گفتار سران علماى اهل سنّت در شأن امام على عليه السلام در مجلس هارون
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلاممحدّث بحرانى [صاحب كتاب تفسير برهان، و كتاب مدينة المعاجز] مىگويد: رواياتى كه در راستاى فضائل امام على عليه السّلام به ما رسيده حدّ و مرزى ندارد و بى شمار است،
از جمله از طريق اهل تسنّن صاحب «ثاقب المناقب» از محمّد بن عمر واقدى [مورّخ معروف] نقل مىكند كه گفت:
هارون الرّشيد (پنجمين خليفه عبّاسى) مجالسى را براى دانشمندان بزرگ تشكيل مىداد. در يكى از آن مجالس، شافعى [محمد بن ادريس رئيس مذهب شافعى] كه از بنى هاشم بود، و همواره بغل دست هارون مى نشست، در آن مجلس حاضر گرديد و در كنار هارون نشست.محمد بن حسن شيبانى و ابو يوسف [دو دانشمند بزرگ اهل تسنّن] نيز به آن مجلس وارد شدند، و در نزديك هارون نشستند. مجلس پر از جمعيّت شد كه در آن هفتاد نفر از علماى بزرگ حضور داشتند، كه هر كدام از آنها صلاحيّت آن را داشتند تا پيشواى ناحيه اى از نواحى اسلام باشند.
واقدى مىگويد:
وارد مجلس شدم، ديدم مجلس پر از جمعيّت است. در آخر جمعيّت نشستم. هارون مرا ديد و گفت: چرا دير آمدى؟گفتم: «علّت دير آمدنم، براى ضايع كردن حقّ نبود، بلكه اشتغال به كارى مرا از آمدن بازداشت». هارون مرا نزديك طلبيد و در كنار خود نشانيد. در آن مجلس دانشمندان رشته هاى علوم مختلف حضور داشتند. هارون به شافعى رو كرد و گفت: «اى پسر عمو! تو چند حديث در فضائل على عليه السّلام روايت مىكنى؟».شافعى: چهار صد حديث و بيشتر.هارون: بگو و نترس.شافعى: زيادتر از پانصد حديث در شأن على عليه السّلام روايت مىكنم.سپس هارون به محمد بن حسن شيبانى گفت: اى كوفى! تو چند حديث در فضيلت على عليه السّلام روايت مىكنى؟محمد بن حسن: هزار حديث يا بيشتر.هارون به ابو يوسف [شاگرد ممتاز ابو حنيفه] گفت: تو چند حديث در فضيلت على عليه السّلام روايت مىكنى؟، بگو و نترس.ابو يوسف: اى رئيس مؤمنان، اگر ترس نبود، روايات ما در فضيلت على عليه السّلام بيش از آن است كه قابل شمارش باشدهارون: از چه كسى مىترسى؟ابو يوسف: از تو و از كارگزاران و اطرافيان تو مى ترسم.هارون: تو در امان هستى، زبان بگشا و به من بگو چند حديث در فضيلت على عليه السّلام روايت مىكنى؟ابو يوسف: پانزده هزار حديث مسند [داراى سلسله سند] و پانزده هزار حديث مرسل [كه سندش تا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله متّصل نيست].واقدى مىگويد: هارون به من متوجّه شد و گفت: تو در اين باره چه مىدانى؟گفتم: به همان مقدار كه ابو يوسف گفت.هارون گفت: ولى من فضيلتى را كه با چشم خودم ديدهام و با گوشم آن را شنيدهام و از همه روايات شما برترى دارد مىدانم ... [آنگاه ماجراى خطيب دمشقى كه بدگوئى از على عليه السّلام مینمود و به صورت سگ مسخ شد، را براى آنها شرح داد].
منبع: نگاهى بر زندگى چهارده معصوم عليهم السلام، شیخ عباس قمی , ص: 86