کلیپ تجربه گر مرگ : تمام کارهای خوب من از بین رفته بودند
۱۶ اسفند ۱۴۰۳ 0تجربهگران مرگ با برخی اعمال خیر خود روبرو میشدند که کاملاً نابود شده بود و نه تنها گرهی از آنها باز نمیکرد که به عذابشان اضافه مینمود!
مثلا تو هیئت این همه من زحمت می کشیدم، خب؟ یه بارک الله که بهم می گفتند، دستت درد نکنه، همون شعفی که میومد برام، یه ... نه اینکه میگم تکبر، نه ... یه فخر فروشی بگم، اینجوری یا مثلا مداحی می کردم
انگار مزد رو گرفته بودی
همین که می گفتن باریکلا، خوشحال می شدی، انگار همین بود مزدت، تموم شد
انگار که برای اون بارک الله داشتم کار می کردم!
خرجش کردم، یک لحظه فکر اشتباه مثلا ما که دم در امام حسین نوکری می کردیم، یجورایی فکر می کردیم تافته جدا بافته ای شدیم نه این که مسئولیتمون بیشتر شده بابا
مثلا تو هیئت این همه من زحمت می کشیدم، خب؟ یه بارک الله که بهم می گفتند، دستت درد نکنه، همون شعفی که میومد برام، یه ... نه اینکه میگم تکبر، نه ... یه فخر فروشی بگم، اینجوری یا مثلا مداحی می کردم
انگار مزد رو گرفته بودی
همین که می گفتن باریکلا، خوشحال می شدی، انگار همین بود مزدت، تموم شد
انگار که برای اون بارک الله داشتم کار می کردم!
خرجش کردم، یک لحظه فکر اشتباه مثلا ما که دم در امام حسین نوکری می کردیم، یجورایی فکر می کردیم تافته جدا بافته ای شدیم نه این که مسئولیتمون بیشتر شده بابا