داستانهای علما: شیخ انصاری، واسطۀ امام حسین (ع)

داستانهای علما: شیخ انصاری، واسطۀ امام حسین (ع)

۱۵ دی ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع

حاج آقا تاج الدین دزفولی از یکی از اجدادش بنام سید محمد علی نقل کرده که:

سفری به کربلا رفتم، پولم تمام شد. ماندم بی خرجی و به واسطه عفت نفس و مناعت طبعی که داشتم خجالت می ‏کشیدم به کسی اظهار حاجت کنم. از طرفی گرسنگی و ضعف بر من فشار می‏ آورد تا آنکه به حرم حضرت سیدالشهداء علیه ‏السلام مشرف شدم.

به حضرت عرض کردم: اگر از ناحیه شما کمکی به من نشود ناچار مقداری از طلاهائی که متعلق به شما است بر می‏ دارم!

جملاتی از این قبیل حرفها گفتم و زیارت مختصری کردم و از حرم خارج شدم.

در میان صحن دیدم شیخ رحمت الله خادم شیخ مرتضی انصاری آمد نزد من گفت: شیخ به من امر فرموده ‏اند که ترا خدمت ایشان ببرم.

پس با هم رفتیم منزل شیخ، سی تومان پول به من داد فرمود: این را جدت برای خرجی تو نزد من گذاشته است. من پول را گرفته و مراجعت کردم. در چند قدمی دیدم صدایم کرد و فرمود: ولی دیگر طلاهای حضرت را نبری. (زندگانی شیخ مرتضی انصاری) 


منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث