مجموعه پوستر زنان عاشورایی

در شب که کوفیان پیمان خود را با پسر پیامبر خدا را زیر پا گذاشتند طوعه تنها کسی بود که حاضر شد به فرستاده حسین مسلم پناه دهد زنی استوار و با ایمان که از هیچکس جز خدا نمی ترسید

نیمه های شب دلتنگ پر شده بود صدای گریه هایش که به کاخ رسید یزید دستور داد سر پدرش را برایش ببرند تا صبح آن قدر با آن سر بریده درد و دل کرد که از حال رفت.

در تمام طول راه از کوفه تا شام هیچگاه نماز شبش را ترک نکرد حتی در شب یازدهم محرم هم که از شدت خستگی و اندوه نایی برای ایستادن نداشت نماز

قصه شجاعت و وفاداری پسرش عباس را که شنیده بود با افتخار گفته بود فرزندان علی همه شیرهای بیشه شجاعتند می دانم که اگر دست در بدن داشت هیچ کس توان مقابله با او را نداشت.

نوزاد را که به آغوش پدر سپرد دلش قرص بود آخر هیچکس خبر نداشت که کوفی ها قرار است به جای آب با تیر از طفل شش ماه اش پذیرایی کنند.

اهانت یزید به پدرش را که شنیده بود فریاد زده بود:ای یزید از کشتن پدرم خوشحال نباش او مطیع خدا و رسول بود و به سعادت شهادت رسید ولی روزی خواهد آمد که تو را بازخواست می کنند آن روز چه پاسخی خواهی داشت؟