تجلیل ماه رجب از دیدگاه عقل
۱۴ فروردین ۱۳۹۵ 0 ادعیه و زیاراتالجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته و فيه فصول، فصل فيما نذكره بالمعقول من تعظيم شهر رجب و التنبيه على شرف محله و تحف فضله
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل اول، تجلیل ماه رجب از دیدگاه عقل و فضایل عنایت شده آن:
اعلم أننا كنا ذكرنا في أوائل هذا الجزء و بعد إثبات أبواب هذا الكتاب أن الشهور كالمراحل إلى الموت و ما بعده من المنازل و أن كل منزل ينزله العبد في دنياه في شهوره و أيامه ينبغي [فينبغي] أن يكون محله على قدر ما يتفضل الله جل جلاله فيه من إكرامه و إنعامه و مذ فارقت أيها الناظر في كتابنا هذا شهر ربيع الأول الذي كان فيه مولد سيدنا رسول الله ص و ما ذكرناه فيه من الفضل المكمل لم تجد من المنازل المتشرفة بزيادة المكتسب أفضل من هذا شهر رجب لاشتماله على وقت إرسال الله جل رسوله محمدا ص إلى عباده و إغاثة [إعانة] أهل بلاده بهدايته و إرشاده و لأجل حرماته التي ذكرها في روايات بركاته و خيراته فكن مقبلا على مواسم [مراسم] هذا الشهر بعقلك و قلبك و معترفا بالمراحم و المكارم المودعة فيك من ربك و إملاء ظهور مطاياه من ذخائر طاعتك لمولاه و رضاه و مما يسرك أن تلقاه و اجتهد أن لا تبقى في المنزل الذي تعلم أنك راحل عنه ما تندم على تركه أولا بذلك منه فكلما أنت تاركه منهوب مسلوب و أنت مطلوب مغلوب و سائر عن قليل وراء مطايا أعمالك و نازل حيث حملت ما قدمت من قماشك و رحالك فأحذر نفسي و إياك أن يكون المقتول من الذخائر ندما و شرابه علقما و عافيته سقما فهل تجد أنك تقدر على إعادة المطايا إلى دار الرزايا تعيد عليك ما مضى من حياتك و تستدرك ما فرطت فيه من طاعاتك و نقل مهماتك و سعاداتك هيهات هيهات لقد كنت تسمع و أنت في الدنيا بلسان الحال تلهف النادمين و تأسف المفرطين و صارت الحجة عليك لرب العالمين فاستظهر رحمك الله استظهار أهل الإمكان في الظفر بالأمان و الرضوان و سوف نذكر من طريق الأخبار طرقا [طرفا] من العبادات و الأسرار في الليل و النهار المقتضية لنعيم دار القرار فلا تكن عن الخير نواما و لا لنفسك يوم القيامة لواما و إذا لم نذكر إسنادا لكلها فسوف نذكر أحاديث مسندة عن الثقات أنه من بلغه أعمال صالحة و عمل بها فإنه يظفر بفضلها و قد قدمناها في أول المهمات و إنما أعددناها هاهنا في المراقبات
در اوايل اين جلد از كتاب بعد از ذكر فهرست ابواب آن، يادآور شديم كه ماهها همانند مرحلهها و منازلى هستند كه انسان آنها را به سوى مرگ و منازل بعد از آن طى مىكند. بنابراين، شايسته است بنده در هر منزلگاهى از ماهها و روزها كه وارد مىشود، به اندازهى تفضلهايى كه خداوند-جلّ جلاله-از اكرام و انعام خود ارزانى مىدارد، از آن تجليل كند. بنابراين، اى خوانندهى محترم، بعد از گذشت ماه «ربيع الاول» -كه روز تولد سرورمان رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم--در آن واقع شده بوده و داراى فضيلت كاملى است كه يادآور شديم، هيچ منزلى برتر از ماه رجب نيست كه به فزونى اعمال و بهرهمندىها مشرف شده باشد؛ زيرا در ماه رجب بود كه خداوند-جلّ جلاله-رسول خود، حضرت محمد-صلوات اللّه عليه-را به سوى بندگانش گسيل داشت و با هدايت و ارشاد خود، مردمان را يارى داد و نيز اين ماه از حق حرمتى برخوردار است كه در رواياتى كه دربردارندهى بركات و خيرات آن است، خواهد آمد. بنابراين، با عقل و قلب خويش بر مراسم اين ماه روى آور و به مراحل و مكارمى كه پروردگارت در آن به وديعه نهاده است، اعتراف نما و پشت مركبهاى اين ماه را با گنجينههاى طاعت مولايت و آنچه او از آن خشنود است و دوست دارى كه هنگام ملاقات با او شادمان گردى، آكنده كن و بكوش در منزلگاهى نمانى كه قطعا مىدانى از آن كوچ خواهى كرد و در برابر عدم تلاش براى آن، مورد ندامت و سرزنش قرار نخواهى گرفت؛ زيرا هرچه را كه تو بگذارى و بروى، از دست تو به تاراج برده و گرفته خواهد شد، ولى از تو دربارهى آن پرسوجو خواهد شد و [در صورت پاسخ نادرست]، مغلوب خواهى شد و به زودى در پشت سر مركبهاى اعمالت سير و حركت خواهى كرد و به هرجا كه اسباب خود را پيش فرستاده و رحل افكندهاى، فرود خواهى آمد. بنابراين، من خويشتن و تو را بيم و پرهيز مىدهم كه مبادا ره توشههايى كه با خود مىبرى،[1] مايهى ندامت، سرزنش و تلخى بوده و موجب بيمارى تو گردد. آيا در آن صورت، توان آن را خواهى داشت كه مركبهاى اعمالت را به دنيا كه سراى گرفتارىها است بازگردانى و زندگانى دوباره از سر بگيرى و طاعات و آن چه را كه براى تو مهم و مايهى نيكبختى تو بود و تو در آن كوتاهى كردى، جبران نمايى؟ هرگز هرگز! زيرا تو در دنيا با زبان حال افسوس و اظهار ندامت افراد پشيمان و افراطكنندگان را مىشنيدى و آنها حجت پروردگار جهانيان بر تو بودند. بنابراين، خداوند رحمتت كند! همانند آنان كه براى كاميابى به امان و خشنودى خداوند، رعايت احتياط مىكنند، احتياط پيشه كن و در رابطه با پارهاى از عبادات و اسرار عبادات كه موجب دخول انسان در نعمتهاى سراى استقرار آخرت هستند و ما در شبانهروز اين ماه از طريق روايات يادآور خواهيم شد، به جاى انجام خيرات، خود را به خواب نزن، تا مبادا در روز قيامت خويش را سرزنش كنى. البته اگر اسناد برخى از اين روايات را ذكر نكنيم، براى آن است كه در احاديث مسند كه از طريق افراد مورد اعتماد نقل شده، آمده است كه هركس اعمال شايستهاى به او برسد و بدان عمل كند، به ثواب و فضايل يادشده در آن روايات، نايل خواهد شد. هرچند ما اين دسته روايات را در اوايل اين كتاب[2] يادآور شدهايم و اكنون آنها را دوباره در اينجا جزو مراقبات اين ماه ذكر مىكنيم. از جمله:
فَمِنْ ذَلِكَ أَنَّنَا رُوِّينَا بِإِسْنَادِنَا إِلَى أَبِي جَعْفَرِ بْنِ بَابَوَيْهِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ مِنْ كِتَابِ ثَوَابِ الْأَعْمَالِ فِيمَا رَوَاهُ بِإِسْنَادِهِ إِلَى صَفْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ
«ابو جعفر ابن بابويه» -رضوان اللّه عليه-در كتاب «ثواب الاعمال» به سند خود از «صفوان» آورده است كه امام صادق-عليه السّلام-فرمود:
مَنْ بَلَغَهُ شَيْءٌ مِنَ الْخَيْرِ فَعَمِلَ بِهِ كَانَ لَهُ أَجْرُ ذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْهُ
«هركس چيزى از عمل خير به او برسد و او بدان عمل كند، پاداش آن براى او خواهد بود، هرچند رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آن را نفرموده باشد.»[3]
أقول و من ذلك
می گویم و از آن
مَا رَوَيْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيِّ ره مِنْ كِتَابِ الْكَافِي فِي بَابِ مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى عَمَلٍ وَ صَنَعَهُ [فصنعه] فَقَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ
«محمد بن يعقوب كلينى» -رحمه اللّه-در كتاب «كافى» در باب «من بلغه ثواب من اللّه تعالى على عمل فصنعه.» به نقل از «هشام بن سالم» آورده است كه امام صادق -عليه السّلام-فرمود:
مَنْ سَمِعَ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ عَلَى شَيْءٍ وَ صَنَعَهُ [فصنعه] كَانَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ كَمَا بَلَغَهُ
«هركس ثواب عمل خيرى را بشنود و آن را بهجا آورد، آن پاداش براى او خواهد بود، هرچند به آن صورت كه به او رسيده، نباشد.»[4]
وَ وَجَدْنَا هَذَا الْحَدِيثَ فِي أَصْلِ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ ره عَنِ الصَّادِقِ ع
ما خود نيز اين حديث را در كتاب اصل «هشام بن سالم» -رحمه اللّه- از امام صادق –علیه السلام- ديدهايم.
وَ مِنْ ذَلِكَ بِإِسْنَادِنَا أَيْضاً إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ فَقَالَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عِمْرَانَ الزَّعْفَرَانِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ
نيز «محمد بن يعقوب» به نقل از «محمد بن مروان» آورده است كه از امام باقر -عليه السّلام-شنيدم كه مىفرمود:
مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِكَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِكَ الثَّوَابَ أُوتِيَهُ [يؤتاه] وَ إِنْ لَمْ يَكُنِ الْحَدِيثُ كَمَا بَلَغَهُ
«هركس ثواب انجام عملى از خداوند-عزّ و جلّ-به او برسد و او براى رسيدن به آن ثواب آن عمل را به جا آورد، ثواب آن به او داده مىشود، هرچند حديث به همان صورت كه به او رسيده، نباشد.»[5]
أقول و هذا فضل من الله جل جلاله و كرم ما كان في الحساب إنك تعمل عملا لم ينزله في الكتاب و لم يأمر الله جل جلاله رسوله أن يبلغه إليك فتسلم أن يكون خطر ذلك العمل عليك و تصير من سعادتك [سعاداتك] في دنياك و آخرتك فاعلم أن هذا له مدخل في صفات الإسعاد و الإرفاد فكيف لا يكون من صفات رحمته و جوده لذاته و من لا نهاية لهباته و من لا ينقصه الإحسان و لا يزيده الحرمان و من كلما وصل إلى أهل ملكته فهو زائد في مملكته و تعظيم دولته و لقد رويت و رأيت أخبارا لابن الفرات الوزير و غيره أنهم زور عليهم جماعة رقاعا بالعطايا فعلموا أنها زور عليهم و أطلقوا ما وقع في التزوير و هي من الأحاديث المشهورة عند الأعيان فلا أطيل بذكرها في هذا المكان و قد جاءت شريعتنا المعظمة بنحو هذه المساعي المكرمة و ذاك أن حكم الشريعة المحمدية أنه لو التقى صف المسلمين في الحرب بصف الكافرين فتكلم واحد من أهل الإسلام كلمة اعتقدها كافر أنه قد أمنه بذلك الكلام لكان ذلك للكافر أمانا من القتل و درعا له من دروع السلامة و الفضل
در واقع، اين از تفضل و كرم بىحد و حساب خداوند-جلّ جلاله-است كه انسان عملى را كه نه در كتاب الهى نازل شده و نه رسول او بدان دستور داده است، بهجا آورد و خداوند پاداش آن را به او بدهد و نه تنها از سوى آن عمل خطرى انسان را تهديد نكند، بلكه از موجبات نيكبختى او در دنيا و آخرت گردد. بنابراين، توجه داشته باش كه اين ويژگى كه از صفات نيكبختان و بخشندگان است، چگونه از صفات رحمت و جود كسى نباشد كه ذاتا مهربان و بخشنده است و نهايتى براى بخششهاى او نيست و نيكى، چيزى از او نمىكاهد و عدم بخشش، چيزى بر او نمىافزايد و هرچهقدر به زيردستانش نيكى كند، بر سلطنت و عظمت دولت او مىافزايد. در برخى روايات در مورد «ابن الفرات» وزير[6] و غير او آمده است كه عدهاى نوشتهها و اسناد دروغين نزد او بردند و او با اينكه مىدانست دروغ است، آنچه را كه در آن نوشتهها نگاشته شده بود، بخشيد و امثال اين سخنان در نزد بزرگان مشهور است. لذا سخن را در اينجا كوتاه نموده و طول نمىدهيم. شريعت بزرگ ما نيز اينگونه تلاشهاى بزرگمنشانه را دربر دارد. مثلا حكم شريعت محمدى اين است كه به هنگام برخورد و تلاقى صفوف لشكريان مسلمان با كافران در ميدان جنگ، اگر مسلمانى سخنى بر زبان براند و كافرى چنين گمان كند كه آن مسلمان با آن سخن او را امان داده است، آن كافر از كشته شدن در امان خواهد بود و آن سخن، مانند سپر حافظ و مايهى فضيلت او خواهد بود.
و قد تناصر ورود الروايات
نيز در احاديث آمده است:
ادرءوا الحدود بالشبهات
«اگر شبههاى در ميان بود، از اجراى حدّ خوددارى كنيد.»[7]
فكن فيما نورده عاملا على اليقين بالظفر و معترفا بحق محمد ص سيد البشر
بنابراين، با يقين به نيل به پاداش عمل و به حقّ حضرت محمد-صلوات اللّه عليه-آقاى همهى انسانها به آنچه ذكر خواهيم كرد، اعتراف كن.
[1]) عبارت عربى ترجمه در متن عربى «المقتول» است كه به نظر مىرسد «المنقول» درست باشد، لذا به همين صورت ترجمه شد.
[2]) مقصود سرى كتابهاى «المهمّات و التّتمات» است كه روايات «من بلغ» در جلد اول آن، يعنى در مقدمهى كتاب «فلاح السّائل» ذكر شده است.
[6]) ابو الفضل جعفر بن فضل بن فرات، وزير شيعى متوفى به سال ٣٩١ ه. ق. براى توضيح بيشتر در مورد ماجراى ياد شده در متن ر. ك: صلة تاريخ الطبرى، ص 25 .
[7]) ر. ك: المقنع، ص 147 ؛ مستدرك الوسائل، ج 18 ، ص 27 .