قَالَ (عليه السلام): إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِيمَةَ الْأَكْيَاسِ، عِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ.
الَاكْياس: جمع «كيّس»، هوشمندان، عقلاء.الْعَجَزَة: جمع «عاجز»، كسانيكه (بخاطر غلبه شهوات بر عقلشان) از عمل عاجز و ناتوانند.
و فرمود (ع): خداى سبحان طاعت خود را غنيمت زيركان قرار داد، هنگامى كه ناتوانان در انجام دادن آن قصور مى ورزند.
و آن حضرت فرمود: خداوند سبحان طاعت را در وقتى سست اراده ها از آن كوتاهى كنند غنيمت زيركان قرار داد.
ارزش اطاعت و بندگى (عبادى، اعتقادى):و درود خدا بر او، فرمود: خداى سبحان طاعت را غنيمت زيركان قرار داد آنگاه كه مردم ناتوان، كوتاهى كنند.
[و فرمود:] خداى سبحان طاعت را غنيمتى ساخته است براى زيركان آن گاه كه مردم ناتوان كوتاهى كنند در آن.
امام عليه السّلام (در نكوهش آنانكه در بندگى كوتاهى كنند) فرموده است:خداوند سبحان قرار داده طاعت را غنيمت و سود زيركان و آگاهان (خردمندانى كه كار شايسته بجا مى آورند) هنگام كوتاهى نمودن ناتوانان (كسانيكه در طاعت آنقدر اهمال نمايند كه به ناتوانان مانند، و در برابر اهمال ايشان مواظبت خردمندان سود و غنيمتى است كه بآنها مى رسد).
امام علیه السلام فرمود: خداوند سبحان طاعت خود را غنيمت زيركان قرار داده هنگامى كه افراد ناتوان (و هوسباز) كوتاهى مى كنند.
غنيمت زيركان:امام علیه السلام در اين كلام نورانى مقايسه اى ميان هوشمندان مطيع وعاجزان بدكار كرده و مى فرمايد: «خداوند سبحان طاعت خود را غنيمت زيركان قرار داده هنگامى كه افراد ناتوان (و هوسباز) كوتاهى مى كنند»؛ (إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِيمَةَ الاَْكْيَاسِ عِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ).با اينكه در غالب نسخه هاى نهج البلاغه «عِنْدَ تَفْريطِ الْعَجَزَةِ» ذكر شده، در نسخه كتاب صفين و همچنين در كتاب روض الاخيار به جاى «الْعَجَزَةِ»، «الْفَجَرَةِ» آمده و مناسبتر نيز همين تعبير است، زيرا امام علیه السلام، مطيعان را با فاجران مقايسه مى فرمايد گويى جهان را صحنه جنگى به حساب مى آورد كه هوشمندان به مبارزه با لشكر شيطان و هواى نفس مى پردازند و بر آنها پيروز مى شوند وغنيمتى كه در اين جنگ سرنوشت ساز نصيب آنها مى شود اطاعت فرمان پروردگار است؛ ولى ناتوانها و فاجران كوتاهى مى كنند و در اين ميدان در برابر شيطان و هواى نفس شكست مى خورند و همه چيز را از دست مى دهند. نه تنها غنيمتى به دست نمى آورند بلكه سرمايه هاى عمر و ايمان و عنايات پروردگار را از كف خواهند داد.همانگونه كه به هنگام ذكر سند خطبه اشاره شد، اميرمؤمنان على علیه السلام پيش از وقعه صفين بر فراز منبر رفت و خطبه اى براى مردم خواند و آنان را دعوت به جهاد كرد و حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و سپس فرمود: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَكْرَمَكُمْ بِدِينِهِ وَخَلَقَكُمْ لِعِبَادَتِهِ فَأَنْصِبُوا أَنْفُسَكُمْ فِي أَدَائِهَا وَتَنَجَّزُوا مَوْعُودَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الاِْسْلامِ مَتِينَةً وَعُرَاهُ وَثِيقَةً ثُمَّ جَعَلَ الطَّاعَةَ حَظَّ الاَْنْفُسِ وَرِضَا الرَّبِّ وَغَنِيمَةَ الاَْكْيَاسِ عِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ وَقَدْ حَمَلْتُ أَمْرَ أَسْوَدِهَا وَأَحْمَرِهَا وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّه؛ خدا شما را با دينش (دين اسلام) گرامى داشت و براى عبادت (ومعرفت) خود آفريد، بنابراين خود را آماده براى اداى اين وظيفه كنيد و وعده الهى را مسلم بشمريد و بدانيد ريسمان هاى اسلام (كه خيمه اين آيين به آن وابسته است) محكم است و دستگيره هاى آنان استحكام دارد. سپس خداوند، اطاعت را بهره انسانها و موجب رضايت پروردگار و غنيمت هوشمندان قرار داده است، در برابر كوتاهى عاجزان و ناتوانها. من امور شما را اعم از سياهپوست وسرخپوست (و سفيدپوست) بر عهده دارم و قوت و قدرتى جز به وسيله پروردگار نيست. (سپس دستور حركت به سوى ميدان نبرد با شاميان گردنكِش را به آنها داد)».اين نكته نيز شايان توجه است كه غنيمت داراى يك معناى وسيع و يك معناى محدود است. معناى محدود آن همان غنائم جنگى است؛ اشيايى كه به هنگام شكست دشمن از اموال آنها به دست فاتحان مى افتد و معناى وسيع آن هرگونه درآمد قابل ملاحظه اى است كه از هر طريقى حاصل شود حتى گاه به مواهب معنوى نيز اطلاق مى شود. مثلاً در روايتى از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله خطاب به ابوذر آمده است: «اغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ شَبَابَکَ قَبْلَ هَرَمِکَ وَصِحَّتَکَ قَبْلَ سُقْمِکَ وَغِنَاکَ قَبْلَ فَقْرِکَ وَفَرَاغَکَ قَبْلَ شُغْلِکَ وَحَيَاتَکَ قَبْلَ مَوْتِکَ؛ پنج چيز را پيش از پنج چيز غنيمت بشمار: جوانیت راپيش از پيرى وسلامتى را قبل از بيمارى وبى نيازى را قبل از فقر و فراغت را پيش از گرفتارى ها و حيات را قبل از مرگ».امثال اين تعبير در روايات فراوان است، بنابراين كسانى كه تصور مى كنند غنيمت تنها به معناى غنائم جنگى است در اشتباهند. يكى از شواهد اين مدعا كلام حكيمانه مورد بحث است كه حضرت، اطاعت را غنيمت هوشمندان شمرده است. ارباب لغت نيز به طور گسترده به اين معنا اشاره كرده اند، لسان العرب مى گويد: «غُنْم» به معناى دسترسى يافتن به چيزى بدون مشقت است در تاج العروس آمده است كه غنيمت به معناى چيزى است كه بدون زحمت به دست آيد.در قاموس نيز غنيمت به همين معنا ذكر شده و در كتاب مفردات راغب پس از آنكه غنيمت را از ريشه «غَنَم» به معناى گوسفند دانسته مى گويد: سپس اين واژه در هرچيزى كه انسان به آن دست يابد خواه از سوى دشمنان باشد يا غير آنها اطلاق شده است. به همين دليل ما در قرآن آيه غنيمت را كه حكم خمس را بيان كرده به مفهوم عام آن تفسير مى كنيم و معتقديم هر درآمدى را شامل مى شود، همانگونه كه در روايات اهل بيت آمده است.واژه «اكياس» جمع «كيِّس» به معناى شخص عاقل است و در برابر آن شخص عاجز و ناتوانِ فكرى است و همچنين فاجرانى كه به عاقبت كارها نمى انديشند، بنابراين مقصود امام علیه السلام اين است كه اگر انسان عاقل و هوشيار باشد اطاعت خدا را غنيمت مى شمرد كه هم سبب آبرومندى و عزت و پيروزى در دنياست و هم موجب نجات در آخرت. به عكس، افراد نادان معصيت و فجور را ترجيح مى دهند كه هم مايه ذلت در دنيا و هم خسارت در آخرت است.*****نكته:غنائم هوشمندان:در احاديث اسلام به چند چيز به عنوان «غنيمة الاكياس» ـ علاوه بر آنچه در كلام حكيمانه بالا آمده است ـ اشاره شده و تمام آنها از اميرمؤمنان على علیه السلام در غررالحكم است. از جمله مى فرمايد: «غَنِيمَةُ الاْكْياسِ مُدارَسَةُ الْحِكْمَةِ؛ غنيمت هوشمندان بحثهاى مربوط به علم و دانش است».نيز مى فرمايد: «الطّاعَةُ غَنيمَةُ الاْكْياسِ؛ اطاعت فرمان پروردگار غنيمت هوشمندان است». اين جمله ازنظر محتوا با كلام حكمت آميز مورد بحث شباهت دارد، هر چند در الفاظ متفاوت است.ديگر اينكه مى فرمايد: «فَوْتُ الْغِنى غَنيمَةُ الاْكْياسِ وَحَسْرَةُ الْحُمْقى؛ از دست رفتن ثروت، غنيمت هوشمندان و حسرت احمقان است». اشاره به اينكه ثروت گرچه در حد ذات خود مطلوب است؛ ولى مشكلات عظيمى به همراه دارد؛ نگهدارى، پرداختن حقوق شرعيه آن و تحمل حسد حسودان و محاسبات مربوط به سود و زيان و طلبكارى ها و بدهكارى ها كه بخش عظيمى از عمر انسان را مى گيرد، هركدام مشكل مهمى مربوط به ثروت است.
امام (ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِيمَةَ الْأَكْيَاسِ- عِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ»:طاعت خدا سود و غنيمت افراد زيرك است از آن رو كه طاعت باعث نعمت پايدار اخروى است و سبب غنيمت، نيز خود غنيمت است. افراد زيرك كسانى هستند كه هوش و تلاش خود را در راه شايسته علمى و عملى به كار مى برند، و خداوند آنان را -موقعى كه ناتوانان، قصور و كوتاهى از عمل شايسته دارند، و افسوس مى خورند- به اين غنيمت مخصوص گردانيده است. و امام (ع) در مقام نكوهش قصور كنندگان آنان را همانند عاجزان قلمداد فرموده است.
العشرون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(320) و قال عليه السّلام: إنّ اللَّه سبحانه جعل الطّاعة غنيمة الأكياس عند تفريط العجزة. (82869- 82857)
اللغة:(الأكياس): العقلاء أولو الألباب.المعنى:تشبيه [إنّ اللَّه سبحانه جعل الطّاعة غنيمة الأكياس ...] كأنه عليه السّلام شبّه محيط العالم البشرى بمعركة عامّة دارت بينهم و بين سائر القوى الحيويّة، و جرت بينهم بعضهم مع بعض، فهي معركة بين أهل السعادة و أهل الشقاوة، و معركة بين النور و الظلمة، و معركة بين الموت و الحياة، و الجنود
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 418
الواردون في هذا التنازع و العراك الحاد على طائفتين:1- الأكياس أهل الفطانة و البطولة العقليّة، و هم هم الّذين يختارون طاعة اللَّه في كلّ موقف عرض لهم في هذه المعركة الحيويّة المستمرّة.2- العجزة الساقطون عن القدرة و البطولة في زوايا هذا الميدان العالمي المحاط بالهوج و الهباء، فيفرطون في أمرهم و يسقطون هاهنا و هاهنا.الترجمة:فرمود: راستى كه خداى سبحان طاعت خود را غنيمت زيركان ساخته، آنجا كه ناتوانان كوتاه آمده و خود را باخته اند.زيركان را طاعت حق شد غنيمت مهملانرا ناتوانى گشت شيمت
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص 104
انّ الله سبحانه جعل الطاعة غنيمة الاكياس عند تفريط العجزة. «خداوند سبحان فرمانبردارى را غنيمت زيركان قرار داده است، آن گاه كه ناتوانان در آن كوتاهى كنند.»