ائمه علیهم السلام؛ رازداران خدا
۲۸ شهریور ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلامزیارت جامعه کبیره از زبان مبارک حضرت امام هادی علیه السلام به بیان منزلت چهارده معصوم(ع) در پیشگاه خداوند و همچنین تعیین مقام و جایگاه این بزرگواران در میان مردم می پردازد. در بخشی از این زیارت می خوانیم:
« حَفَظَةِ سِرِّ اللّه : نگاهبانان راز خدا »
«حَفَظَة» جمع «حافظ» به معناى نگهبان [۱] و «سِرّ» به معنای آنچه پوشيده است و راز می باشد. [۲]
در احاديث گوناگون، اهل بيت عليهم السلام به عنوان رازدار خداوند، معرّفى شده اند و در اين فراز «زيارت جامعه كبيره»، آنان ، نگهبان اسرار خداوند دانسته شده اند. چيستى راز، همواره پوشيده است؛ زيرا اگر آشكار شود، ديگر راز نخواهد بود؛ امّا آثارِ سرّ الهى را در متون روايى مى توان يافت .
اينك، سه موضوع را بررسى مى نماييم : نخست ، رواياتى كه اهل بيت عليهم السلام را رازداران الهى معرّفى مى كنند . دوم ، توضيحى اجمالى در باره نقش آگاهى از رازهاى الهى در زندگى ؛ و سوم ، دليل محروميّت مردم از آگاهى يافتن بر رازهاى الهى .
چهارده معصوم (ع)، رازداران الهى
در روايات فراوانى، امامان عليهم السلام، رازدار خداوند معرّفى شده اند. بنا بر روايتى، امير مؤمنان عليه السلام فرمودند:
«أنَا المُؤتَمَنُ عَلى سِرِّ اللّهِ : من، امين بر راز خدايم .» [3]
بنا بر نقلى، امام صادق عليه السلام ، براى نيكويار خويش، ابو بصير، رازدار بودن ائمّه عليهم السلام را مطرح كرده و رازدارى را ويژه اهل بيت عليهم السلام دانسته و فرموده است :
« إنَّ عِندَنا وَ اللّهِ سِرّا مِن سِرِّ اللّهِ وَ عِلمَا مِن عِلمِ اللّهِ ، وَ اللّهِ ما يَحتَمِلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِىٌّ مُرسَلٌ وَ لا مُؤمِنٌ امتَحَنَ اللّهُ قَلبَهُ لِلإيمانِ ، وَ اللّهِ ما كَلَّفَ اللّهُ ذلِكَ أحَدا غَيرَنا.»بى گمان و به خدا سوگند ، رازى از راز خدا و دانشى از دانش خدا [تنها] نزد ماست ! و به خدا سوگند ، نه هيچ فرشته مقرّب و نه هيچ پيامبر فرستاده شده و نه هيچ مؤمنى كه خداوند ، دلش را به ايمان آزموده است ، نمى تواند آن را تحمّل كند ! به خدا سوگند كه خداوند ، آن را تنها بر دوشِ ما نهاده است! [4]
آنچه در روايات آمده است، همنشينى اسرار با دانش هاى الهى است . بنا بر اين، مى توان نتيجه گرفت كه «سرّ»، نوعى دانشِ الهى است كه نمى توان آن را براى همگان ، بازگو كرد .
نقش آگاهى از اسرار الهى در زندگی
يكى از ويژگى هاى اسرار الهى ، كارگشا بودن آنهاست. آنان كه به رازها آگاهند، به علوم مختلف ، دست مى يابند و به سوى كمالِ انسانيت ، گام بر مى دارند . سرّ ، مانند كليدى است كه علوم بسيارى را مى گشايد . امير مؤمنان عليه السلام ، فرموده است :
« إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أسَرَّ إلَىَّ ألفَ حَدِيثٍ، فى كُلِّ حَدِيثٍ ألفُ بابٍ ، لِكُلِّ بابٍ ألفُ مِفتاحٍ .»پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، هزار حديث به گوش من گفت كه براى هر حديثى ، هزار در و براى هر درى، هزار كليد است. [5]
از آثار اسرار خداوند ، ره يافتن به دانش هاى فراوان است و چنانچه كسى بعضى از اسرار را دريابد ، به علومِ بى شمارى دست مى يابد . امير مؤمنان عليه السلام مى فرمايد :
« إنَّ فى صَدري هذا لَعِلْمَا جَمَّا عَلَّمَنِيهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، لَو أجِدُ لَهُ حَفَظَةً يَرعَونَهُ حَقَّ رِعايَتِهِ وَ يَروونَهُ كَما يَسمَعونَهُ مِنّى إذا لَأودَعتُهُم بَعضَهُ ، فَعُلِمَ بِهِ كَثيرَا مِنَ العِلمِ ، إنَّ العِلمَ مِفتاحُ كلِّ بابٍ وَ كُلُّ بابٍ يَفتَحُ ألفَ بابٍ . »همانا در درون سينه من ، دانش فراوانى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن را به من آموخته است . اگر براى آن ، نگاهبانانى بيابم كه به درستى ، آن را پاس دارند و آن را همان گونه كه از من شنيده اند ، روايت كنند . بخشى از آن را در نزد آنان به امانت خواهم سپرد كه با [استفاده از ]آن ، دانش بسيارى بياموزند . به راستى كه آن دانش ، كليد هر درى است و هر درى ، [ راه ] هزار در را مى گشايد. [6]
شناخت اسرار خداوند، خشنودى در برابر تقديرهاى خداوند را به ارمغان مى آورد؛ زيرا مقدّرات خداوند، از اسرار الهى است و كسى كه حقيقت آن را دريابد، در برابر آنچه براى او حتمى شده است، ايستادگى نخواهد كرد و خواست خداوند را بر خواهش خود، مقدّم مى دارد .
دلیل محروميت مردم از اسرار الهی
محروميت از آگاهى بر اسرار الهى ، دلايل مختلفى دارد كه مهم ترين آنها ، آمادگى روحى و فكرى نداشتن همه انسان ها براى آگاهى بر اسرار است . برخى از اسرار الهى آن قدر پيچيده است كه حتّى پيامبر اولو العزمى مانند موسى عليه السلام نمى تواند به سادگى آن را كشف كند . بدين جهت ، وقتى از عبد صالح خدا (خضر عليه السلام ) مى خواهد كه همراه او باشد تا از دانش او بياموزد ، وى به او چنين پاسخ مى دهد :
«إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِىَ صَبْرًا : تو توانايى بر شكيبايى همراه با مرا ندارى» .[۷]
همچنين بسيارى از مردم ، اگر از اسرار الهى در باره زندگى خود و يا ديگران آگاه شوند ، زندگى آنان ، مختل مى گردد .
بنا به روايتى ، امام على عليه السلام فرموده است :
« إندَمَجتُ عَلى مَكنونِ عِلمٍ لَو بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبتُم إضطِرابَ الأَرشِيَةِ فِى الطَّوِىِّ البَعيدَةِ .»
بر دانش هايى آگاهم كه بر شما پوشيده است و اگر پرده از آنها بر گيرم ، چون لرزش ريسمانِ آويزان در چاهى عميق ، به لرزه خواهيد افتاد. [۸]
براى نمونه ، جهان آفرينش ، آكنده از اسرار الهى است و همه موجودات ، ثناگوى حق تعالى هستند :
«وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَـكِن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ : و هيچ چيزى نيست، مگر آن كه با ستايش، او را تسبيح مى گويد؛ ولى شما تسبيح آنان را در نمى يابيد»[9]
امّا اين كه چه كسانى تسبيح موجودات را مى شنوند ، بايد گفت : تنها كسانى آن را مى شنوند كه مَحرم اسرار خداوند هستند و رازهاى الهى را فاش نمى كنند . يكى از اهل دل ، فرموده بود : «من شب ها ، از صداى تسبيح موجودات ، به خواب نمى روم» .
رازداران ، انسان هاى باظرفيتى هستند كه هر چه بيشتر مى دانند ، كمتر بازگو مى كنند :
آن كه را اسرار حق آموختند مُهر كردند و دهانش دوختند
صاحبان اسرار، اجازه افشاى آن را ندارند . بنا بر اين، روح آنان، بايد آن چنان بزرگ باشد كه همواره، لب فرو بندند و در برابر گستاخى برخى مردمان ، خاموش باشند :
دانى كه چنگ و عود، چه تقرير مى كنند ؟ پنهان خوريد باده كه تكفير مى كنند
يكى از اسرار الهى كه همچنان ناگشوده خواهد ماند ، حكمت و علّت غيبت ولى عصر(عج) است ؛ زيرا مردم ، تحمّل پذيرش آن را ندارند . بنا بر نقلى، عبد اللّه بن فضل هاشمى، علّت غيبت امام مهدى عليه السلام را از امام صادق عليه السلام پرسيد . امام عليه السلام فرمود :
« لِأمرٍ لَم يُؤذَنْ لَنا فى كَشفِهِ لَكُم : به علّتى كه اجازه نداريم آن را براى شما ، فاش سازيم .»
راوى ، دگر باره پرسيد : پس حكمت غيبت او چيست ؟ امام فرمود :
« إنَّ وَجهَ الحِكمَةِ فى ذلِكَ لا يَنكَشِفُ إلّا بَعدَ ظُهورِهِ كَما لَم يَنكَشِف وَجهُ الحِكمَةِ فيما أتاهُ الخِضرُ عليه السلام مِن خَرقِ السَّفِينَةِ وَ قَتلِ الغُلامِ و إقامَةِ الجِدارِ لِمُوسى عليه السلام إلى وَقتِ افتِراقِهِما .»حكمت آن، فقط پس از ظهور او معلوم خواهد شد ، همچنان كه حكمت آنچه كه خضر عليه السلام به جا آورد ، يعنى سوراخ كردن كشتى ، كُشتن بچّه ، و ساختن ديوار براى موسى عليه السلام ، تا هنگام جدايى آن دو، معلوم نشد. [۱۰]
سپس امام صادق عليه السلام به سؤال کننده، يعنى عبد اللّه، فرمود :
« إنَّ هذا الأمرَ أمرٌ مِن [ أمرِ ] اللّهِ تَعالى و سِرٌّ مِن سِرِّ اللّهِ ، وَ غَيبٌ مِن غَيبِ اللّهِ : اين امر (غيبت)، امرى از امور خدا و رازى از رازهاى خدا و غيبى از غيبهاى خداست.» [۱۱]
نتیجه
اكنون حكمت انتخاب اهل بيت عليهم السلام و توصيف آنها به «حَفَظة سرّ اللّه ؛ نگاهبانان راز خدا » را در مى يابيم . آنان، نگاهبانان اسرار الهى هستند و هرگز راز خداوند را براى كسى فاش نمى كنند و از آثار رازهاى او در زندگانى خويش ، بهره مى برند و مردم را به سوى كمال هدايت مى كنند .
پی نوشت:
[۱]. لسان العرب ، ج ۷ ، ص ۴۴۱ .
[۲].همان ، ج ۴ ، ص ۳۵۶ .
[۳] . الأمالى ، صدوق ، ص ۸۸ ، ح ۵۸ .
[۴] . الكافى ، ج ۱ ، ص ۴۰۲ ، ح ۵ .
[۵] . الخصال ، ص ۶۴۴ ، ح ۲۶ .
[۶] . همان ، ص ۶۴۵ ، ح ۲۹ .
[۷] رك :سوره كهف ، آيه ۶۵ ـ ۸۲ .
[۸] . نهج البلاغة ، خطبه ۵ .
[۹] . سوره اسرا، آيه ۴۴ .
[۱۰] . اشاره به آياتى از قرآن كريم است كه موسى عليه السلام ، همراهى با يكى از صالحان را از خداوند ، درخواست كرد . شرطِ آن ، شكيبايى وى در برابر كارهاى آن مرد صالح قرار داده شد ؛ امّا موسى عليه السلام نتوانست حكمتِ رفتار او را دريابد و در هنگام جدايى ، حكمت هر يك از كارهاى او را فهميد (رك : سوره كهف ، آيات ۶۵ ـ ۸۲ ) .
[۱۱] . كمال الدين ، ص ۴۸۲ ، ح ۱۱ .
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه(با تلخیص)