داستانهای علما: هر که ریش شیخ را دوست دارد کمک کند
۱۴ شهریور ۱۳۹۵ 0 معارفگویند روزی در اصفهان، شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء وجهی را بین فقراء تقسیم نمود و پس از اتمام آن به نماز ایستاد، یکی از فقرا خبردار شد و بین دو نماز وارد شد و به شیخ گفت: سهم مرا بده.
شیخ فرمود: تو دیر آمدی وجه تمام شده، فقیر در غضب شد و آب دهان خود را به محاسن شریف شیخ انداخت.
شیخ از محراب برخاست و دامن خود را گرفت و در میان صفوف گردش کرد و فرمود: هر کس ریش شیخ را دوست دارد به فقیر اعانت نماید.
پس مردم دامن را از پول سرخ و سفید پر کردند و شیخ آنها را به فقیر داد.
شیخ در ماه رجب سنه 1208 هجری قمری وفات نموده و قبرش در نجف اشرف با قبه عالیه در محله عماره مشهور است و مزار کافه مردم است و اولاد و احفاد و منسوبین او از علماء و فقهاء می باشد.(فواید الرضویه، ص73)
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.