قصاص در اسلام

قصاص در اسلام

۱۷ فروردین ۱۳۹۵ 0 معارف

وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

و براى شما در قصاص، حیات و زندگى است

قصاص از ماده "قص" (بر وزن سد)، به معنى جستجو و پى گیرى از آثار چیزى است و هر امرى که پشت سر هم آید عرب آن را "قصه" مى گوید و از آنجا که قصاص، قتلى است که  پشت سر قتل دیگرى قرار مى گیرد این واژه در مورد آن به کار رفته است.
 خداوند در قرآن در مورد حکم قصاص و مسائل دیگر آن می فرماید:
(یا أیها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص فی القتلى الحر بالحر و العبد بالعبد و الأنثى بالأنثى فمن عفی له من أخیه شی ء فاتباع بالمعروف و أداء إلیه بإحسان ذلک تخفیف من ربکم و رحمة فمن اعتدى بعد ذلک فله عذاب ألیم*و لکم فی القصاص حیاة یا أولی الألباب لعلکم  تتقون) بقره/آیه 178-179
 ( اى افرادى که ایمان آورده اید، حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما نوشته شده است، آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر کسى از ناحیه برادر دینى خود مورد عفو قرار گیرد و حکم قصاص او تبدیل به خونبها گردد، باید از راه پسندیده پیروى کند و در طرز پرداخت دیه، حال پرداخت کننده را در نظر بگیرد و قاتل نیز به نیکى دیه را به ولى مقتول بپردازد و در آن مسامحه نکند، این تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگار شما و کسى که بعد از آن تجاوز کند عذاب دردناکى خواهد داشت و براى شما در قصاص، حیات و زندگى است اى صاحبان خرد، تا شما تقوى پیشه کنید. )

 

عادتی جاهلی

عادت عرب جاهلى بر این بود که اگر کسى از قبیله آنها کشته مى شد تصمیم مى گرفتند تا آنجا که قدرت دارند از قبیله قاتل بکشند، و این فکر تا آنجا پیش رفته بود که حاضر بودند به خاطر کشته شدن یک فرد تمام طائفه قاتل را نابود کنند آیه فوق نازل شد و حکم عادلانه قصاص را بیان کرد. این حکم اسلامى، در واقع حد وسطى بود میان دو حکم مختلف که در آن زمان وجود داشت بعضى قصاص را لازم مى دانستند و چیزى جز آن را مجاز نمى شمردند و بعضى تنها دیه را لازم مى شمردند، اسلام قصاص را در صورت عدم رضایت اولیاى مقتول، و دیه را به هنگام رضایت طرفین قرار داد.

در این آیات ابتدا از مساله حفظ احترام خون ها که مساله فوق العاده مهمى در روابط اجتماعى است آغاز مى کند و خط بطلان بر آداب و سنن جاهلى مى کشد.
مؤمنان را مخاطب قرار داده چنین مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما نوشته شده است. قرآن گاهى از دستورات لازم الاجراء با جمله کتب علیکم بر شما نوشته شده تعبیر مى کند،
از جمله در آیه فوق. این تعبیر اهمیت و تاکید مطلب را روشن مى کند، زیرا همیشه مسائلى را مى نویسند که از هر نظر قطعیت پیدا کرده و جدى است. همان گونه که در شان نزول اشاره شد این آیات در مقام تعدیل زیاده روی است که در جاهلیت در مورد قتل نفس انجام مى گرفت و با انتخاب واژه قصاص نشان مى دهد که اولیاء مقتول حق دارند نسبت به قاتل همان را انجام دهند که او مرتکب شده، ولى به این مقدار قناعت نکرده در دنباله آیه مساله مساوات را با صراحت بیشتر مطرح مى کند و مى گوید:

مساوات در آیات الهی

« آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، و زن در برابر زن". خداوند می فرماید: «و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا» ( اسراء/آیه 33)
 «و هر کس بیگناه کشته شود برای وارث و سرپرست او حق و قدرت تلافی و قصاص مقرر فرموده ایم».
سپس براى اینکه روشن شود که مساله قصاص حقى براى اولیاى مقتول است و هرگز یک حکم الزامى نیست و اگر مایل باشند مى توانند قاتل را ببخشند و خونبها بگیرند، یا اصلا خونبها هم نگیرند، اضافه مى کند:

اگر کسى از ناحیه برادر دینى خود مورد عفو قرار گیرد و حکم قصاص با رضایت طرفین تبدیل به خون بها گردد باید از روش پسندیده اى پیروى کند و براى پرداخت دیه طرف را در فشار نگذارد و او هم در پرداختن دیه کوتاهى نکند.
به این ترتیب از یک سو به اولیاى مقتول توصیه مى کند که اگر از قصاص صرفنظر کرده اید در گرفتن خونب ها زیاده روى نکنید و به طرز شایسته با توجه به مبلغ عادلانه اى که اسلام قرار داده و در اقساطى که طرف، قدرت پرداخت آن را دارد از او بگیرید و از سوى دیگر با جمله «و أداء إلیه بإحسان» به قاتل نیز توصیه مى کند که در پرداخت خونبها روش صحیحى در پیش گیرد و بدهى خود را بدون مسامحه بطور کامل و به موقع اداء نماید. به این صورت وظیفه و برنامه هر یک از دو طرف را مشخص کرده است.

تخفیف الهی   

در پایان آیه براى تاکید و توجه دادن به این امر که تجاوز از حد، از ناحیه هر کس بوده باشد مجازات شدید دارد. مى گوید:

این تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگارتان،

و کسى که بعد از آن از حد خود تجاوز کند عذاب دردناکى در انتظار او است.

این دستور عادلانه "قصاص" و "عفو" که یک مجموعه کاملا انسانى و منطقى را تشکیل مى دهد از یک سو روش فاسد عصر جاهلیت را که هیچگونه برابرى در قصاص قائل نبودند و همچون دژخیمان عصر فضا گاه در برابر یک نفر صدها نفر را به خاک و خون مى کشیدند محکوم مى کند و از سوى دیگر راه عفو را به روى مردم نمى بندد، در عین حال احترام خون را نیز کاهش نمى دهد و قاتلان را جسور نمى سازد، و از سوى سوم مى گوید بعد از برنامه عفو و گرفتن خونبها هیچیک از طرفین حق تعدى ندارند، بر خلاف اقوام جاهلى که اولیاى مقتول گاهى بعد از عفو و حتى گرفتن خونبها، قاتل را مى کشتند.

حیات در قصاص

آیه بعد با یک عبارت کوتاه و بسیار پر معنى پاسخ بسیارى از سؤالات را در زمینه مساله قصاص بازگو مى کند و مى گوید: «و لکم فی القصاص حیاة یا أولی الألباب لعلکم تتقون»  «بقره/آیه 179»
« اى خردمندان! قصاص براى شما مایه حیات و زندگى است، باشد که تقوا پیشه کنید».
این آیه که از ده کلمه ترکیب شده، و در نهایت فصاحت و بلاغت است آن چنان جالب است که به صورت یک شعار اسلامى در اذهان همگان نقش بسته و به خوبى نشان مى دهد که قصاص اسلامى به هیچ وجه جنبه انتقام جویى ندارد بلکه دریچه اى است به سوى حیات و زندگى انسان ها از یک سو ضامن حیات جامعه است، زیرا اگر حکم قصاص به هیچ وجه وجود نداشت و افراد سنگدل احساس امنیت مى کردند جان مردم بى گناه به خطر مى افتاد همان گونه که در کشور هایى که حکم قصاص به کلى لغو شده آمار قتل و جنایت به سرعت بالا رفته است و از سوى دیگر مایه حیات قاتل است، چرا که او را از فکر آدم کشى تا حد زیادى باز مى دارد و کنترل مى کند .
و از سوى سوم به خاطر لزوم تساوى و برابرى جلوی قتل هاى پى در پى را مى گیرد و به سنت هاى جاهلى که گاه یک قتل مایه چند قتل و آن نیز به نوبه خود مایه قتل هاى بیشترى مى شد پایان مى دهد و از این راه نیز مایه حیات جامعه است و با توجه به اینکه حکم قصاص مشروط به عدم عفو است نیز دریچه دیگرى به حیات و زندگى گشوده مى شود. جمله «لعلکم تتقون» که هشدارى است براى پرهیز از هر گونه تعدى و تجاوز این حکم حکیمانه اسلامى را تکمیل مى کند.
اسلام که در هر مورد مسائل را با واقع بینى و بررسى همه جانبه دنبال مى کند، در مساله خون بى گناهان نیز حق مطلب را دور از هر گونه تندروى و کندروى بیان داشته است، نه همچون آئین تحریف شده یهود فقط تکیه بر قصاص مى کند و نه مانند مسیحیت کنونى فقط راه عفو یا دیه را به پیروان خود توصیه مى نماید، چرا که دومى مایه جرئت است و اولى عامل خشونت و انتقام جویى. فرض کنید قاتل و مقتول با هم برادر و یا سابقه دوستى و پیوند اجتماعى داشته باشند، در این صورت اجبار کردن به قصاص داغ تازه اى بر اولیاى مقتول مى گذارد، و مخصوصا در مورد افرادى که سرشار از عواطف انسانى باشند اجبار کردن بر قصاص خود زجر و شکنجه دیگرى براى آنها محسوب مى شود، در حالى که محدود ساختن حکم به روش عفو و دیه نیز افراد جنایتکار را جرى تر مى کند. بنابراین حکم اصلى را قصاص قرار داده و براى تعدیل آن حکم عفو را در کنار این حکم ذکر کرده است. به عبارت روشن تر اولیاء مقتول حق دارند در برابر قاتل یکى از سه حکم را اجراء کنند:
1- قصاص کردن.
2- عفو کردن بدون گرفتن خون بها.
3-  عفو کردن با گرفتن خونبها (البته در این صورت موافقت قاتل نیز شرط است)

نویسنده: محمدرضا حیدریان
 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث