کتاب گویا (صوتی)، اگر با خدا باشیم
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ 0 معارفکتاب گویا (صوتی)
مشخصات کتاب گویا
عنوان: اگر با خدا باشیم
نویسنده: محمد میرکیانی
راوی: محمدرضا سرشار
قالب: روای
ناشر: کتاب گویا ایران صدا
رده سنی: کتاب گروه د- ه (دوره راهنمایی و بالاتر)
تعداد فایل صوتی: 3
توضیحات
... صابر به عکس غلامان دیگر، دل پاکی داشت و از اینکه برای حاکم کار میکرد، ناراحت بود. دلش میخواست وسیلهای مهیا شود و به کار دیگری مشغول شود.
روزی اتفاقی افتاد و حاکم ظالم شهر از دست مردی بیگناه ناراحت شد و مرد را به دست جلاد سپرد تا او را بکشد. صابر یقین داشت که او هیچ خطایی نکرده است، پس به نگهبان گفت که او را آزاد کند. مرد فرار کرد و رفت و روز بعد حاکم باخبر شد و نزد صابر آمد و صابر عمل خود را توجیه کرد و گفت که از روی سادگی گول خوردم و حالا پشیمانم. حاکم خشمگین شد و دستور داد او را به جای مرد فراری دار بزنند. صابر در آن لحظه فقط از خدا کمک خواست. در همین هنگام صدای حاکم را شنید که گفت دست نگه دارید، اعدام برای او کم است. پس کاری می کنم که روزی هزاربار آرزوی مرگ کنی.
روزی اتفاقی افتاد و حاکم ظالم شهر از دست مردی بیگناه ناراحت شد و مرد را به دست جلاد سپرد تا او را بکشد. صابر یقین داشت که او هیچ خطایی نکرده است، پس به نگهبان گفت که او را آزاد کند. مرد فرار کرد و رفت و روز بعد حاکم باخبر شد و نزد صابر آمد و صابر عمل خود را توجیه کرد و گفت که از روی سادگی گول خوردم و حالا پشیمانم. حاکم خشمگین شد و دستور داد او را به جای مرد فراری دار بزنند. صابر در آن لحظه فقط از خدا کمک خواست. در همین هنگام صدای حاکم را شنید که گفت دست نگه دارید، اعدام برای او کم است. پس کاری می کنم که روزی هزاربار آرزوی مرگ کنی.
حاکم ستمگر، همه چیز او را گرفت و آوارهاش کرد؛ به طوری که خرابهنشین شد. صابر خدا را شکر کرد که زنده مانده است. بعد از مدتی خرابهنشینی پولی قرض کرد و با آن تور ماهیگیری خرید تا امرار معاش کند.....
*برای دانستن ادامه ی داستان این کتاب را بشنوید.
پخش قسمتهای مختلف کتاب گویا
پخش فصل اول
پخش فصل دوم
پخش کل کتاب