شرح زیارت امین الله؛ « مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ »؛ تحلیل معنای قضا و قدر

شرح زیارت امین الله؛ « مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ »؛ تحلیل معنای قضا و قدر

۳۰ آذر ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلام

شرح بند « اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ » از زیارت شریف امین الله شامل چهار بخش است:

اعتقاد صحیح به قضا و قدر

تحلیل معنای قضا و قدر

رابطه قضا و قدر با اختیار 

آثار اعتقاد به قضا و قدر

 دومین بخش از شرح این فراز به تحلیل معنای قضا و قدر می پردازد:

تحلیل معنای قضا و قدر

با دقت در نظام آفرینش و نیز آیات قرآنی که درباره پیدایش پدیده های خاصی سخن به میان آورده است و همچنین مقتضای جمع آیات تقدیر و قضای الهی نسبت به جمیع اشیاء، به دست می آید که موجودات این عالم دارای حدود و مشخصاتی هستند که بدون آنها تحقق نیافته و دوام پیدا نمی کنند . یعنی موجود شدن آنها و ترتب آثار وجودی آنها توأم با تحقق علل و شرایط وجودی آنهاست . به گونه ای که هر موجودی علل و شرایط خاصی دارد و با کم و زیاد شدن آنها، کیفیت و مشخصه آن موجود نیز متفاوت خواهد شد. به عنوان مثال با ملاحظه کوچک ترین موجود گیاه یا حیوانی درمی یابیم که وابسته به شرایط و زمینه های متعددی است که با وجود تمامی آنها، آن چیز، موجود شده و آثارش به طور کامل بر آن مترتب می شود، این قاعده شامل افعال اختیاری و فعل و انفعالات فیزیکی، شیمیائی، روانی و زیستی انسان نیز می شود . مثلاً برای غذا خوردن باید دستگاه گوارش، کامل و سالم باشد و نیز در عالم خارج ماده قابل خوردن وجود داشته باشد و انسان حرکتهای اختیاری انجام دهد تا این عمل اختیاری واقع شود، البته هر یک از شرایط و علل و حدود کمی و کیفی و مکانی و زمانی را که در نظر بگیریم مسبوقند به شرایط و حدود خاص دیگری تا منتهی شوند به موجودات بسیط این عالم که همان عناصر اولیه هستند که آنها برای پیدایششان شرایط کمتری را از مرکبات این عالم لازم دارند و عمدتاً وجود آنها ابداعی و بدون شرایط مادی است و فقط به فاعل مفیض الوجود نیاز دارند و از کیفیت پیدایش آنها جز خداوند و کسانی که او آنها را آگاه گردانیده، عالم نیست. پس وقتی با دقت به موجودات این عالم توجه کنیم عقل به طور کلی حکم می کند که هر موجودی دارای حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی است و با تحقق تمامی شرایط و اسباب وجودی آن، وجود شی حتمی می شود و حالت انتظاریه برای پیدایش آن، وجود ندارد. حدود شی را قدر و تقدیر گویند و به وجود حتمی آن قضا گفته می شود.

این دو مرحله یکی مقدم بر دیگری است و گاهی مرحله قدر تقدم زمانی نیز بر مرحله قضا دارد و این در پیدایش اغلب موجودات مادی صادق است به گونه ای که حدود وجودی شی تدریجاً موجود می شود . لکن گاهی مرحله قدر شی ء تقدم زمانی بر مرحله قضا ندارد بلکه تقدم رتبی و عقلی دارد و آن در موجوداتی است که به واسطه معجزه یا کرامت اولیای الهی محقق می شوند . مانند : اژدها شدن عصا به دست حضرت موسی علیه السلام، به هر حال مرحله قضای شی، تدریجی نیست . زیرا پس از تحقق تمامی شرایط و علل، بلافاصله شی ء تحقق می یابد. البته چون تحقق حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی اشیاء تدریجی الوجود است ممکن است بعضی از آنها تغییر و تبدیل و جابجایی های داشته باشند . مثلاً برای تحقق یک گیاه، لازم است که کشاورز تخم را در دل خاک بیفشاند . لکن ممکن است گاهی باد جایگزین او شود و این کار را انجام دهد. یا برای تحقق یک حیوان یا انسان به حسب ظاهر عمل ازدواج نر و ماده لازم است . لکن گاهی عمل تلقیح نطفه نر در رحم ماده جایگزین این عمل می شود و همچنین در تولید جوجه نور و حرارت مصنوعی جایگزین نور و حرارت طبیعی می گردد، و امثال اینها که با پیشرفت علم و صنعت، این امور تحقق می یابد.

اما به هر حال این تقدیر الهی است که برای وجود موجودات حدودی را معین فرموده است که از این حدود نمی توانند تجاوز بکنند . هر چند که آنها قابل تغییر و تبدیل باشند و به واسطه محدودیت علم بشر، انسان نتواند به تمامی شرایط وجودی اشیاء پی ببرد: و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا (1) و از علم اندکی داده نشدید.

از این جهت قرآن کریم در چند مورد فرموده است که:

خداوند هر چیزی را با اندازه آفریده است و همچنین این خداوند است که بعد از محقق کردن شرایط وجودی شی هر چند به واسطه وسایط باشد - چه انسان یا غیر انسان - آن چیز را بلافاصله محقق می کند که این مرحله قضا و فعلیت پیدا کردن اراده اوست . از این جهت گاهی کلمه قضا را در قرآن به کار می برد و گاهی کلمه اراده را . به این صورت که هنگامی که خداوند چیزی را بگذراند یا اراده کند(2) به او می گوید: بوده باش پس موجود می شود.

البته این چنین تعبیراتی که استشمام تدریج در فعل منتسب به خداوند می شود برای فهماندن به ماست که موجود زمانی هستیم و چاره ای هم جز این گونه تعبیر کردن نیست: که وقتی خداوند چیزی را اراده کند یا حکم کند به او می گوید بوده باش پس موجود می شود، و الا حکم و اراده خداوند همان تحقق شی ء است. 

بنابراین تقدیر و قضا که دو جنبه از وجود اشیاء است و یکی به لحاظ اجتماع حدود و شرایط شی ء و دیگری به لحاظ تحقق شی ء است، عقل از فعل خداوند انتزاع می نماید و از افعال الهی به حساب می آیند. در روایات ما نیز ائمه علیهم السلام برای وجود اشیاء از طرف خداوند متعال مراحلی را بیان کرده اند که ناظر است به تحقق تدریجی اشیاء در عالم خارج نه اینکه جهت صدور اشیاء از خداوند به صورت تدریج باشد.

 از یونس نقل شده که به امام رضا علیه السلام عرض کردم: چیزی نمی بوده باشد مگر اینکه خدا بخواهد و اراده کند و تقدیر و حکم نماید، عرض کردم: پس معنای خواستن چیست؟ فرمود: ابتدای کار است، عرض کردم: معنای اراده چیست؟ فرمود ثبات و عزم بر آنست .عرض کردم: پس معنای تقدیر چیست؟ فرمود: اندازه چیزی که عبارت است از طول و عرض آن . عرض کردم: معنای قضا و گذراندن چیست؟ فرمود: وقتی آن را می گذراند، امضایش می کند . پس چاره ای جز از وجودش نیست.(3) 

قضا و قدر علمی و عینی

روایت بالا و روایات(4) شبیه به آن، ایجاد خداوند متعال را تشبیه به فعل انسانی نموده است از جهت اختیاری بودن آن یعنی همان طور که انسان برای انجام کاری اول آن را تصور نموده سپس تصدیق به فایده یا غایتش می نماید، بعد تصمیم به انجام آن می گیرد و وقتی تصمیم به انجامش می گیرد حدود و قیود آن را در نظر می گیرد و آنها را مهیا می کند و سپس آن را انجام می دهد، خداوند متعال نیز قبل از خلقت اشیاء حدود آنها را می داند اما نه آن گونه که در انسان متصور است . بلکه خداوند در مقام ذاتش علمی به اشیاء دارد که آن بسیط و تغییرناپذیر است، و علمی که به اشیاء در حین وجودشان دارد که این ربطی به تقدیر علمی قبل از وجود اشیاء ندارد . زیرا آن علم عین وجود اشیاء است و به معنای مکشوف بودن اشیاء نزد خداوند می باشد . لکن از آیات و روایات، استفاده می شود که خداوند به تمامی پدیده ها همان طور که در خارج محقق می شوند علم دیگری دارد از راه مخلوقی شریف و متعالی به نام لوح محفوظ که آن ام الکتاب است و هیچ گونه تغییری در آن راه ندارد . به طوری که اگر کسی به اذن خداوند با آن تماس پیدا کند از حوادث گذشته و آینده، مطلع می شود و نیز لوحهای نازل تری وجود دارد که تقدیرات حاکی از علل ناقصه و حوادث به صورت مشروط در آن منعکس است و کسانی که بر آنها اشراف یابند اطلاعات محدودی به دست می آورند . به طوری که مشروط و قابل تغییر است و این تغییر یافتن تقدیرات مشروط و غیر حتمی، در روایات به نام بداء نامیده شده است که بحث آن مفصل است و موکول می شود به جای مناسب آن(5) .

شاید این آیه شریفه به این دو مرحله از علم فعلی خداوند اشاره داشته باشد که:

یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب (6) خداوند آنچه را که بخواهد محو و اثبات می کند و نزد اوست ام الکتاب.

این حقیقت را اصطلاحاً قضا و قدر علمی گویند . لکن به وجود علل ناقصه اشیاء که با تحقق آنها وجود شی ء حتمی می شود تقدیر و قضای عینی گفته می شود. و چون قضا و قدر به موجودات مادی اختصاص دارد، مرحله تقدیر مقدم است بر مرحله قضای آنها.


پی نوشت :

1- اسراء: 85.

2- یس : 82.

3- بحارالانوار، ج 5، ص 122، روایت 68.

4-همان ، روایت 69 و 64 و 65.

5- المیزان ، ج 11 ص 420 و 421.

6- رعد: 39. 

 
منبع :
سیمای مخبتین (شرح زیارت امین الله)، شیخ محمود تحریری
 
 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث