کلیپ: شیخ حسین انصاریان/ محبتی که دزد را به صف اول نمازجماعت کشاند!
۱۵ دی ۱۴۰۳ 0شیخ حسین انصاریان
مرحوم آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی ساعت یک نصفه شب بلند میشه میاد لب حوض وضو بگیره برای نماز شب و مناجات
یه دزدی اومده بود خونه حاج شیخ هادی بالای دیوار هنوز نیومده بود پایین چشمش یه مرتبه افتاد به حاج شیخ هادی دستپاچه شد از بالا دیوار افتاد
پایین حاج شیخ هادی سریع مسحش رو کشید و اومد بالاسرش گفت: چیزیت نشده؟
معلوم شد پاش درد میکنه آشیخ هادی پاچه های پای دزد رو زد بالا و شروع کرد پاش رو مالش دادن یه ربع بیست دقیقه ای بدن دزد رو مالش می داد رفیق دزده دید رفیقش رفت و نیومد اونم از دیوار اومد بالا آشیخ هادی نگاش افتاد به رفیق دزده گفت آروم یپر که تو هم پات مثل این ناراحت نشه
پایین حاج شیخ هادی سریع مسحش رو کشید و اومد بالاسرش گفت: چیزیت نشده؟
معلوم شد پاش درد میکنه آشیخ هادی پاچه های پای دزد رو زد بالا و شروع کرد پاش رو مالش دادن یه ربع بیست دقیقه ای بدن دزد رو مالش می داد رفیق دزده دید رفیقش رفت و نیومد اونم از دیوار اومد بالا آشیخ هادی نگاش افتاد به رفیق دزده گفت آروم یپر که تو هم پات مثل این ناراحت نشه