یک پندار غلط در مورد شفاعت
۰۲ بهمن ۱۳۹۳ 0شفاعت از مسائلی است که همه مذاهب اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند. اگرچه در جزئیات اختلافاتی بین آنها وجود دارد اما هیچکدام اصل شفاعت را انکار نکرده اند. دلیل این اتفاق نظر آیات و روایات فراوانی است که در کتب شیعه و اهل سنت وجود دارد و دلیلی قاطع بر وقوع شفاعت در قیامت است؛ با این وجود گاه کسانی که به خیال خود فراتر از آیات و روایات و آیینها می¬اندیشند در این مسئله دچار تردید شده و چه بسا به انکار شفاعت می پردازند.
گاه شفیع را دایه مهربان تر از مادر می خوانند و گاه شفاعت را بستری برای عصیان می پندارند. گاهی نیز می گویند بنگرید که شفیعان چگونه قانون خداوند عالم نقض می نمایند یا ببینید خداوند چگونه تحت تاثیر نفوذ شفیعان قرار می گیرد. گاه نیز به آیاتی دیگر از قرآن تمسک می کنند که خداوند فرمود: (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى) اينكه براى آدمى جز آنچه به سعى و عمل خود انجام داده (ثواب و جزايى) نخواهد بود(نجم/39) پس چگونه انسانی که به واسطه عملش مستحق عقاب است از آن رهایی یابد؟ و از آن بالاتر می گویند چگونه برای قانون عقاب خدا استثناء قائل می شوید مگر نه اینکه (لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديل) و براى شيوه و روش خدا هرگز تغيير و دگرگونى نخواهى يافت(62 احزاب)
طرح این دست شبهات سابقه ای دیرین دارد و مطلب تازه ای نیست. نکته مهم آن است که بیشتر این شبهات ناشی از تصویر غلطی است که از شفاعت در ذهن این افراد جای گرفته که اگر چنین تصویری جای خود را به نگرشی صحیح نسبت به شفاعت دهد خود به خود بسیاری از این شبهات بر طرف خواهد شد. اینک به تبیین این تصور باطل می¬پردازیم و پس از آن تصویری که قرآن و روایات از این موضوع ارائه می دهند به اختصار تبیین خواهیم نمود.
تصویری نادرست از شفاعت
برخی می پندارند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام افرادی با نفوذی هستند که در دستگاه عدل الهی نفوذ کرده و اراده خداوند را تغییر می دهند و گناهکاران را از آتش رهایی می بخشند. چنین پنداری در زمان جاهلیت وجود داشت. مشرکان جاهل گمان می کردند خداوند جهان را آفرید اما پس از آن بتها با خداوند در اداره جهان شریک شدند یعنی اداره جهان بین خداوند و بتها تقسیم شد. بنابراین لزوماً جلب رضایت خداوند لازم نیست بلکه می توان با قربانی نمودن و دیگرمناسک بتپرستی رضایت بتها را جلب نمود؛ آنگاه بتها در رسیدن به حوائج نظر خداوند را جلب خواهند نمود و اراده او را به نفع ما تغییر میدهند. تصویر غلطی که در مورد شفاعت وجود دارد مانند چنین تصویر شرک آلودی است. گویا خداوند دستگاهی برای خود دارد و شفیعان دستگاهی دیگر. راضی نمودن خداوند به گونه ای است و راضی نمودن شفیع روشی دیگر دارد که چه بسا بسیار آسانتر از جلب رضایت خداوند است. در دستگاه خدا نماز و حج و جهاد و روزه و ترک معاصی و... موجب جلب رضایت است و در دستگاه شفیعان قطره اشکی یا مختصر عرض ارادتی جلب رضایت ایشان را در پی دارد و موجب سعادتمندی انسان و رها شدن او از جزای اعمال زشتش می شود.(مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج1، ص: 248).
بیشتر اشکالاتی که درمورد شفاعت مطرح شده در مورد چنین تصویری از شفاعت است اما حق این است که این تصویر کاملاً شرک آلود و غلط است و قرآن و روایات به شدت به مقابله با آن پرداخته اند.
تصویر صحیح از شفاعت
برای تصور صحیح از شفاعت باید مقدماتی بیان شود:
پیرامون معنای لغوی شفاعت
مقدمه اول: در آغاز بایست اندکی پیرامون کلمه شفاعت گفتگو نماییم. شفاعت در لغت یعنی واسطه شدن. در امور روزمره وقتی کسی درخواست کسی را به مافوق منتقل می کند او را شفیع می نامند. بنابراین شفاعت یکی از مصادیق سببیت است. پس هر چیزی که واسطه و سبب ایجاد اثری شود شفیع نامیده می شود. قرآن کریم می فرماید: (مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقيتاً) هر كس واسطه خوبى شود، بهره اى از آن خواهد برد و هر كه واسطه بدى شود، بهرهاى از آن خواهد برد و خداوند بر همه چيز مراقب است.(نساء/85)
و در اصطلاح «شفاعت، واسطه شدن يك مخلوق، ميان خداوند و مخلوق ديگر، در رساندن خير يا دفع شر - خواه در دنيا و خواه در آخرت - است». روشن است که بازگشت معنای اصطلاحی شفاعت به همان معنای لغوی است.
دستگاه خداوند هم نظام عقاب و پاداش دارد و هم نظام عفو و رحمت
مقدمه دوم: خداوند عالم نظام پاداش و عقاب در عالم قرار داده است تا زمینه کمال انسان را فراهم آورد اما از سوی دیگر عفو رحمت خداوند نیز جریانی دیگر است. این دو نظام اختلالی با یکدیگر ندارند. هر کدام جایگاهی و شرایطی دارد. در قانون الهی توبه موجب عفو و مغفرت الهی است وسر و کار انسان را به دستگاه مغفرت الهی می اندازد و از سوی دیگر اصرار انسان بر گناه عقاب سخت الهی را در پی دارد. چنانکه کفر و دشمنی با خدا سر و کار انسان را با عذاب جاودان الهی قرار خواهد داد. از این رو این خود انسان است که با اعمال و رفتار خود زمینه جاری شدن عفو و رحمت یا عذاب الهی را فراهم می سازد.
خداوند امور را از طریق اسباب صورت می دهد
مقدمه سوم: امام صادق علیه السلام می فرمایند: (ابى اللّه ان يجرى الاشياء الاّ بأسباب، فجعل لكل شىءٍ سبباً) «خداوند ابا دارد از اينكه امور را جز از طريق اسباب فراهم آورد، پس براى هر چيزى سببى قرار داده است( ميزان الحكمه، ج 3، ص 1231)
از آیات قرآن کریم نیز به خوبی می توان فهمید که خداوند اسبابی را برای جاری کردن اراده خود در ربوبیت عالم مقرر می فرماید. مثلاً ملائکه الهی را به سبب ایجاد آثاری می گرداند یا برای هدایت بشر رسولانی را مبعوث می فرماید. (اللَّهُ يَصْطَفي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ بَصيرٌ) خداوند از بين فرشتگان و انسانها رسولان خود را بر مىگزيند كه او شنوا و بيناست(حج/75)
جاری شدن رحمت خداوند نیز از طریق اسباب است.
مقدمه چهارم: خداوند سرچشمه رحمت است و این رحمت با واسطه اولیاء الهی بر خلق جاری می شود. آیات و روایات فراوانی شاهد این مطلب است. چنانکه امام صادق علیه السلام در معرفی اهلبیت علیهم السلام فرمودند: )بِهمْ يُنْزِلُ الرَّحْمَة( به سبب ایشان است که رحمت نازل می شود. (توحید شیخ صدوق ص 167)
نتیجه گیری از مقدمات
بنابراین مقدمات شفاعت چیزی جز این نیست که خداوند برگزیدگان درگاهش را واسطه جریان رحمتش بر دیگر بندگان قرار دهد. جریان رحمت الهی در دنیا موجب هدایت انسان و بر آورده شدن حاجات و در آخرت به صورت مغفرت الهی که جلوه ای از رحمت او است آشکار می شود. همینجا مشخص می شود شرط جاری شدن این رحمت, اتصال به آن مجرا است. این اتصال چیزی جز ایمان نیست. هر نسبتی در قیامت گسیخته می شود مگر ایمان که چون نسبتی حقیقی است در قیامت نیز پا برجاست؛ بنابراین کسی که اهلبیت در دنیا با رشته ایمان متصل شد در آخرت از طریق اهلبیت رحمت خداوند در او جریان یافته و این سبب مغفرت و تبدیل سیئات به حسنات خواهد بود. قرآن کریم می فرماید: (يَوْمَ لَا يُغْنِى مَوْلًى عَن مَوْلًى شَيئًا وَ لَا هُمْ يُنصَرُونَ إِلَّا مَن رَحِمَ اللَه) روزى كه هيچ حمايت خويش و يار و ياورى كسى را از عذاب نرهاند و احدى را نصرت نكنند. مگر کسی که مورد رحمت خداوند باشد) این آیه شریفه اشاره به این حقیقت دارد که شفاعت هیچ دوست یا سرپرستی برای کسی فایده ندارد مگر سرپرستی که مجرای رحمت الهی باشد. امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: «نحن القوم الذين رحم الله، و نحن القوم الذين استثنى الله، و إنا و الله نغني عنهم» ما اهلبیت همان کسانی هستیم که خداوند ما را رحمت نموده است. و ما کسانی هستیم که خداوند در این آیه استثنا نموده است پس ما برای بخشش گناهان شیعیان کفایت میکنیم.
نیز امام صادق علیه السلام در معرفی اهلبیت علیهم السلام فرمودند: (فَبِهِمْ يَمْحُو اللَّهُ السَّيِّئَات) به سبب ایشان(اهلبیت) است که خداوند گناهان را محو می نماید (معاني الأخبار ؛ النص ؛ ص16)
حال با تصویری که از شفاعت ترسیم نمودیم دیگر معنا ندارد کسی بگوید شفیع دایه مهربانتر از مادر است. چرا که شفیع تنها مسیر جریان رحمت خداوند است و از خود چیزی ندارد.
دیگر این تصور وجود ندارد که شفیع قانون الهی را نقض می نماید چرا که مغفرت و رحمت جزئی از قانون خدا و عقاب و عذاب بخشی دیگر. رحمت و مغفرت برای کسانی است که خود را در مسیر رحمت الهی قرار دهند و کسانی که از آن روی گردانند محروم خواهند بود. بنابراین برقراری پیوندی بر پایه ایمان که با تبعیت و اطاعت از ایشان است در انجام اعمال صالح صورت می گیرد شرط شفاعت ایشان است.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: (فَمَنْ سَرَّهُ أَنْ تَنْفَعَهُ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ عِنْدَ اللَّهِ فَلْيَطْلُبْ إِلَى اللَّهِ أَنْ يَرْضَى عَنْه) هر کس در پی شفاعت شفیعان است باید رضای خداوند را طلب نماید (بحار الأنوار, ج75، ص: 211) بنابراین قانون عقاب خداوند برای کسانی که رشته پیوند ایمان را گسیخته اند ثابت است و در مقابل مومنان در مسیر رحمت الهی قرار می گیرند و عفو و مغفرت شامل حال ایشان خواهد شد. بنابراین شفاعت بستری برای آلوده شدن به گناه نیست بلکه بر عکس انگیزه ای است برای کسب ایمان و جلب رضای خداوند در سایه اطاعت از اولیاء طاهرین علیهم السلام
اینک این آیه را بهتر درک می کنیم: (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى) اينكه براى آدمى جز آنچه به سعى و عمل خود انجام داده (ثواب و جزايى) نخواهد بود(نجم/39) انسان می تواند با پیوستن به اولیای صالح خدا رضایت خداوند را جلب نماید و از رحمت و مغفرت الهی بهره مند شود و نقص عمل خویش را در سایه رحمت خدا بر طرف نماید و نیز می¬تواند از اولیاء خدا روی گرداند و از اطاعت ایشان در انجام اعمال صالح روی بگرداند و خشم خداوند را به جان بخرد.
نویسنده:سید مهدی خدایی