منوی اصلی

حجت الاسلام عبدالله صالحی

داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): ارزش تعليم خداشناسى و نبوّت و امامت

روزى شخصى به همراه مردى كه مدّعى بود او قاتل پدرش مى باشد، به محضر امام سجّاد، زين العابدين عليه السّلام وارد شد تا آن حضرت بين ايشان قضاوت نمايد.

داستانهای ائمه: امام سجاد (ع):تواضع و فروتنى براى همه

هرگاه حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام مى خواست به همراه عدّه اى مسافرت رود، سعى مى كرد كه او را نشناسند، همچنين شرط مى نمود تا در تمام كارها همانند ديگر افراد شريك باشد و خدمت نمايد.

داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): ديگران را بهتر از خود و خانواده خود دانستن

روزى يكى از اصحاب به نام زُهَرى در حالى كه خيلى غمگين و افسرده خاطر بود، به محضر امام زين العابدين عليه السّلام وارد شد.
همين كه امام عليه السّلام چشمش به او افتاد، فرمود: چرا اين چنين غمناك و ناراحت هستى ؟...

داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): دعا براى سهولت زايمان گرگ

روزى امام سجّاد عليه السّلام ، به سمت يكى از باغات خود در اطراف مدينه حركت مى كرد، در بين راه گرگى را ديد كه موهاى بدنش ريخته بود ...

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): پنج درس ارزشمند و آموزنده

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): پنج درس ارزشمند و آموزنده

پنج درس ارزشمند و آموزنده از داستان های امام رضا علیه السلام

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): علّت و چگونگى شهادت حضرت

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): علّت و چگونگى شهادت حضرت

خلفا بنى العبّاس با سادات بنى الزّهراء خصوصا امامان معصوم (ع) رابطه حسنه اى نداشتند و چنانچه بهائى به آن ها مى دادند و اكرامى مى كردند، تنها به جهت سياست و حفظ حكومت بوده است .

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): پيدايش ماهى ها در قبر

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): پيدايش ماهى ها در قبر

گفت وگوی امام رضا علیه السلام با اباصلت

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): خبر از فرزند و قيافه او در شكم مادر

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): خبر از فرزند و قيافه او در شكم مادر

پس از گذشت مدّتى از شهادت امام رضا (ع) روزى بر مامون وارد شدم و بعد از صحبت هائى در مسائل مختلف، اظهار داشت:

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): كشتن ذوالرّياستين در حمام

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): كشتن ذوالرّياستين در حمام

روزى مامون به همراه امام رضا (ع) و نيز وزير دربارش - به نام فضل بن سهل معروف به ذوالرّياستين - به قصد بغداد از خراسان خارج شدند ...

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): خبر از غيب و خريد كفن

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): خبر از غيب و خريد كفن

روزى به قصد خراسان عازم مسافرت شدم و چون بار سفر بستم ، دخترم حُلّه اى آورد و گفت: اين پارچه را در خراسان بفروش و با پول آن انگشتر فيروزه اى برايم خريدارى نما.