معنی کلمه صلاه در قرآن (پاسخی به یک شبهه در مورد نماز)
۱۰ اسفند ۱۴۰۱ 0 معارفبرخی میگویند اصلاً کلمه نماز به صورتی که ما عمل میکنیم درقرآن نیامده است و منظور ازصلاة همان دعا است.
در غیر این صورت ما باید با توجه به آیه یصلون علی النبی، همان اعمال نماز خودمان را برای پیامبر اجرا کنیم و میگویند چرا باید دراین آیه صلوات را دعا برای جلب رحمت خدا ترجمه کنیم و در جاهای دیگر صلاة را نماز و عمل عبادی؟
نکته ای در مورد واژگان مربوط به احکام شرعی:
پیش از هر چیز باید دانست کلماتی که برای آداب و و اعمال شرعی به کار می روند معمولا هر کدام یک اصل معنایی دارد که بر اساس آن معنی اصلی برای بیان موارد مختلف به کار می روند. مثلا معنی اصلی کلمه حج قصد کردن چیزی است(جمهرة اللغة، ج 1، ص 86) و به این خاطر مناسک شرعی حج را حج می گویند که حاجی به قصد زیارت خانه خدا و انجام این مناسک از دیار خود سفر نموده راهی مکه می شود.
یا کلمه صوم که برای روزه به کار می رود در اصل به معنی خوددارى از كار است خواه خوردن، گفتن يا راه رفتن و به همین خاطر عرب به اسبى است كه از رفتن و علف خوردن بازمىايستد "صَائِم" می گوید(ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج2 ، ص435)
و چون روزه دار در حالت روزه از برخی کارها مثل خوردن و آشامیدن و ... باید خودداری کند برای روزه از این کلمه استفاده شده است.
استفاده از کلمه صلاه هم برای نماز از همین نوع است. چرا که صلاة آنگونه که لغت شناسان عرب در کتابهای لغت آورده اند به معنای دعا و تبريك و تمجيد است (ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج2 ، ص415) و چون بخش عمده نماز دعا یا ستایش خداست از کلمه صلاه برای نماز استفاده شده است چنانچه کلمه نماز در فارسی هم در اصل معنایش به معنی نماز اینگونه که در اسلام واجب شده است نیست بلکه آنگونه که در لغت نامه دهخدا آمده است به معنی خدمت و بندگی و تعظیم است : (چو نزدیک رستم فراز آمدند / به پیشش همه در نماز آمدند.) (فرهنگ دهخدا، ج 14، ص 22731) و وقتی خواسته اند عبادت خاص واجب شده در اسلام را با کلمه ای فارسی که بهتر معنای آن را برساند بیان کنند بخاطر تعظیمی که انسان در نماز در مقابل خدا می کند از این واژه استفاده کرده اند.
پس تا همین جا معلوم می شود که این اشکال از اساس قابل طرح نیست چون همانگونه که کلمه نماز در فارسی می تواند در جایی به معنای تعظیم و در جای دیگری به معنای نماز شرعی باشد کلمه صلوه هم مانند صوم یا حج یا بسیاری از کلمات دیگر می تواند در یکجا اصل معنایش منظور باشد و در جای دیگر معنای مصطلح شده آن
نحوه کاربرد کلمه صلاة به معنای نماز در قرآن:
در قرآن در اکثر موارد که خواسته شده صلاة به معنای عمل شرعی به کار برود کلمه اقامه به معنای برپا داشتن و به جا آوردن نیز قبل از آن آمده تا تاکید کند بر اینکه نماز دعای صرف نیست بلکه برپا داشتن و به جا آوردن مناسک و آداب خاصی است.
نمونه های عبارات قرآن :
يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ (سوره بقره / آیه 3 – مائده /55 – انفال/3 – توبه/71)
أَقيمُوا الصَّلاةَ (بقره /43 – بقره/110 – نساء/77 – نساء / 103 – انعام/72 – یونس/87)
أَقامُوا الصَّلاة (اعراف /170 – توبه/5 –توبه/11 - )
أَقامَ الصَّلاةَ (بقره / 177 –توبه/18 - )
الْمُقيمينَ الصَّلاةَ (نساء /162)
أَقَمْتُمُ الصَّلاة (مائده / 12 )
اما در جاهایی که صلاة به معنای اصل معنایی آن یعنی دعاست و ما از این جهت مطمئن هستیم هیچ کجا کلمه اقامه وجود ندارد مانند همین آیه که در این اشکال آورده شده است و از افعال یصلون و صلوا برای دعای به پیامبر استفاده شده. از جمله ایات دیگری که صلاه در آنها به معنای دعا کردن است می توان آیات زیر را بیان داشت:
آیه های غیر نماز:
التوبة : 99 ... وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ في رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ
و آنچه را در راه خدا انفاق میکنند موجب تقرب نزد خدا و دعای خیر رسول دانند
التوبة : 103 خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
از اموالشان زکاتی دریافت کن که به سبب آن [نفوس و اموالشان را] پاک می کنی، و آنان را رشد و تکامل می دهی؛ و [به هنگام دریافت زکات] بر آنان دعا کن؛ زیرا دعای تو مایه آرامشی برای آنان است؛ و خدا شنوا و داناست.
آیاتی که صلاه در آنها به هیچ وجه نمی تواند معنی دعا بدهد:
دلیل دیگر بر اینکه کلمه صلاة در بسیاری از آیات قران به معنی نماز است آن است که در این آیات اگر صلاة را به جای نماز، دعا معنی کنیم خیلی آیه بی معنا می شود. در زیر نمونه هایی از این آیات بیان شده است:
سوره بقره آیه 238 :
حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ
بر همه نمازها و به ویژه نماز میانه [که بر اساس پاره ای از روایات، نماز ظهر است] محافظت کنید، و [هنگام عبادت] فروتنانه برای خدا قیام کنید.
(اگر منظور از صلاه در اینجا دعا است منظور از محافظت کردن از دعا چیست ؟
صلاه وسطی یعنی صلاه میانه منظور چه چیزی است دعای میانه چیست که بعد از محافظت از صلاتهای دیگر بطور خاص به آن سفارش شده؟ )
سوره نساء آیه 43:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً
ای اهل ایمان! در حالی که مستید به نماز نزدیک نشوید تا زمانی که [مستیِ شما برطرف شود و از روی هوشیاری] بدانید [که در حال نماز] چه می گویید. و در حال جنابت هم به نماز نزدیک نشوید تا غسل کنید مگر در حال سفر [که آب نیابید، پس با تیمّم نماز بخوانید]. و اگر بیمارید، یا در سفرید، یا یکی از شما از قضای حاجت [دستشویی] آمده، یا با زنان آمیزش کرده اید و آبی [برای وضو یا غسل] نیافتید، به خاکی پاک، تیمم کنید و بخشی از صورت و دست هایتان را [با آن] مسح نمایید؛ یقیناً خدا همواره گذشت کننده و بسیار آمرزنده است.
( می شود باور کرد که آیه گفته باشد ای کسانی که ایمان آورده اید وقتی مستید دعا نکنید . آن وقت این حکم مثلا چه دلیلی دارد تازه بعدش چرا می گوید وقتی جنب هستید سراغ دعا نروید یا چرا می گوید اگر آب برایتان ضرر داشت یا آب پیدا نکردید به جای آن تیمم کنید برای دعا کردن . مگر چه عیبی دارد بدون اینها دعا کنیم ؟ مگر اینکه منظور از صلاه همان عمل خاص عبادی به اسم نماز باشد که مقدمه آن وضو و غسل است و صدها روایت در این مورد داریم که جزئیات آن را توضیح داده و یک روایت هم نداریم که برای دعا اینها را گفته باشد)
سوره نساء آیه 101 :
وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبيناً
الهی قمشه ای: و هنگامی که در سفر باشید باکی بر شما نیست که نماز را کوتاه به جای آرید (چهار رکعت را دو رکعت کنید) هر گاه بیم آن داشته باشید که کافران شما را به رنج و هلاکت اندازند، که دشمنی کفار نسبت به شما کاملاً آشکار است.
(چرا باید در این آیه بگوید وقتی در سفر هستید عیبی ندارد که دعا را کوتاه کنید مگر اصلا انسان در سفر دعا نکند چه عیبی دارد که حالا آیه بگوید طوری نیست دعایتان را کوتاه کنید)
سوره نساء آیه 102:
وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً
و هنگامی که در [عرصه نبرد و خطر] میان آنان باشی، و برای آنان [به جماعت] اقامه نماز کنی، پس باید گروهی از رزمندگان در حالی که لازم است سلاحشان را برگیرند، همراهت به نماز ایستند، و چون سجده کردند [و رکعت دوم را بدون اتصال به جماعت به پایان بردند] باید [برای حفاظت از شما] پشت سرتان قرار گیرند. و آن گروه دیگر که [به خاطر مشغول بودن به حفاظت] نماز نخوانده اند بیایند و با تو نماز گزارند. و آنان باید [در حال نماز] از هوشیاری و احتیاط [نسبت به دشمن] غافل نباشند، و سلاحشان را با خود برگیرند؛ چون کافران دوست دارند شما از سلاح ها و ساز و برگ جنگی خود غفلت ورزید، تا یک باره به شما هجوم کنند. و اگر از باران در زحمت و مشقت هستید، یا بیمارید، بر شما گناهی نیست که سلاحتان بر زمین گذارید، ولی باید هوشیاری و احتیاط خود را حفظ کنید؛ یقیناً خدا برای کافران عذاب خوارکننده ای آماده کرده است.
(می شود باور کرد که خدا به پیامبرش دستور بدهد که در بحبوحه جنگ بایست دعا کن و بعد گروهی با تو دعا کنند و گروه دیگر جنگ کنند و تو دعایت را ادامه بده و سجده هم بکن وسط این دعا! تا دیگران که جنگ میکردند بیایند و با تو دعا کنند و آنها که دعا می کردند بروند جنگ کنند؟! مسخره نیست چنین ترجمه ای؟ مگر اینکه منظور همان نماز دو رکعتی خوف باشد که چون اسلام نمیخواهد حتی جنگ مانع از سهل انگاری نسبت به نماز شود انجام آن را خواسته است)
سوره نساء آیه 103 :
فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً
پس هنگامی که نماز را [در میدان جنگ] به پایان بردید، خدا را در حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد کنید. و همین که [از فتنه و آشوب دشمن] مطمئن شدید، نماز را [به صورت معمولش] اقامه کنید. مسلماً نماز همواره در اوقاتی مشخص و معین وظیفه ای مقرّر و لازم بر مؤمنان است.
(در این آیه که دیگر بسیار روشن است که صلاه به معنی نماز است. می گوید وقتی آرامش به شما بازگشت آن نمازی که به صورت نماز خوف خوانده اید را دوباره بخوانید نماز بر مومنین به عنوان یک مساله زمان دار (موقوت) واجب شده است. دعا مگر وقت معین دارد ؟ همه می دانیم که هر کس هر موقع بخواهد دعا کند درگاه الهی به روی او گشوده است و اگر هم مدتها به در خانه خدا برای دعا نرود گر چه کاهلی کرده اما وظیفه ای از گردنش ساقط نشده که حتما لازم باشد آن را اقامه کند)
سوره نساء آیه 142:
إِنَّ الْمُنافِقينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلاً
منافقان همواره با خدا نیرنگ می کنند، و حال آنکه خدا کیفر دهنده نیرنگ آنان است. و هنگامی که به نماز می ایستند، با کسالت می ایستند، و همواره در برابر مردم ریاکاری می کنند؛ و خدا را جز اندکی به یاد نمی آورند.
(می شود باور کرد که آیه می گوید منافقین دعا می کنند و با کسلی و بی حوصلگی دعا می کنند؟ یا معنی این است که منافق چون دور رو و ریاکار است برای مردم نماز را می خواند که بگویند چه مسلمانی است اما با بی میلی میخواند و برای ریا می خواند؟)
سوره نساء آیه 6 :
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ مِنْهُ ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
ای اهل ایمان! هنگامی که به [قصدِ] نماز برخیزید، صورت و دست هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان و روی پاهایتان را تا برآمدگی پشت پا مسح کنید و اگر جُنُب بودید، غسل کنید و اگر بیمار هستید یا در سفر می باشید یا یکی از شما از قضای حاجت [دستشویی] آمده، یا با زنان آمیزش کرده اید و آبی [برای وضو یا غسل] نیافتید، به خاکی پاک، تیمم کنید و از آن بخشی از صورت و دست هایتان را مسح نمایید. خدا نمی خواهد [با احکامش] بر شما تنگی و مشقت قرار دهد، بلکه می خواهد شما را [از آلودگی ها] پاک کند و نعمتش را بر شما تمام نماید، تا سپاس گزارید.
( دستور وضو و تیمم برای دعا؟ دقت کنید می گوید هر وقت به قصد صلاه برمیخیزید وضو بگیرید یا تیمم کنید. اگر بگوییم صلاه به معنی نماز نداریم و معنی صلاه دعا است پس کسی بدون وضو دعا کند فرمان این آیه را زیر پا گذاشته)
سوره مائده آیه 55 :
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ
سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی [مانند علی بن ابی طالب اند] که همواره نماز را برپا می دارند و در حالی که در رکوعند [به تهیدستان] زکات می دهند.
(در روایات شیعه و سنی آمده که این آیه در مورد امام علی علیه السلام است که در نماز در حال رکوع به مرد سائل انگشتر خود را پیشکش نمود. در دعا هم کسی رکوع می رود؟ )
سوره انعام آیه 92:
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ
و این [قرآن] کتابی است پرفایده، که ما آن را نازل کردیم، تصدیق کننده کتاب های آسمانی پیش از خود است، و [نزولش] برای این است که مردم مکه و کسانی را که پیرامون آنند بیم دهی؛ و آنان که به آخرت ایمان دارند به آن ایمان می آورند، و آنان همواره بر نمازشان محافظت می کنند.
(کسی که صلاه را همه جا به معنی دعا می داند لطفا توضیح دهد از دعا چطور محافظت می کنند)
سوره توبه آیه 54:
وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ كارِهُونَ
هیچ چیز آنان را از پذیرفته شدن انفاقشان بازنداشت، مگر آنکه آنان به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز را جز با کسالت وسستی به جا نمی آورند، و جز با بی میلی و ناخشنودی انفاق نمی کنند.
(قبلا گفته شد که با کسالت سراغ دعا رفتن معنی درستی نمی دهد)
سوره هود آیه 87:
قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَليمُ الرَّشيدُ
قوم گفتند: ای شعیب، آیا این نماز تو، تو را مأمور میکند که ما دست از پرستش خدایان پدرانمان و از تصرف در اموال به دلخواه خودمان برداریم؟ (آفرین) تو بسیار مرد بردبار خردمندی هستی!
(اگر صلاة را در این آیه دعا معنی کنیم کنایه قوم شعیب به او بی معنا نیست؟!)
سوره هود آیه 114 :
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرينَ
و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستین شب برپا دار، که یقیناً نیکی ها، بدی ها را از میان می برند، این برای یادکنندگان تذکّر و یاد آوری است.
(این آیه که دیگر وقت نمازها را هم دقیقا می گوید. در تفسیر المیزان در توضیح این آیه آمده است: دو طرف نهار به معنى صبح و عصر است، و كلمه" زلف" جمع" زلفى" و بطورى كه مىگويند از نظر معنا و ساختمان لفظى شبيه است به" قرب" كه جمع" قربى" است، و اين وصفى است كه به جاى موصوف خود- نظير ساعات و امثال آن- نشسته و تقديرش اين است: و ساعاتى از شب كه نزديك به روز باشد.
يعنى نماز را در صبح و عصر و در ساعاتى از شب كه نزديكتر به روز باشد به پاى دار، و اين ساعات با نماز صبح و عصر كه در يك طرف روز قرار دارد و نماز مغرب و عشاء كه وقتشان ساعتهاى اول شب است تطبيق مىكند. (ترجمه تفسير الميزان، ج11، ص77)
این در حالی است که دعا وقت و ساعت ندارد و اتفاقا نیمه های شب که همه در خوابند برای خلوت با خدا و دعا بهتر است. حال اینکه در این آیه اصلا اشاره ای به آن نشده)
سوره مؤمنون آیه 9:
وَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ
و آنان که همواره بر [اوقات و شرایط ظاهری و معنوی] نمازهایشان محافظت دارند.
(باز هم محافظت از نماز)
سوره نور آیه 58 :
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ
ای اهل ایمان! باید بردگانتان و کسانی از شما که به مرز بلوغ نرسیده اند [هنگام ورود به خلوت خانه شخصی شما] سه بار [در سه زمان] از شما اجازه بگیرند، پیش از نماز صبح، و هنگام [استراحت] نیم روز که جامه هایتان را کنار می نهید، و پس از نماز عشا؛ [این زمان ها] سه زمان خلوت شماست، بعد از این سه زمان بر شما و آنان گناهی نیست [که بدون اجازه وارد شوند؛ زیرا آنان] همواره نزد شما در رفت و آمدند و با یکدیگر نشست و برخاست دارید. این گونه خدا آیاتش را برای شما بیان می کند، و خدا دانا و حکیم است.
(این آیه آداب داخل شدن به اتاق خلوت زن و مرد را گوشزد می کند. این زمان مشخصی که در آیه با عنوان صلاه فجر و صلاه عشاء آمده به معنی دعای صبح و دعای عشاء است یا زمانی است که بین همه مسلمین از کوچک و بزرگ شناخته شده است؟)
سوره جمعه آیه 9:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
ای مؤمنان! چون برای نماز روز جمعه ندا دهند، به سوی ذکر خدا بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید. که این [اقامه نماز جمعه و ترک خرید و فروش] برای شما بهتر است اگر [به پاداشش] معرفت و آگاهی داشتید.
(می شود باور کرد که منظور از ندای برای صلاه ندا برای دعا باشد؟ یعنی خدا دستور داده باشد که وقتی شما را برای دعا می خوانند همه کسب و کارتان را رها کنید و بیایید دستجمعی دعا کنید؟ آن وقت چرا فقط این دستور برای جمعه ها آمده چرا روزهای دیگر نباید برای دستور دعا کسب و کارشان را رها کنند. واقعا صلاه در این آیه را به غیر از نماز جمعه چه می توان معنا نمود؟)
سوره ماعون آیات 4و5:
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ
پس وای بر نمازگزاران * که از نمازشان غافل و نسبت به آن سهل انگارند.
(می شود باور کرد که آیه گفته باشد وای بر دعا کنندگانی که در دعایشان سهل انگارند؟)
روایات نماز:
دلیل دیگر بر اینکه نماز دستوری دینی است و کسی آن را از پیش خود برنساخته است آن است که ما تعداد بسیار زیادی روایت در مورد نماز داریم. به عنوان نمونه کتاب وسائل الشیعه یکی از منابع اصلی در فقه شیعه است که در بردارنده مجموع احادیث کتابهای روایی شیعه در قرون نخستین است. در این کتاب بیشترین تعداد روایات مربوط به نماز است. به طوری که 5 جلد از این کتاب 30 جلدی روایات مربوط به نماز است. نمازهای واجب و مستحب، وقت نمازها، بحث قبله، لباس نمازگزار، چیزهایی که می شود بر آن سجده کرد، اذان و اقامه نماز، احادیث مربوط به هر یک از ارکان نماز مانند تکبیر الاحرام، قیام، سجده ها، رکوع، تشهد و ... و مستحبات نماز و نمازهای غیر از نمازهای یومیه و قضای نماز و نماز جماعت و غیره از موضوعاتی است که در این پنج جلد به آن پرداخته شده و حدود 7000 حدیث در باب نماز در این کتاب آمده است.
آیا واقعا می شود باور کرد که همه این 7 هزار روایت ساختگی است و علما از پیش خود آنها را ساخته اند؟!
اگر چنین چیزی را قبول کنیم که کلا باید همه مسائل دینی را ساختگی بدانیم چون بقیه احکام دین تعداد روایاتش از روایات نماز کمتر است و وقتی بشود باور کرد که همه روایت های مربوط به نماز ساختگی است بقیه چرا ساختگی نباشد؟!
این که گفتیم مربوط به یک کتاب منبع شیعه است کتابهای متعدد دیگری نیز وجود دارد که در آنها هم روایات مربوط به نماز بسیار است و برخی از آنها نیز مانند بحار الانوار و کافی و غیره چند جلدشان فقط احادیث نماز است و وضو و دیگر مسائل مربوط به نماز
یعنی واقعا همه نویسندگان این کتابها انسانهای شیاد و خدانشناسی بوده اند و از پیش خود اینگونه و به این تعداد روایت می ساخته اند؟! و چطور است که با وجود اینکه این کتابها در دوره های مختلفی نوشته شده این اندازه روایت های آنها با هم اتفاق نظر دارد و به جز در برخی مسائل جزئی این اندازه شبیه به هم روایت جعل کرده اند؟!
تازه این فقط کتابهای شیعه نیست که بحث نماز را دارد . کتابهای اهل سنت هم انبوهی از روایات در این موضوع را دارند. چه شده که علمای اهل سنت با وجود اختلاف های زیادی که با عالمان شیعه در موضوعات مختلف دارند به این اندازه در روایت ساختن در مورد نماز با شیعه هماهنگ هستند؟!
البته بعید نیست که تعدادی روایت جعلی هم در میان روایات صحیح در این مورد گنجانده شده باشد ولی راه تحقیق برای همگان باز است و اساسا ذکر سلسله راویان پیش از هر روایت و یا کتابی که از آن نقل شده خود راهی است برای تحقیق و دانشهایی همچون رجال حدیث، علم الحدیث و ... برای همین دست از تحقیق ها مدون گردیده است. اما داشتن روحیه تحقیق غیر از انکار بی مبناست غیر از تردید از راه دور است بدون مراجعه به اصل منابع و مطالعه آنها.
با توجه به آنچه گفته شد معلوم می شود که نماز یک تکلیف شرعی دینی است که مکرر در قرآن و راوایات آمده است و چیزی نیست که در پس از ظهور اسلام افرادی آن را ساخته باشند و به دین بسته باشند و اینکه در چند آیه از قرآن به معنای اصل معنای واژه آن یعنی دعا و تمجید آمده باعث نمی شود که بتوان معنای در دیگر آیات قرآن آن را از معنای اصطلاحی شرعی اش انداخت. علاوه از آنکه روایات بسیاری در مورد نماز شرعی و جزئیات آن آمده است که نمی تواند به یکباره همه این روایات دروغ باشد.
منابع:
وسائل الشیعه، محمد حسن حرّ عاملی، آل البیت لإحیاء التراث، قم، 1409 ق.
ترجمه تفسير الميزان، محمدحسين طباطبايى، ترجمه محمدباقر موسوی، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ايران - قم، چاپ: 1374 ه.ش.
ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانى، ترجمه غلامرضا خسروى حسینى ، چاپ دوم، 1374 ه.ش
جمهرة اللغة، ابن درید، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول.
علیاکبر دهخدا ، فرهنگ دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ.