کلیپ صوتی اربعین: تزورونی - باسم کربلایی (+ متن)
۱۵ مهر ۱۳۹۷ 0 صوتی و تصویری تــزورونــــی أعـاهــدکم... تـعــرفـونـی شـفـیـع إلـکم
أسامیـکم أسـجـلهـا أسامـیـکـم ... هــلا بـیـکم یازواری هـلا بـیـکـم
مرا زیارت می کنید و به شما قول می دهم که مرا شفیع خودتان خواهید یافت،
نام های همه شما را نزد خودم ثبت می کنم. خوش آمدید ای زائرانم خوش آمدید
وحـق جـف الـکـفـیل وجوده والرایه ...انا وعباس ویاکم یمشایه
یـامـن بـعـتـو النفوس وجیتو شرایه...علی واجب اوافیکم یاوفایه
تــواسـیـنـی شـعـایـرکـم..تـرویـنـی مـدامـعـکـم
أواسیکم انا وجرحی أواسیکم...هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی
قسم به آن دست بریده و مشک و علم او، که من و عباس همراهتان هستیم ای زائران پیاده
ای کسانی که جان بر کف گذاشته اید و جانهایتان را بهای زیارتم قرار داده اید.
بر من واجب است به شما وفا کنم و حقتان را ادا کنم ای وفاداران
عزاداریتان به من دلداری می دهد. اشکهایتان مرا سیراب می کند.
قسم به زخمهایم که من هم شما را یاری خواهم کرد. خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید.
هـلا یـالـ مانسیتو ع الوعد تحظر ... اجیت ولا یهمک لا برد لاحر
وحـق دمـع الـعقیله وطبرت الاکبر... احظرک مااعوفک ساعة المحشر
عـلـى الـمـوعـد اجـی یـمـکـم ... ولا ابـعـد واعوفنکم
محامیکم وحق حیدر محامیکم... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی
خوش آمدی، ای که فراموش نکردی و در موعد مقرر حاضر شدی. آمدی و به سرما و گرما اهمیت ندادی
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر، در هنگام محشر کنارت حاضر می شوم و تنهایت نمی گذارم
جایی که وعده دادم (وقت مرگ) پیشتان می آیم و از شما دور نمی شوم و تنهایتان نمی گذارم
پشتیبانتان هستم قسم به حیدر و از شما حمایت می کنم. خوش آمدید ای زائران من. خوش آمدید
یـاهـل شـایـل الـرایه وجای قاصدنی... تعرف رایتک بیمن تذکرنی
بـالـقطعو جفوفه وصاح لدرکنی ... صحت ویلاه یاخویه والظهر محنی
کـسـر ظـهـری سـهـم هـجـره ... نـفذ صبری بعد عمره
اوصیکم على الرایه اوصیکم... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی
ای آنکه پرچم را برداشته ای و آمده ای قصد دیدارم داری. می دانی پرچمت مرا یاد چه کسی می اندازد؟
به یاد آن که با دست بریده فریاد زد: مرا دریاب. فریاد زدم واوبلا برادرم و پشتم خمیده شد
تیر هجرانش کمرم را شکست و صبرم بعد از او تمام شد .
شما را به این علم سفارش می کنم. خوش آمدید ای زائران من. خوش آمدید
یـامـن قـاصـد والدمعه تجریها ... اعرف حاجتک مو داعی تحجیها
وحـق نـحر الرضیع الحاجة اقضیها ... یازایر عاهدت کل عله اشفیها
اخـو زیـنـب فـرح بـیـکـم ... هـلا ومـرحـب یـنادیکم
یـحـیکم ابو الغیره یحیکم ... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی
ای که با چشم های گریان به قصد من می آیی. حاجتت را می دانم نیازی نیست آن را بگویی.
قسم به گلوی شیرخواره حاجت را برآورده می کنم . ای زائر عهد کرده ام هر بیماری را شفا دهم .
برادر زینب از آمدنتان شاد شده و با صدای بلند به شما خوش آمد می گوید
عباس غیرتمند به شما درود می فرستد. خوش آمدید ای زائران من. خوش آمدید.
زیـنـب مـن تـشـاهـد تـزورونی... تنادیکم لون بطف تحظرونی
مـا امـشـی یـسـیـره ولا یسلبونی... ولا بسیاطهم قدرو یضربونی
تـنـادیـنـی انـا بـحـیـره ... واصـد عـیـنـی لـبو الغیره
ابـجیکم على مصابه ابجیکم... هلا بیکم یازواری هلا بیکم...تزورونی
زینب هنگامی که می بیند به زیارتم آمده اید؛ صدا می زند ای کاش شما در کربلا بودید
تا مرا به اسیری نمی بردند و ما را غارت نمی کردند و نمی توانستند ما را با تازیانه بزنند.
می گوید من آن روز در حیرت بودم و چشم به برادر غیورم داشتم
شما را به گریستن در مصیبت او دعوت می کنم. خوش آمدید ی زائران من. خوش آمدید.
شاعر: عبدالخالق المحنة
دانلود: