شعر نور مقدس (ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها)
۱۸ فروردین ۱۳۹۴ 0آن زُهره يى كه مهر به نورش منوّر است
دُردانهى پيمبر، زهراى اطهر است
بر تارك زنان جهان، تاج افتخار
بر گردن عروس فلك عِقد گوهر است
بانوى بانوان جهان سرور زنان
دُرج عفاف و عصمتِ كبراى داور است
بحريست پر ز درّ و گهرهاى شاهوار
يزدان ورا ستوده به قرآن كه كوثر است
كيهان تابش دو فروزنده آفتاب
گردون گردش دو فروزنده اختر است
خونى كه داد سرور آزادگان حسين
مرهون حسن تربيت و شير مادر است
خواندش پدر به امّ ابيها كه نور او
فيض نخست و صادر اول مصدر است
زينرو، ز جمع اهل كسا، نام فاطمه
در گفته ى خداى تعالى مكرّر است
تا روزگار بوده و تا هست پايدار
عرش خدا ز زُهره زهرا منوّر است
نور مقدّسى كه به گرداب حادثات
كشتىّ نوح را وسط موج لنگر است
نورى كه زيب بخش مكان است و لا مكان
از باختر فروغ رخش تا به خاور است
حوراى انسى است و ز مشكين شميم او
گيسوى حور و روضه رضوان معطّر است
پيراهن عروسى خود را به مستمند
بخشد شب زفاف كه مهمان شوهر است
شهبانوى حجاز، ولى كار خانه را
با فضّه كنيز، شريك و برابر است
از رنج كار، آبله می زند به دست او
دستى كه بوسه گاه لبان پيمبر است
در منتهاى اوج فضاحت خطابه اش
آهنگ چون پيمبر و منطق چو حيدر است
با آن جلال و رتبت والا شنيده ام
پهلوى او شكسته به يك ضربت در است
آنهم درى كه روح الامين اذن می گرفت
و اللّهِ جاى گفته اللّه اكبر است
گويند تهمتى است كه ما شيعه مى زنيم
پس آتش خيام حسين از چه اخگر است؟
اين افتخار بس كه «رياضى» به درگهش
عبد و غلام و بنده و مولا و چاكر است
شاعر:سيد محمد على رياضى يزدى
منبع:مناقب فاطمى در شعر فارسى، نويسنده: احمد احمدى بيرجندى، ناشر: بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1379 ،صص115-116