شكوه حضرت فاطمه (س) بر سر قبر پيامبر
۱۳ اسفند ۱۳۹۳ 0از حضرت زينب (سلام الله عليها) دخت گرامى على (عليه السلام) روايت شده كه فرمود:
چون ابوبكر بر آن شد كه فاطمه (سلام الله عليها) را از فدك و عوالى ممنوع و محروم سازد (و كار از كار گذشت ) و فاطمه (سلام الله عليها) از اين كه ابوبكر فدك را باز پس دهد، نااميد گشت ، به سوى قبر پدرش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رفت و خود را به روى قبر انداخت و از اعمالى كه آن قوم در حق وى انجام داده بودند به آن حضرت شكوه نمود، و آن قدر گريست تا تربت قبر شريف با اشكهاى حضرتش تر شد، و زارى و شيون سر داد، و در پايان آن همه شيون عرضه داشت :
همانا پس از تو خبرها و غوغايى به پا شد كه اگر بودى اين همه گرفتارى و دشوارى رخ نمى داد. ما به مانند زمينى كه از باران محروم بماند، تو را از دست داده ايم ، و در قوم تو اختلال پديد آمده و شاهد باش كه دست از ايمان شسته اند. جبرئيل پيوسته با آوردن آيات مونس ما بود. و تو از ما پنهان شدى و با رفتن تو تمام خيرات از ما پوشيده گشت . تو ماه درخشان و نور پرفروغى بودى كه از تو كسب نور مى شد، و از جانب خداى باعزت كتاب بر تو نازل مى گشت . پس از پيامبر، مردانى با چهره هاى درهم و خشن با ما رو به رو شدند و به ما توهين و استخفاف نمودند، و تمام خيرات به تاراج رفته است . آن كس كه به ما خانواده ستم روا داشته ، به زودى خواهد دانست كه روز قيامت به چه سرانجام شومى دچار خواهد شد. ما با مصايبى رو به رو شديم كه هيچ كس از مخلوقات ، چه عرب و چه عجم ، بدان گرفتار نيامده است . ما تا زنده ايم و تا چشمانمان باقى است در سوگ فقدان تو مى گرييم و از ديدگانمان سرشك غم مى باريم(1)
(1)ترجمه و متن امالى شيخ مفيد، ص 52 و 53.
منبع:۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)،عباس عزيزى