حرزهای چشم زخم
۱۳ تیر ۱۳۹۴ 0 ادعیه و زیاراتادعیه و عوذات آلام و اسقام و علل اعضا و تب؛ از جمله عوذات مأثوره، حرزهای چشم زخم یا دعاهای حفاظت از چشم زخم می باشد:
1. وارد شده: آيه و ان يكاد [1] بخوانند
2. نيز از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده: چون بترسد چشم او در كسى، يا چشم كسى در او، اثر بگذارد، سه مرتبه بگويد:
ما شآءَاللَّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِ الْعَظيمِ
آنچه خدا خواست شد، نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ.
و وارد شده: هرگاه كسى خود را به شكلى نيكو آراست، وقتى از منزل مى رود دو قل اعوذ [يعنى سوره هاى قل اعوذ بربّ الفلق و قل اعوذ بربّ النّاس ] بخواند، تا چيزى به اذن اللّه تعالى به او زيان نرساند.
3. و نيز براى دفع چشم زخم وارد شده: دستها را برابر صورت بردارد، و سوره هاى حمد و توحيد و دو قل اعوذ را بخواند، و دست بر پيشانى بكشد.
4. و همچنين دعاى حفظ از چشم زخم:
اَللّهُمَّ رَبَّ مَطَرٍ حابِسٍ وَ حَجَرٍ يابِسٍ وَ لَيْلٍ دامِسٍ وَ رَطْبٍ وَ يابِسٍ
خدايا اى پروردگار باران زندانى و سنگ خشك و شب تار، و تر و خشك،
رُدَّ عَيْنَ الْعايِنِ عَلَيْهِ فى كَبِدِهِ وَ نَحْرِهِ وَ مالِهِ
چشم زخم رساننده را به خودش بازگردان، در جگر و گلو و دارايى اش،
فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ
پس بازگردان ديده را، آيا مى بينى شكافى؟، سپس ديده را دوباره بازگردان.
كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ اِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسيرٌ
ديده به سويت باز مى گردد ناتوان و درمانده
5. دعای حفظ دیگر:
اَللّهُمَّ ذَا السُّلْطانِ الْعَظيمِ وَالْمَنِّ الْقَديمِ وَالْوَجْهِ الْكَريمِ
خدايا صاحب سلطنت بزرگ، و احسان ديرينه، و جلوه كريم،
ذَا الْكَلِماتِ التّامّاتِ وَالدَّعَواتِ المُسْتَجابات
دارنده كلمات كامل، و دعاهاى مستجاب،
عافِ فُلاناً مِنْ اَنْفُسِ الْجِنِّ وَ اَعْيُنِ الاِْنْسِ
فلان را از نفسهاى جنّ و چشمهاى انس، سلامت كامل بخش
و اين دعايى است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله براى حسنين عليهما السّلام خواند، و به اصحاب خود فرمود: زنها و اولاد خود را با اين كلمات پناه دهيد.
6. دعاى پناه چشم زخم براى حيوانات و غير آنها که از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظيمِ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى اش هميشگى است، به نام خداى بزرگ،
عَبَسَ عابِسٍ وَ شَهابَ قابسٍ حَجَرَ يابِسٍ رَدَدْتُ عَيْنَالعايِنِ عَلَيْهِ
بر ترش رويى ترش رو، و آتش فروزان، و سنگ سخت، برگرداندم چشم چشم زن را،
مِنْ رَاءْسِهِ اِلى قَدَمَيْهِ اَخَذَ عَيْناهُ قابِضٌ بِكِلاهُ
از سر تا به پايش، بگيرد دو چشم او را گيرنده اى با همه نگاهش،
وَ عَلى جارِهِ وَاَقارِبِهِ جِلْدُهُ دَقيقٌ وَ دَمُهُ رَقيقٌ
و بر همسايه و خويشانش، پوستش نازك، خونش رقيق،
وَ بابُ الْمَكْرُوهِ تَليقُ (فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ*
در ناخوشايند سزاوار او، پس بازگردان چشم را، آيا شكافى مى بينى؟
ثمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ اِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسيرٌ) [2]
سپس چشم او دوباره بازگردان چشم به سوى تو باز مى گردد خسته و ناتوان