شعر نوحه وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها)/ غمی میان دل خسته ام شرر دارد
۱۷ مهر ۱۴۰۳ 0 صوتی و تصویری
حاج محمود کریمی
غمی میان دل خسته ام شرر دارد
دل شکسته ام اینگونه همسفر دارد
کبوتری که نشسته به روی ایوانم
دوباره آمده و از رضا خبر دارد
خیال غربت او می کشد مرا ، اما
دلم زغصه زینب غمی دگر دارد :
ز کاروان اسیران وخواهری تنها
که حلقه ای زیتیمان در به در دارد
ز خواهری که سپر شد کبود شد خم شد
ز خواهری که ز غم دست بر کمر دارد
ز مادری که کنار سر دو طفلانش
ز کوچه های یهودی نشین گذر دارد
ز دختری که یتیم است و در تمامی راه
به سمت نیزه بابا فقط نظر دارد
ز دختری که به لکنت به عمه اش میگفت
بگو به دختر شامی که این ، پدر دارد
ز صوت ضربه سنگین سنگها فهمید
لبان خشک پدر زخم های تر دارد
سر پدر به زمین خورد و بین آن مردم
کسی نبود که سر را زخاک بردارد
شاعر: حسن لطفی