوده است، مرحله دوم امر و نهی لسانی است. اما امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد که آن شرایط باید موجود باشد؛ همچنین مراتبی که بالاتر از این دو مرتبه است و وظیفه عموم نیست، و برمیگردد به وظایف قانون، مثلا نیروهای انتظامی و قوه قضائیه و لذا در محیط دانشگاه هم اگر امر به معروف و نهی از منکر اثر دارد و احتمال تاثیر دارد و مفسدهای هم ندارد، بله واجب است. اما یک وقت است دانشجویی کلاس را به هم میریزد که حالا میخواهد نهی از منکر کند اما حق دیگران را ضایع میکند، آبروی دیگران را میریزد که این خودش منکر است و نمیشود با منکر جلوی منکر را گرفت. باید راهی پیش بگیریم خلاف شرع و خلاف قوانین جاری مملکت نباشد و تاثیرگذار هم باشد. با این توضیح، بله وظیفه است.
* مسائل متفرقه تحصیلی
در دانشگاه ما کنفرانس هست و معمولا ماها که ثبتنام نکردهایم هم، از پذیرایی استفاده میکنیم. آیا اشکال دارد؟ اگر اشکال دارد چگونه جبران کنیم؟
این سوال اختصاص به کنفرانس و همایش و امثال اینها ندارد. خیلی از افراد هستند که در مراسمی شرکت میکنند که دعوت نشدهاند و ثبت نام نکردهاند و از امکانات آنجا استفاده میکنند - تنها بحث پذیرایی نیست، تنها بحث ناهار و شام نیست - شما وقتی شرکت میکنید و روی صندلیهای آنجا مینشینید، فضای آنجا را اشغال میکنید؛ اگر مجاز نباشند استفاده از امکانات جایز نیست. لذا اگر مقررات اجازه استفاده از آن امکانات و پذیرایی را نمیدهد، مجاز نیستند استفاده کنند. اما اگر طبق مقررات ثبت نام نکرده اند ولی ورودشان به عنوان مستمع آزاد است و همان مسئولین هم از آنها پذیرایی میکنند اشکال ندارد. اما اگر مقید به ثبت نام شده است یا مقید به شرایطی شده است که افراد خاصی میتوانند از این امکانات یا پذیرایی استفاده کنند، استفاده برای دیگران جایز نیست.
سوال بعدی این است: فردی که استفاده کرده است تکلیفش چیست؟ باید جبران کند. اگر واقعا مجاز نبوده و استفاده کرده باید جبران کند. به چه نحو؟ ممکن است بگوید یک سیب و پرتقالی خوردیم این را برگردانیم به دانشگاه؟ نه؛ شما باید آن مبلغ فعلی آن را به همانجا برگردانید و اگر امکان ندارد، به اموال عمومی بیتالمال برگردانید.
ما چند تا جوان هم سن وسال هستیم زمانهایی پیش میآید موقع اذان با هم هستیم و برای نماز اگر طلبه یا روحانی نباشد یکی از دوستان را میفرستیم جلو برای امام جماعت و یا اگر یکی از ما دارد نماز میخواند بقیه پشت سر او نماز میخوانیم، میخواستم بدانم با فرض سن حدود ۱۹ سال با این شرایط نماز جماعت دارای اشکال میباشد یا خیر؟
به نظر حضرت آقا اگر دسترسی به روحانی نباشد حالا جایی هم هستند عالمی نیست، روحانی نیست و میخواهند نماز جماعت بخوانند و وقت نماز است اینجا اگر یک نفر شرایط امام جماعت را داشته باشد که دو شرط اصلی یکی عدالت است و دوم اینکه نماز را صحیح بخواند، شرایط را داشته باشد مامومین هم او را دارای شرایط بدانند اشکالی ندارد میتوانند نماز جماعت به پا کنند یک نفر امام جماعت باشد دیگران هم به او اقتدا کنند و نماز جماعت بخوانند.
آیا بورسیههای تحصیلی مقطع دکتری که به گروه خاصی تعلق میگیرد و خود شخص میداند که چنین بورسیهای بر اساس رابطه آشنایی به او واگذار شده است قبول کردن چنین بورسیه از نظر شرعی اشکال دارد؟
اگر مقصود از رابطه اینجا صرفا معرفی است یعنی شخصی است آشنا است و وجهای دارد، موقعیتی دارد و فردی را معرفی میکند که آن هم از این حق استفاده میکند این اشکالی ندارد اما اگر منظور از رابطه و رابطهبازی تخلف از قانون و مقررات است این جایز نیست؛ از طرف دیگر اگر همان معرفی سبب تضییع حق دیگران شود یعنی اگر این معرفی و رابطهبازی نبود این بورسیه حق دانشجوی دیگری بود و چون او را معرفی کردهاند پذیرفته شده در حالی که دیگری زودتر ثبت نام کرده و نمره بیشتری داشته و حق او ضایع شده این هم جایز نیست و حقالناس است و باید رضایت او جلب شود. ممکن است کسی بگوید با همین رابطهبازی از این بورسیه استفاده میکنم این حکمش چیست اگر تخلف از مقررات باشد جایز نیست اگر حق دیگری ضایع شود این هم جایز نیست اما اگر خلاف مقررات نیست صرفا معرفی و راهنمایی بوده است و حق کسی هم ضایع نشده اشکال ندارد.
در کلاس زیاد سوال درسی از استاد پرسیدن و درخواست توضیح دوباره مطلب را کردن اشکال دارد بعضی در کلاس از این توضیح دوباره خواستن گلایه میکنند؟
به مقداری که متعارف است اشکالی ندارد، اما غیرمتعارفش که وقت دیگران ضایع میشود و وقت کلاس گرفته میشود و زمان آن است که مطالب جدید گفته شود، درس جدید گفته شود، نیاز نیست، باید مراعات کنند. حالا ممکن است برای شما مطلب واضح نشده است دوبار پرسیدید واضح نشده، اگر غیرمتعارف باشد نمیشود وقت کلاس را گرفت، باید در فرصت دیگری با کمک گرفتن از همدرسیها یا استاد، مطلب را حل کرد. به مقدار متعارف پرسیدن و توضیح خواستن اشکال ندارد، ولی مکرر اشکال دارد.
منبع: پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی)
دانلود:
فیلم پاسخ به سوالات "اصل درس خواندن و آموزش" (32.22 MB)
فیلم پاسخ به سوالات "تقلب در امتحان" (71.46 MB)
فیلم پاسخ به سوالات "حق التالیف" (81.98 MB)
فیلم پاسخ به سوالات "هزینههای آموزشی" (23.39 MB)
فیلم پاسخ به سوالات "طلاب" (23.89 MB)