شعر اسرار اسماى امام علی علیه السلام
۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلاممسلم اوّل شه مردان على
عشق را سرمايه ى ايمان على
از ولاى دودمانش زنده ام
در جهان مثل گهر تابنده ام
نرگسم وارفته ى نظّاره ام
در خيابانش چو بو آواره ام
زمزم ار جوشد ز خاك من ازوست
مى اگر ريزد ز تاك من ازوست
خاكم و از مهر او آيينه ام
مى توان ديدن نوا در سينه ام
از رخ او فال پيغمبر گرفت
ملّت حق از شكوهش فر گرفت
قوّت دين مبين فرموده اش
كاينات آيين پذير از دوده اش
مرسل حق كرد نامش بو تراب
حق يد اللّه خواند در ام الكتاب
هر كه داناى رموز زندگيست
سرّ اسماى على داند كه چيست
خاك تاريكى كه نام او تن است
عقل از بيداد او در شيون است
فكر گردون رس زمين پيما ازو
چشم كور و گوش ناشنوا از او،
از هوس تيغ دو رو دارد به دست
رهروان را دل برين رهزن شكست
شير حق اين خاك را تسخير كرد
اين گل تاريك را اكسير كرد
مرتضى كز تيغ او حق روشن است
و تراب از فتح اقليم تن است
مرد كشور گير از كرّارى است
گوهرش را آبرو خوددارى است
هر كه در آفاق گردد بو تراب
باز گرداند ز مغرب آفتاب
هر كه زين بر مركب تن تنگ بست
چون نگين بر خاتم دولت نشست
زير پاش اينجا شكوه خيبر است
دست او آنجا قسيم كوثر است
از خود آگاهى يد اللهى كند
از يد اللهى شهنشاهى كند
ذات او دروازهى شهر علوم
زير فرمانش حجاز و چين و روم-
حكمران بايد شدن بر خاك خويش
تا مى روشن خورى از تاك خويش
خاك گشتن مذهب پروانگي ست
خاك را اب شو كه اين مردانگي ست
خيز و خلاق جهان تازه شو
شعله در بر كن خليل آوازه شو
در جهان نتوان اگر مردانه زيست
همچو مردان جان سپردن زندگي ست
عشق با دشوار ورزيدن خوش است
چون خليل از شعله گل چيدن خوش ست
شاعر: مولانا اقبال لاهوری
منبع:كليّات اشعار فارسى مولانا اقبال لاهورى، به اهتمام احمد سروش، انتشارات كتابخانه سنائى، تهران 1343 ش
مناقب علوى در شعر فارسى، احمد احمدى بيرجندى،آستان قدس رضوى:مشهد،1379 ،صص94-95.