وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ، فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ.
و فرمود (ع): بينوايى كه از تو چيزى مى طلبد، فرستاده خداست. كسى كه او را چيزى ندهد، گويى حق خدا را ادا نكرده است و هر كه او را چيزى دهد، حق خدا را ادا كرده است.
و آن حضرت فرمود: تهيدست فرستاده خداست، كسى كه او را محروم كند خدا را محروم كرده، و هر كه به او ببخشد به خدا بخشيده.
ضرورت پاسخ دادن به درخواستها (اخلاقى، اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: نيازمندى كه به تو روى آورده فرستاده خداست، كسى كه از يارى او دريغ كند، از خدا دريغ كرده، و آن كس كه به او بخشش كند، به خدا بخشيده است.
[و فرمود:] گدا فرستاده خداست، كسى كه او را محروم دارد خدا را محروم داشته، و آن كه بدو بخشد خدا را سپاس و حرمت گذاشته.
امام عليه السّلام (در دستگيرى از مستمندان) فرموده است:مسكين و بى چيز فرستاده خدا است (چون خدا او را از روزى كم بهره گردانيده بآن ماند كه او را نزد غنىّ و چيزدار فرستاده تا او را به فرستاده خود آزمايش نمايد) پس كسيكه او را منع كند (كمكى ننمايد) خدا را منع نموده (دستور او را كه توانايان بايد از بينوايان دستگيرى كنند رفتار نكرده) و كسيكه باو چيزى ببخشد بخدا داده (بدستور او عمل نموده).
امام عليه السلام فرمود: مستمند، فرستاده خداست، كسى كه از او دريغ دارد از خدا دريغ داشته و كسى كه به او عطا كند به خداوند عطا كرده است.
نيازمند، فرستاده خداست!امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه براى تشويق همگان به كمك كردن به نيازمندان مى فرمايد: «مستمند و مسكين فرستاده خداست، كسى كه از كمك كردن به او دريغ داشته باشد از خدا دريغ داشته و آنكس كه به او عطا كند به خداوند عطا كرده است»؛ (إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللّهِ، فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللّه، وَمَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللّهَ).اين تعبير نهايت لطف خدا را به كسانى نشان مى دهد كه به نيازمندان كمك مى كنند و در ضمن، اين پيام را به ما مى دهد كه مسكين و مستمند را خوار نشمريم و كمترين اهانتى به او روا مداريم و اگر كمكى مى كنيم خالى از هرگونه منت و آزار و اهانت باشد، زيرا او فرستاده خداست و كسى كه به رسول وفرستاده ديگرى اهانت كند درواقع به خود آن شخص اهانت كرده و كسى كه رسول ديگرى را احترام و اكرام كند فرستنده رسول را اكرام و احترام كرده است. قرآن مجيد نيز تعبيرى متفاوت ولى در همين راستا دارد. درباره كمك به نيازمندان مى فرمايد: «(مَّنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللهَ قَرْضآ حَسَنآ فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافآ كَثِيرَةً)؛ كيست كه به خدا قرض الحسنه دهد (و از اموالى كه خدا به او بخشيده، انفاق كند،) تا آن را براى او، چندين برابر كند؟».در آيه 11 سوره «حديد» نيز خداوند پس از آنكه در آيات پيشين، از اهميت انفاق به نيازمندان سخن مى گويد همين تعبير را فرموده است: «(مَنْ ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللهَ قَرْضآ حَسَنآ فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ)؛ كيست كه به خدا وام نيكو دهد (و از اموالى كه به او ارزانى داشته انفاق كند) تا خدا آن را براى او چندين برابر كند؟ و براى او پاداش پرارزشى است!». در چندين آيه ديگر از قرآن مجيد نيز همين معنا با الفاظ ديگرى بيان شده وانفاق در راه خدا را به عنوان وام دادن به پروردگار شمرده است كه اين نهايت لطف او به بندگان است. با اينكه مالك حقيقى تمام عالم هستى خداست و از همگان و همه چيز بى نياز است و هرچه ما داريم از او داريم، با اين حال انفاق در راه خدا را قرض به خداوند تعبير كرده است. حتى در بعضى از آيات آمده است كه خداوند در برابر اين كار از بنده اش تشكر مى كند، (وَاللهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ). همانگونه كه در خطبه 183 نيز در كلام امام گذشت كه مى فرمايد: «وَاسْتَقْرَضَكُمْ وَلَهُ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ وَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ وَإِنَّمَا أَرَادُ أَنْ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا؛ از شما درخواست قرض كرده در حالى كه گنجهاى آسمانها و زمين به او تعلق دارد و بى نياز و شايسته ستايش است. او خواسته است شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد».جالب اينكه در روايات اسلامى تعبيرات سه گانه اى آمده است كه هر يك از ديگرى پرمعناتر است. در يكجا مى خوانيم كه از امام سجاد زين العابدين عليه السلام نقل شده است كه هنگامى كه چيزى به فقير مى داد دست سائل را مى بوسيد ومى فرمود: «من دست سائل را نمى بوسم، بلكه دست پروردگارم را مى بوسم، زيرا صدقه قبل از آنكه در دست سائل بيفتد در دست پروردگار قرار مى گيرد؛ فَقَالَ لَسْتُ أُقَبِّلُ يَدَ السَّائِلِ إِنَّمَا أُقَبِّلُ يَدَ رَبِّي إِنَّهَا تَقَعُ فِي يَدِ رَبِّي قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِي يَدِ السَّائِلِ».در بيان ديگرى آمده است: «امام عليه السلام هنگامى كه صدقه اى به سائل مى داد آن را از او مى گرفت و مى بوسيد و مى بوييد و بار ديگر به او مى داد و همان عبارت را تكرار مى كرد؛ كَانَ أَبِي إِذَا تَصَدَّقَ بِشَيْءٍ وَضَعَهُ فِي يَدِ السَّائِلِ ثُمَّ ارْتَجَعَهُ مِنْهُ فَقَبَّلَهُ وَشَمَّهُ ثُمَّ رَدَّهُ فِي يَدِ السَّائِلِ وَذَلِکَ أَنَّهَا تَقَعُ فِي يَدِ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِي يَدِ السَّائِل».در تعبير سومى آمده است كه امام هنگامى كه صدقه اى به نيازمندى مى داد دست خود را مى بوسيد و مى فرمود: «صدقه قبل از آنكه به دست سائل برسد در دست خدا قرار مىگيرد؛ «وَكَانَ عليه السلام يُقَبِّلُ يَدَهُ عِنْدَ الصَّدَقَةِ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّهَا تَقَعُ فِي يَدِ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِي يَدِ السَّائِلِ».همه اين تعابير مى تواند صحيح باشد؛ يعنى گاهى اينگونه عمل مى كرد وگاهى آنگونه و نتيجه همه آنها درواقع يكى است. نكته مهم ديگر اينكه از روايات اسلامى استفاده مى شود (و در قرآن به آن اشاره شده است) كه بيش از آنچه در صدقات و كمك به نيازمندان، عايد نيازمندان مى شود به كمك كنندگان عايد مى شود.اين سخن را با حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام پايان مى دهيم، هرچند سخن در اينجا بسيار است. فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى يَقُولُ مَا مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ وَقَدْ وَكَّلْتُ مَنْ يَقْبِضُهُ غَيْرِي إِلاَّ الصَّدَقَةَ فَإِنِّي أَتَلَقَّفُهَا بِيَدِي تَلَقُّفاً حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ يَتَصَدَّقُ أَوِ الْمَرْأَةَ لَتَتَصَدَّقُ بِالتَّمْرَةِ أَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ فَأُرَبِّيهَا لَهُ كَمَا يُرَبِّي الرَّجُلُ فَلُوَّهُ وَفَصِيلَهُ فَيَلْقَانِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَهِيَ مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ؛ خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: هيچ عملى نيست مگر اينكه من كسى (از فرشتگانم) را مأمور كرده ام آن را دريافت دارد، جز صدقه و كمك به نيازمندان كه من خودم آن را با دست (قدرت) مى گيرم، تا آنجا كه گاه مردى يا زنى يك دانه خرما يا حتى بخشى از آن را صدقه مى دهد، من آن را براى او پرورش مى دهم همانگونه كه انسانها فرزند خود را پرورش مى دهند و هنگامى كه روز قيامت در محضر من حاضر مى شود آن صدقه به اندازه كوه احد شده است».
امام (ع) فرمود: «إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ- فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ- وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ»:در باره كمك به تهيدست به وسيله قياس مضمرى تشويق كرده است كه صغراى آن جمله اى است كه ذكر شد، كلمه «رسول اللّه» را استعاره براى فقير آورده است به اين جهت كه او در راه خدا و به امر خدا كمك مى طلبد، و كبراى مقدّر نيز چنين است: و هر كس اين طور باشد، بايد به او كمك كرد و او را راضى نمود.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 394
الثالثة و التسعون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(293) و قال عليه السّلام: إنّ المسكين رسول اللَّه، فمن منعه فقد منع اللَّه، و من أعطاه فقد أعطى اللَّه. (82234- 82217)
اللغة:(المسكين) ج: مساكين: الّذي لا شيء له، الّذي لا شيء له يكفى عياله الذليل المقهور- المنجد-.المعنى:(المسكين) هو المحتاج إلى قوته أو قوت عياله، فيستحقّ الصّدقة الواجبة منها و المندوبة، فاذا سأل الحاجة فكأنّه مبعوث من جانب اللَّه، فمن أعطاه فقد أعطى اللَّه كما ورد: أنّ الصّدقة تقع من يد المعطي في يد اللَّه.الترجمة:فرمود: مسكين فرستاده خدا است، هر كس دريغش دارد از خدا دريغ داشته و هر كس باو بخشد بخدا بخشيده.فرستاده حق بود مستمند چو آيد برت برخورش بي گزند دريغ از وى آمد دريغ از خدا عطا بر وى آمد عطا بر خدا
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص89
ان المسكين، رسول الله، فمن منعه فقد منع الله، و من اعطاه فقد اعطى الله. «مسكين، رسول و فرستاده خداوند است، هر كس او را محروم كند، خدا را محروم كرده است و هر كس به او ببخشد، خدا را سپاس داشته است.»
اين سخن تشويق به پرداخت صدقه است و پيش از اين به تفصيل درباره اش سخن گفتيم. در حديث مرفوع آمده است: «از آتش بترسيد هر چند به صدقه دادن به نيم خرمايى، و اگر نداشتيد، سخن پسنديده گوييد.» و پيامبر فرموده است: «اگر گدايى را نوميد برگردانند، فرشتگان تا هفت روز بر آن خانه آمد و شد ندارند.»
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دو كار خويش را به كسى وانمى گذاشت يكى فراهم ساختن آب براى وضوى نيم شب خويش كه روى ظرف را هم مى پوشاند و ديگرى پرداخت صدقه به مسكين كه به دست خود انجام مى داد.