رنگ آمیزی دهه فاطمیه: ماجرای تسبیح حضرت زهرا (س)
۰۶ آذر ۱۴۰۱ 0 صوتی و تصویریمتن داستان
فاطمه علیها السلام گفت: «سلام پدرجان!»
پیامبر گفتند: «سلام دختر گلم سلام پاره ی تنم»
فامطه گفت: «پدرجان، می خواستم چیزی بگویم؛ اما رویم نمی شود.»
حضرت محمد صلی الله و علیه و آله گفتند: «بگو دختر عزیزم!»
فاطمه گفت: «آخر... آخر... کارهای خانه ی ما خیلی زیاد است. من خیلی خسته می شوم. شما خدمتکار سراغ ندارید که - به من کمک کند؟»
پیامبر صلی الله و علیه و آله لبخندی زدند و گفتند: «می خواهی چیزی به تو بدهم که از خدمتکار بهتر باشد؟»
فاطمه ذوق کرد: «بلی ... پدرجان... بله ... می خواهم»
پیامبر گفتند: «از امروز بعد از هر نماز و شب ها که می خواهی بخوابی سه و چهار بار بگو الله اکبر. سی و سه بار بگو الحمد الله. و سی و سه بار بگو سبحان الله»
فاطمه علیها السلام خوشحال شد و به خانه رفت. از آن روزاین کلمه ها را همه ی مسلمان ها یاد گرفتند و خواندند. این ذکرها به «تسبیح حضرت زهرا علیها السلام»معروف شد.
پیامبر گفتند: «سلام دختر گلم سلام پاره ی تنم»
فامطه گفت: «پدرجان، می خواستم چیزی بگویم؛ اما رویم نمی شود.»
حضرت محمد صلی الله و علیه و آله گفتند: «بگو دختر عزیزم!»
فاطمه گفت: «آخر... آخر... کارهای خانه ی ما خیلی زیاد است. من خیلی خسته می شوم. شما خدمتکار سراغ ندارید که - به من کمک کند؟»
پیامبر صلی الله و علیه و آله لبخندی زدند و گفتند: «می خواهی چیزی به تو بدهم که از خدمتکار بهتر باشد؟»
فاطمه ذوق کرد: «بلی ... پدرجان... بله ... می خواهم»
پیامبر گفتند: «از امروز بعد از هر نماز و شب ها که می خواهی بخوابی سه و چهار بار بگو الله اکبر. سی و سه بار بگو الحمد الله. و سی و سه بار بگو سبحان الله»
فاطمه علیها السلام خوشحال شد و به خانه رفت. از آن روزاین کلمه ها را همه ی مسلمان ها یاد گرفتند و خواندند. این ذکرها به «تسبیح حضرت زهرا علیها السلام»معروف شد.
دانلود:
ماجرای تسبیح حضرت زهرا (س)- الگوی خام (561.67 KB)