شب اول ماه رجب
۰۷ بهمن ۱۳۹۴ 0 ادعیه و زیاراتشب اول اين ماه يكى از چهار شبى است كه شب زنده دارى در آن تأكيد شده است. و يكى از مراقبت ها اين است كه در هنگام ديدن ماه در شب اول دعايى كه روايت شده است را بخواند. و سزاوار است موقعى كه در اين دعا، به دعاى آمادگى براى آمادگى در شعبان و رمضان مى رسد آن را با توجه بخواند و در اوقات دعايش نيز آن را زياد بخواند تا با اين دعا آمادگى كاملى براى ورود به اين دو ماه پيدا كند. و مستحب است بعد از نماز عشا دعاهاى روايت شده در اقبال را بخواند.
در كتاب اقبال نمازهايى براى اين شب نقل شده كه من آسانترين آنها را براى افراد ضعيفى مانند خود مى گويم. در آن كتاب از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه فرمودند: كسى كه بعد از بجا آوردن نماز مغرب شب اول رجب، بيست ركعت نماز بجا آورده كه در هر ركعتى سوره «فاتحه»[1] و «اخلاص»[2] را يك مرتبه خوانده و براى هر دو ركعتى يك سلام بدهد - در اينجا رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: آيا ثواب اين نماز را مى دانيد؟ اصحاب عرض كردند: خدا و رسولش داناترند.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: روح الامين اين نماز را به من ياد دادند. و آستينهاى خود را بالا زدند - خود و خانواده و مال و فرزندانش محفوظ مانده و از عذاب قبر پناه داده مى شود و از صراط، بدون حساب، مانند برق مى گذرد.
نماز آسانترى نيز در اين كتاب از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است:
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: كسى كه دو ركعت نماز در شب اول ماه رجب بعد از نماز عشا بخواند و در ركعت اول آن سوره «فاتحه» و «الم نشرح»[3] را يك بار و «قل هو اللّه احد» را سه بار و در ركعت دوم سوره «فاتحه» و «الم نشرح» و «قل هو اللّه احد» و «معوذتين» را هر كدام يك بار بخواند سپس تشهد خوانده و سلام دهد و بعد از آن سى بار«لا اله إلا اللّه» گفته و سپس سى بار بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم صلوات فرستد، گناهان گذشته او آمرزيده شده و او را مانند روزى كه از مادر متولد شده از گناهان بيرون مى برد.
نمازى در تمام شب هاى اين ماه وارد شده كه در كتاب اقبال و از كتاب «التحفه» حلوانى روايت شده است: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند:
«هر كس در رجب شصت ركعت نماز بجا آورد، در هر شبى از اين ماه دو ركعت كه در هر ركعت آن سوره فاتحه را يك بار وقل يا أيها الكافرونرا سه بار وقل هو اللّه احدرا يك بار بخواند و هنگامى كه سلام نماز را داد، دستهاى خود را بلند كرده و بگويد:
لا إلهَ الا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيْكَ لَهُ له الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَ يُميتُ
وَ هُوَ حَىُّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيْرٌ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيْرُ
وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الا بِاللَّهِ العَلِىِّ العَظِيْمِ اللّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ النَبىِّ الأُمِّى
و دستهاى خود را بصورت بكشد، خداوند متعال دعاى او را مستجاب و ثواب شصت حج و شصت عمره به او مى دهد.»
باقيمانده شب را تا فرا رسيدن وقت نماز شب مشغول به ذكر يا فكر يا مناجات به تناسب حال خود مى شود آنگاه نماز شب را بجا آورده و بعد از هشت ركعت نماز شب سجده نموده و در سجده خود آنچه از امام ابى الحسن اول عليه السّلام در اقبال روايت شده است را بخواند. و بعد از نماز وتر دو دعايى را كه در كتاب اقبال روايت شده است بخواند و بندهاى دعاى دوم را با توجه و حضور قلب بخواند تا بهره او از دعا تلفظ تنها به الفاظ نبوده و عبادت او مثل عبادت چهارپايان نباشد. و سعى كند كه در دعاى خود راستگو بوده و به خداى متعال در مجلس حضور او و در دعايش دروغ نگويد: زيرا اين كار براى كسى كه دعا مى كند خطر بزرگى است. و اگر حال او مطالبى را كه به خدايش مى گويد، تصديق نمى كند، بايد در گفتار خود بعضى از معانى مجازى را قصد كند. و اگر اين كار را نيز نمى تواند انجام دهد، الفاظ را بگونه اى تغيير دهد كه دروغ صريح و ادعاى باطلى در آن نباشد. زيرا كسى كه معنى محبت خدا را نمى داند، چگونه مى تواند در اين دعا ادعاى انس با او را داشته باشد. و كسى كه معنى نزديك گرداندن را نمى داند، چگونه مى گويد: «مرا از ورطه گناهان خارج و به بلنداى نزديكى برسان» و همينطور باقى عبارات. و مهم اين است كه مواظب قلبش باشد كه زنده با ذكر خدا و با حضور در مقابل او به مراسم بندگى كه موجب رضايت اوست مشغول باشد. زيرا مقصود از زنده داشتن شبها زنده نمودن قلب در آن است و زنده بودن قلب نيز فقط با ذكر و فكر است و قلب غافل مانند مرده است. و كسى كه مشغول به مكروهاتى كه مورد رضايت خدا نيست، باشد، پايينتر از مرده است. و كسى كه مشغول به محرمات الهى در اين شبها باشد، بدتر از كسى است كه در غير اين شبها مرتكب حرام مى شود. و شايد همين كار باعث شود كه انسان عاقبت به خير نشود.
انسان بايد تلاش كند كه - در حالى كه خيال مى كند شب زنده دارى كرده و رستگار شده - از دسته سومى كه گفتيم نباشد. زيرا در اين صورت از كسانى خواهد بود كه خداوند متعال درباره آنها فرموده: «از لحاظ عمل زيانكارترين (بدكارترين) افراد هستند ولى خيال مى كنند كارهايشان خوب است.» و فكر مى كنم از گناهان پنهانى خالى نباشى، مثل تأخير توبه از بعضى گناهان زيرا مشهور اين است كه سرعت در توبه واجب فورى است و ترك واجب نيز حرام است مانند تزكيه نفس از بعضى از اخلاق كه واجب عينى است و ترك آن و مشغول شدن به عبادات مستحبى حرام است. و همينطور گناهان ديگرى كه مانند اين دو گناه مخفى و پنهان هستند. و خلاصه اين كه سالك بايد قبل از فرا رسيدن اين شبها و اوقات شريف مواظب خود بوده و بيش از ساير وقتها حال خود را بررسى كند و بكوشد كه گناهى در او نباشد تا در تجارت با پروردگار ضرر و زيانى نديده، نور عبادت كنندگان را از دست نداده و مانند بنده اى نباشد كه سلطان او را به مجلسش براى هديه دادن و بزرگداشت او، بلكه براى مأنوس نمودن و مناجات و حالهاى عالى بهمراه اولياى بزرگوار خداوند، دعوت نموده و او در اين مجلس حاضر شده و در حضور سلطان به مخالفت او بپردازد و در خانه رحمان و آشكارا به عبادت شيطان بپردازد و با اين اعمال سزاوار خوارى بزرگى شده و به جاى بدست آوردن بزرگداشت خدا، ذلت و خوارى بدست آورد.
بهر صورت بحكم عقل واجب است در اين شب و امثال آن، از هر چيز ممكن در بدست آوردن رضايت خداوند و سلامتى حالها و عملها از آفتها، كمك گرفت و با تمام توان بايد به اين مهم پرداخته تا عمل او خالص و خودش نيز مخلص براى خداوند متعال باشد. و در اين صورت است كه عمل كم نيز كافى است زيرا پاداش عمل خالص از بنده مخلص بدون حساب است، و بنده اى كه نيت درستى داشته باشد، در معامله با مولاى خود فقط با خلوص صادق راضى مى شود، و تمام سعى خود را در اين جهت بكار انداخته و اين مطلب براى او از هر چيزى مهمتر است. زيرا اين مطلب با آرزو بدست نيامده، و تنها با علاقه به آن، نمى رسند. و كسى كه تفاوت اين حالتها را نبيند در ازدياد عبادتهاى ظاهرى خيلى تلاش مى كند، در حالى كه در باطن و قلب خود مخالف پروردگار و داراى حالتهاى پست و اخلاق فاسدى از قبيل ترك واجب و انجام حرام بوده و عمل خود را با ريا و كسب شهرت و نفاق و عجب و نادانى و مخالفت با خدا انجام مى دهد.
همچنين بايد سعى او بر لطيف كردن عمل بيش از ازدياد عمل بوده و دعا و مناجاتى را انتخاب كند كه عبادتهاى آن مشتمل بر تملق و خضوع و اعتراف بيشتر به حق منت خداوند در مشرف كردن بندگان به تكليف باشد، حركات و حالات او بگونه اى باشد كه دل را نرم كرده و باعث تواضع و زهد بيشترى گردد، مثل پوشيدن لباسهاى مويين، روى خاك و خاكستر نشستن، گذاشتن خاك بر سر و با طناب و زنجير دستهاى خود را به گردن بستن و مانند انسان بىخبر و مست بودن كه گاهى نشسته، گاهى ايستاده، گاهى سجده نموده، و گاهى راه رفته و گاهى سر را بر ديوار و گاهى چانه ها را بر خاك مى گذارد. در قديم، اهل سلوك زنجير در گردن كرده وارد قبرهاى خود شده و دستور مى دادند آنها را با زنجير بسته و بسوى آتش برند و نيز قسمتى از لباس را كه روى دوش بود، پاره و طناب يا زنجير در آن وارد كرده و آن را به ستون بيت المقدس مى بستند. اين اعمال از حالتهاى قلب و شناخت ذلت نفس و عظمت خدا سرچشمه مى گيرد، گرچه خود اين عملها نيز باعث بهتر شدن و برترى حال قلب مى گردد. و چنين نيست كه اين كارها فقط براى آنان ميسر باشد بلكه كسانى هم كه اين صفات را ندارند با تمرين اين عملها مىتوانند به آن حالت قلبى برسند.
بايد در تمام اين ماه و ماه شعبان و رمضان و تمام عمر، اهميت زيادى به دعا جهت توفيق اخلاص داده، و توجه به خداى متعال با نامهاى او مانند كريم العفو و مبدل السيئات بالحسنات و توسل به او بوسيله محمد و آل او صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، را زياد كند. زيرا روى ما لياقت توجه به حضرت قدس خدا را نداشته و براى جبران اين نقص بايد به اولياى آبرومند او متوسل شد. و آنگاه شب خود را با توسل به نگهبانان آن كه از معصومين عليهم السّلام مى باشند، براى اصلاح حال و اعمال خدائيش به پايان برساند.
[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره الاخلاص(توحید) [3]) سوره الشرح