کلیپ: حجت الاسلام انصاریان/ مهربان تر از مادر
۱۰ دی ۱۴۰۳ 0شیخ حسین انصاریان
مادر در اسلام کانون عشقه خدا یه وقته می خواسته محبت خودش رو حالی کنه به انسان به محبت مادر، مَثَل زده! یک بار به موسی بن عمران گفت: فردا بیا به بیابون! اونجا کارت دارم؛ (موسی) آمد (خدا) پشت این تپه یک داستانی الان اتفاق میوفته! تماشا کن
یک خانمی با پسرش اومدن بغل سنگ نشستن گفت: حرف آخرت رو بزن مادر! (مادر) گفت: این دختری که؛ می خوای از اون دِه بگیری به این دلیل، به این دلیل تناسبی با خانواده ما نداره! (پسر) گفت: من می خوامش! بگو مگو شد موسی بن عمران دید پسره عصبانی شد یه سنگ بزرگ جلوش بود برداشت پرت کرد، طرف مادر!!
سر مادر شکافت و (پسر) از تپه شروع کرد بالا رفتن! که سرازیر بشه توی دره بره تو ده داشت میرفت بالا شن های زیر پاش سر خورد! صدای شن ها که دراومد! مادر تو خون داشت، می غلتید، گفت: آی خدا بچمو نگهدار، نیفته!! (خدا به موسی): دیدی؟! (خدا) من به بندگانم از مادر مهربان ترم ...
مادر در اسلام کانون عشقه خدا یه وقته می خواسته محبت خودش رو حالی کنه به انسان به محبت مادر، مَثَل زده! یک بار به موسی بن عمران گفت: فردا بیا به بیابون! اونجا کارت دارم؛ (موسی) آمد (خدا) پشت این تپه یک داستانی الان اتفاق میوفته! تماشا کن
یک خانمی با پسرش اومدن بغل سنگ نشستن گفت: حرف آخرت رو بزن مادر! (مادر) گفت: این دختری که؛ می خوای از اون دِه بگیری به این دلیل، به این دلیل تناسبی با خانواده ما نداره! (پسر) گفت: من می خوامش! بگو مگو شد موسی بن عمران دید پسره عصبانی شد یه سنگ بزرگ جلوش بود برداشت پرت کرد، طرف مادر!!
سر مادر شکافت و (پسر) از تپه شروع کرد بالا رفتن! که سرازیر بشه توی دره بره تو ده داشت میرفت بالا شن های زیر پاش سر خورد! صدای شن ها که دراومد! مادر تو خون داشت، می غلتید، گفت: آی خدا بچمو نگهدار، نیفته!! (خدا به موسی): دیدی؟! (خدا) من به بندگانم از مادر مهربان ترم ...