خطبه 179 نهج البلاغه
۰۷ اسفند ۱۳۹۵ 0 معارفترجمه محمد دشتی
و من كلام له (علیه السلام) و قد سأله ذعلب اليماني فقال هل رأيتَ ربّكَ يا أمير المؤمنين؟ فقال (علیه السلام) أفَأعبدُ ما لا أرى؟! فقال و كيف تراه؟ فقال:
(اين خطبه در مسجد كوفه در سال 36 هجرى پس از جنگ جمل ايراد شد). ذعلب يمانى پرسيد «اى امير مؤمنان آيا پروردگار خود را ديده اى» پاسخ فرمود «آيا چيزى را كه نبينم مى پرستم» گفت: «چگونه او را مى بينى» فرمود:
لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ، قَرِيبٌ مِنَ الْأَشْيَاءِ غَيْرَ مُلَابِسٍ، بَعِيدٌ مِنْهَا غَيْرَ مُبَايِنٍ، مُتَكَلِّمٌ لَا بِرَوِيَّةٍ، مُرِيدٌ لَا بِهِمَّةٍ، صَانِعٌ لَا بِجَارِحَةٍ، لَطِيفٌ لَا يُوصَفُ بِالْخَفَاءِ، كَبِيرٌ لَا يُوصَفُ بِالْجَفَاءِ، بَصِيرٌ لَا يُوصَفُ بِالْحَاسَّةِ، رَحِيمٌ لَا يُوصَفُ بِالرِّقَّةِ، تَعْنُو الْوُجُوهُ لِعَظَمَتِهِ وَ تَجِبُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِهِ.
خدا شناسى:
ديده ها هرگز او را آشكار نمى بينند، اما دل ها با ايمان درست او را در مى يابند. خدا به همه چيز نزديك است نه آن كه به اشياء چسبيده باشد، از همه چيز دور است نه آن كه از آنها بيگانه باشد، گوينده است نه با انديشه و فكر، اراده كننده است نه از روى آرزو و خواهش، سازنده است نه با دست و پا. لطافت دارد نه آن كه پوشيده و مخفى باشد، بزرگ است نه با ستمكارى، بيناست نه با حواس ظاهرى، مهربان است نه با نازك دلى، سرها و چهره ها در برابر عظمت او بخاك افتاده، و دل ها از ترس او بى قرارند.