دعوای امام حسین علیه السلام و یزید بر سر یک زن بود!

۲۸ تیر ۱۴۰۳ 0

شبهه: 

اخیرا در فضای مجازی برخی مدعی شده اند که مطابق با منابع تاریخی  اصل دعوای بین امام حسین علیه السلام و یزید بن معاویه بر سر زنی به نام  اُرَیْنِب بوده است که هم حسین و هم یزید او را می خواستند و چون حسین موفق شد او را به ازدواج خود در آورد یزید کینه او را در سر گرفت و این قضیه باعث جنگ بین آنها و رویداد کربلا و کشته شدن حسین بن علی شد.

پاسخ:

معمولا شبهه ها برساخته کامل توسط شبهه افکنان نیستند و گوشه هایی از آنها را می توان در منابع گذشته یافت. این داستان هم از این قاعده مستثنی نیست و وقتی در نرم افزارهای منابع تاریخی جستجو می کنیم نام ارینب را در کتاب "الامامه و السیاسه" نوشته تاریخ نویس اهل سنت ابن قتیبه دینوری (م ۲۷۶قمری) می یابیم. و به داستانی بر می خوریم که خمیرمایه این شبهه است. برخی منابع دیگر نیز از همین کتاب این داستان را نقل کرده اند. 

داستان ارینب در کتاب الامامه و السیاسه به این صورت است:  

یزید به دختری به نام ارینب بنت اسحاق علاقه مند شد اما این موضوع را با کسی در میان نگذاشت تا اینکه ارینب با پسر عموی خود ازدواج کرد. بعد از این اتفاق یزید به نزد معاویه رفت و داستان عشق خود به ارینب را با او در میان گذاشت. 
معاویه به یزید قول داد که کاری کند او به ارینب برسد. پس نامه‌ای به عبدالله بن سلام که از جانب او والی کوفه بود نوشت و او را به شام احضار کرد و او را در منزلی نیکو جای داد و ابوهریره و ابوالدرداء که دو تن از صحابه رسول خدا بودند و در نزد معاویه بسر می بردند، را به نزد خود فراخواند و گفت: «من قصد دارم در زمان حیات خویش، دخترم را شوهری نیکو دهم و برای این کار عبدالله را که مردی با فضیلت است، پسندیده ام . به پیش او روید و مطلب را با او درمیان گذارید» آنان نیز همین گونه کردند. به این ترتیب عبدالله به خواستگاری دختر معاویه آمد. معاویه به او گفت که اختیار دخترم در دست اوست و او باید خود با این وصلت موافق باشد.
از طرف دیگر، معاویه جریان را با دختر خویش در میان گذارد و به او گفت که اگر عبدالله برای خواستگاری به نزد تو آمد، به او بگو که تو زن داری و اگر خواهان ازدواج با من هستی، شرط من آنست که همسر خویش را طلاق دهی. 
عبدالله بن سلام هم به طمع اینکه داماد معاویه شود ارینب را طلاق داد. اما پس از چندی دختر معاویه به او اعلام کرد که از ازدواج با او منصرف شده است. 
پس از این، معاویه، ابوالدرداء و ابو هریره را برای خواستگاری ارینب به سوی عراق فرستاد. هنگامی که به عراق رسیدند؛ ابوالدرداء به جهت احترامی که برای امام حسین علیه السلام قائل بود؛ پیش از هر چیز، ابتدا به نزد آن حضرت رفت تا آن حضرت را ببیند و قضیه را نیز با او در میان بگذارد. امام حسین علیه السلام ابودرداء را بسیار اکرام کرد و  از او علت آمدنش به عراق را جویا شد و هنگامی که آگاه شد ابوالدرداء قصد خواستگاری ارینب برای یزید را دارد، به او گفت که از جانب من نیز از ارینب خواستگاری کن تا او به انتخاب خویش یکی را برگزیند.
ابوالدرداء به خواستگاری ارینب رفت و از سوی یزید و امام حسین(ع) هر دو، خواستگاری کرد، ارینب به او گفت: ای ابودرداء اگر برای من چنین قضیه ای پیش می آمد و تو نزد من نبودی حتما پیکی به سوی تو می فرستادم و نظرت را در این مورد جویا می شدم. پس اکنون تو هر کدام را که می پسنیدی برای من اختیار کن! ابودرداء گفت: واقعیت این است که من پسر دختر رسول خدا را بیشتر می پسندم. ارینب نیز تابع نظر او شد و حسین علیه السلام را به همسری برگزید.
از سوی دیگر ، عبدالله بن سلام که مورد بی مهری معاویه قرار گرفته بود و از حکومت عراق نیز عزل شده بود به فقر مبتلا شد. پس به در خانه امام رفت و از او خواست تا کیسه جواهری را که نزد ارینب داشت گرفته و به او بدهد. حضرت به او گفت که خود به نزد ارینب برو و کیسه را از او بگیر. این ملاقات باعث شد هردو به یاد دوران گذشته به گریه افتادند. امام حسین(ع) با مشاهده این وضعیت فرمود : «خدا را شاهد می گیرم که من او را سه طلاقه کردم. خدایا تو می دانی که من به خاطر مال و زیبائی او با او ازدواج ننمودم، بلکه می خواستم او بدین واسطه به شوهرش (بعد از آنکه او را طلاق داد) حلال شود، و به ثواب تو برسم ». 
بدین صورت امام حسین (علیه‌السّلام) ارینب را طلاق داد و عبدالله بن سلام دوباره او را به عقد خود در آورد.

اما اشکالات این داستان :
1- نقل این داستان در کتاب الامامه و السیاسه با این عبارت شروع می شود : قال: وذکروا أن یزید بن معاویة یعنی و گفته اند که یزید بن معاویه ... این عبارت به خودی خود نشان از ضعف روایت دارد چون اصلا گوینده این مطلب هم روشن نیست . در حالی که اهل تحقیق می دانند برای پذیرش چنین مطالبی نیاز به سلسله سند روایت است. 
2- امام حسین علیه السلام پس از صلح امام حسن علیه السلام و افتادن حکومت به دست معاویه همراه با امام حسن علیه السلام از کوفه به مدینه مهاجرت کردند (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۱۶.)  و اصلا در کوفه نبوده اند تا ابودرداء با او قبل از رفتن به نزد ارینب ملاقات کند 
3-  والیان معاویه در کوفه در تاریخ مشخص اند به ترتیب : مغیره بن شعبه، زیاد بن أبیه، عبدالله بن خالد، ضحاک بن قیس، عبد الرحمن بن ام حکم و نعمان بن بشیر. و در بین آنان نامی از عبدالله بن سلام نیست.
4- ابودرداء که در این داستان واسطه خواستگاری از ارینب بوده بنا به گزارش منابع تاریخی (الکامل، ج ۳، ص ۱۲۹؛ابن عبدالبرّ،‌الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۲۹ ـ ۱۲۳۰) در سال 38 یا 39 هجری مرده است و معاویه در سال 41 هجری با امام حسن علیه السلام صلح کرده و به حکومت رسیده است.  
اشکالات دیگری هم در این داستان وجود دارد که از بیان آنها برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب صرفنظر می کنیم . 

خوانندگان گرامی این داستان نمونه ای بود از شبهاتی که در مورد قیام امام حسین علیه السلام و واقعه عاشورا مطرح است و می بینید که چقدر ضعیف و بی مایه است. اما به شخصه دیده ام که همین داستان چقدر در برخی اثر کرده و اعتقاد آنها به امام حسین علیه السلام را از آنها گرفته است. 
پس اهل تحقیق باشیم و به صرف خواندن یک مطلب در فضای مجازی زود اصل را بر درستی آن نگذاریم. 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث