هرجای این صحن بروم اما تکه تکه ام درون صحن توبا خود یگانه ام
آمدن روی تو پای نمی خواهد دل می خواهد
*دانه دانه بند بند دوستت دارم*
*اسپند آورده ام برای چشمهای خراسانی ات*
*تماشای تو دور و نزدیک نمی شناسدای تماشای دل بی قراران*
*چه شود بر لبان تشنه من فیض بوسه زدنمزار را دهند*
*ذکر تو مثل ذکر پروردگارت تطمئن القلوب*
*رسانده ام تا تو قطار دلتنگی ام را*
*نگاهت می کنم آیا تو هم به من نظر داری؟*