وَ قَالَ (علیه السلام): يَا ابْنَ آدَمَ، لَا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِكَ عَلَى يَوْمِكَ الَّذِي قَدْ أَتَاكَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَكُ مِنْ عُمُرِكَ يَأْتِ اللَّهُ فِيهِ بِرِزْقِكَ.
و فرمود (ع): اى فرزند آدم، اندوه روز نيامده را به روزى كه آمده است مياور. زيرا فردا، اگر از عمر تو باشد، خداوند در آن روز، روزيت را خواهد داد.
و آن حضرت فرمود: فرزند آدم غم روزى را كه نيامده بر روزى كه در آن هستى بار مكن، اگر روز نيامده از عمرت باشد خداوند روزيت را مى رساند.
پرهيز از حرص ورزى در كسب روزى (اعتقادى، معنوى):و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روز نرسيده، از عمر تو باشد خدا روزى تو را خواهد رساند.
[و فرمود:] اى پسر آدم اندوه روز نيامده ات را بر روز آمده ات ميفزا كه اگر فردا از عمر تو ماند، خدا روزى تو را در آن رساند.
امام عليه السّلام (در افسرده نشدن براى نيامده) فرموده است:اى پسر آدم امروز براى (روزى) فردا اندوهگين مشو، زيرا اگر فردا از عمر تو باشد خدا روزى ترا در آن مى رساند (پس سزاوار آنست كه كوشش شخص در هر روز براى همان روز باشد نه آنكه براى روزهاى نيامده جان بسر شود).
امام عليه السلام فرمود: اى فرزند آدم! غم و اندوهِ روزى كه نيامده را بر آن روز كه در آن هستى تحميل مكن، چراكه اگر آن روز، از عمرت باشد خداوند روزىِ تو را در آن روز مى رساند. (و اگر نباشد، اندوه چرا؟)».
حرص چرا؟ امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه براى پيشگيرى از حرص حريصان مى فرمايد : «اى فرزند آدم! غم و اندوهِ روزى كه نيامده را بر آن روز كه در آن هستى تحميل مكن، چراكه اگر آن روز، از عمرت باشد خداوند روزىِ تو را در آن روز مى رساند. (و اگر نباشد، اندوه چرا؟)»؛ (يَابْنَ آدَمَ، لاَ تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِکَ آلَّذِي لَمْ يَأْتِکَ عَلَى يَوْمِکَ الَّذِي قَدْ أَتَاکَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَکُ مِنْ عُمُرِک يَأْتِ اللّهُ فِيهِ بِرِزْقِکَ).شك نيست كه منظور امام عليه السلام از اين كلام، نفى آينده نگرى و تدبير در امور زندگى به خصوص در سطح جامعه اسلامى نيست، زيرا هر كسى بايد به آينده همسر و فرزندانش و زمامداران اسلامى به آينده مسلمانان حساس باشند. در حالات سلمان فارسى كه آگاهى كامل از تعليمات اسلام داشت، آمده است: هنگامى كه سهم خود را از بيت المال مى گرفت، قوت سال خود را از آن مى خريد و نگهدارى مى كرد. در حديث ديگرى آمده است كه وى فلسفه اين كار را چنين بيان مىكرد: «إِنَّ النَّفْسَ قَدْ تَلْتَاثُ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهَا مِنَ الْعَيْشِ مَا تَعْتَمِدُ عَلَيْهِ فَإِذَا هِيَ أَحْرَزَتْ مَعِيشَتَهَا اطْمَأَنَّتْ؛ نفس آدمى هنگامى كه آينده خود را تأمين نبيند دل چركين مى شود ولى زمانى كه معيشت خود را تأمين كرد اطمينان پيدا مى كند».بنابراين هرگز منظور امام عليه السلام ترك تلاش و كوشش براى زندگى و تأمين آينده معقول و برنامه ريزى براى وابسته نبودن به ديگران نيست، بلكه هدف جلوگيرى از حرص و آز شديدى است كه بسيارى از مردم را فرا مى گيرد و به بهانه تأمين آينده دائمآ براى ثروت اندوزى تلاش مى كنند و اموالى را گرد مى آورند كه هرگز تا آخر عمر از آن استفاده نكرده، براى ديگران به يادگار مى گذارند. شاهد اين سخن همان جمله اى است كه در ذيل اين حديث شريف در بعضى از منابع آمده بود كه امام عليه السلام مى فرمايد: «وَاعْلَمْ أنَّکَ لاتَكْسِبُ مِنَ الْمالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِکَ إلّا كُنْتَ فِيهِ خازِناً لِغَيْرِکَ؛ بدان كه تو چيزى از مال را بيش از نياز خود به دست نمى آورى مگر اينكه در آن، خزانه دار براى ديگرى هستى».مرحوم «مغنيه» در شرح اين كلام، تفسير ديگرى دارد كه مى گويد: اين سخن امام عليه السلام نهى از كار و كوشش نسبت به آينده نيست. چگونه ممكن است نهى از اين كار باشد در حالى كه خود آن حضرت مى فرمايد: «اِعْمَلْ لِدُنْياکَ كَأَنَّکَ تَعِيشُ أَبَدآ (وَاعْمَلْ لاِخِرَتِکَ كَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً)؛ براى دنيايت آنگونه عمل كن كه گويى تا ابد زنده اى (و براى آخرتت آنگونه عمل كن كه گويا مى خواهى فردا از دنيا بروى)» و اگر كار و تلاش پيگير نباشد، زندگى در دنيا غير ممكن است.منظور امام عليه السلام از كلام بالا اين است كه اگر چيزى هنوز زمانش فرا نرسيده و به دست تو نيامده غمگين مباش و حسرت و اندوه به خود راه نده. شايد چنين چيزى اصلاً وجود پيدا نكند و نبايد شتابزده، غم واندوه را براى آن به خود راه دهى. چنين غم و اندوهى چه سودى دارد و اى بسا زندگى را بر ما تباه كند و غم و اندوه را بر دل ما مضاعف سازد و ما را از تفكر وتلاش براى واجبات و انجام مسئوليتها بازدارد. ولى آنچه در تفسير اول گفتيم مناسبتر به نظر مى رسد، هر چند جمع بين دو تفسير نيز امكانپذير است.كلام حكيمانه بالا پيام ديگرى هم دارد و آن اينكه نبايد برنامه هاى آينده سبب فراموشى برنامه روزانه شود؛ مثلاً ملتى امروز با گرسنگى دست به گريبانند، مسئولان براى چند سال بعد طراحى كنند و از وضع امروز غافل شوند. امام عليه السلام مى فرمايد: غم فردا را بر فكر امروز نيفزا؛ مسئوليت خود را امروز انجام ده، به لطف خدا مشكلات آينده را حل خواهى كرد. همانگونه كه عكس اين كار نيز درست نيست كه انسان وظيفه امروز را براى فردا بگذارد، چراكه فردا وظيفه خاص خود را دارد و به گفته شاعر:كار امروز به فردا نگذارى زنهار كه چو فردا برسد نوبت كار دگر استدر غررالحكم ذيل گفتار حكيمانه بالا اين جمله آمده است: «وَإنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ عُمْرِکَ فَما هَمُّکَ بِما لَيْسَ مِنْ أجْلِکَ» اشاره به اينكه اگر خداوند عمرى فردا به تو بدهد، وسايل آن را فراهم مى كند و اگر در فردا عمرى نداشته باشى چرا بيهوده خود را مشغول فكر فردا كنى؟
امام (ع) فرمود: «يَا ابْنَ آدَمَ لَا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِكَ عَلَى يَوْمِكَ الَّذِي قَدْ أَتَاكَ- فَإِنَّهُ إِنْ يَكُ مِنْ عُمُرِكَ يَأْتِ اللَّهُ فِيهِ بِرِزْقِكَ»:يعنى شايسته است كه به نياز هر روزت در همان روز بخصوص بپردازى. اين سخن به منزله مقدّمه صغرا براى قياس مضمرى است كه بدان وسيله امام (ع) توجه داده است كه نبايد در غم روزهايى كه هنوز نيامده است، باشيم، و كبراى مقدّر آن نيز چنين است: و هر چه از اين قبيل باشد، پس نبايد بدان اهميّت داد.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 352
السادسة و الخمسون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(256) و قال عليه السّلام: يا ابن آدم لا تحمل همّ يومك الّذي لم يأتك على يومك الّذي قد أتاك، فإنّه إن يك من عمرك يأت اللَّه فيه برزقك. (81165- 81139)
الاعراب:إن يك: مخفّف إن يكن مجزوم يكون بالشرط اسقطت واوه لالتقاء الساكنين و نونه تخفيفا.المعنى:قد تعرّض عليه السّلام في هذه الحكمة لمسألة هامّة تكون مزلقا للأفهام، و مزلّة لخبراء الأنام و هي أنه:كيف ينبغي أن ينظر الإنسان إلى مستقبله و يفكّر في غده؟ و المسألة تطرح على وجهين:1- في العمل بما في يده من المال و المكسب، فهل يقصّر نظره على يومه هذا و لا يعدّ لغده شيئا اعتمادا على أنّ رزق غده مقدّر و واصل إليه لا محالة أو يدّخر لغده شيئا مما في يده؟2- أنه يعمل ليومه الّذي فيه و لا يهتمّ لغده أصلا، فيكون ابن الوقت، و قد اختلف الأخبار و كلمات الأخيار في المسألتين.فظاهر كلامه هذا كما تقدّم من قوله عليه السّلام: «و اعلم أنّ كلّ ما ادّخرته مما هو فاضل عن قوتك فانما أنت فيه خازن لغيرك» صرف النظر عن المستقبل و الاهتمام بالزمان الحاضر.و لكن نقل عن سلمان الفارسي أزهد أصحاب النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله و أشيخهم و ألصق النّاس بعليّ عليه السّلام أنه إذا أخذ عطاءه من بيت المال اشترى قوت سنته، و نقل عنه عليه السّلام
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 353
اهتمامه بغرس الأشجار و النخيل و جرى الأنهار و القنوات، و هي أعمال لا استثمار في مستقبل بعيد.فالمقصود من هذه الحكمة عدم الاخلال بالحقوق الواجبة و المستحبّة الماليّة حبّا للادّخار و حرصا على جمع المال معلّلا بتأمين المستقبل، و ترك الحزن على ما يأتي ممّا لا يقدر الإنسان على العمل فيه في الحال، كما هو عادة أكثر النّاس.و تحقيق البحث في هذه الحكمة يحتاج إلى تفصيل لا يسعه المقام.الترجمة:فرمود: اى آدميزاده اندوه زندگى روزى كه نرسيده است بروزى كه بدان رسيدى تحميل مكن، زيرا اگر آن روز از عمر تو باشد روزى آن بتو خواهد رسيد.مكن تيره روزت باندوه فردا كه فردا چه باشى تو روزيش برجا
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص66
يا بن آدم، لا تحمل همّ يومك الذى لم يأتك على يومك الذى قد اتاك، فإنّه ان يكن من عمرك يأت الله فيه برزقك. «اى پسر آدم، اندوه روز نيامده ات را بر اندوه روز آمده ات ميفزاى كه اگر فردا هم از عمر تو باشد، خداوند روزى تو را در آن مى رساند.»
خلاصه معنى اين گفتار نهى از حرص ورزيدن بر دنيا و اهتمام بر آن است و فهماندن به مردم كه خداوند متعال براى همه آفريدگان خويش روزى را قسمت مى فرمايد و اگر آدمى در آن مورد خود را به زحمت هم نيندازد، خداوند روزى او را از راهى كه گمان ندارد مى رساند. و در مثل آمده است كه اى روزى دهنده پرندگان كوچك در لانه هاشان.