درسهایی از زندگی پیامبر (ص): عاطفه
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلاماز مسيرة بن معبد نقل شده كه گفت : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و اظهار داشت : يا رسول الله ! ما مردم زمان جاهليت بوديم . بتها را پرستش مى كرديم . فرزندان خود را به قتل مى رسانديم . من دخترى داشتم و از اينكه او را به مهمانى مى بردم ، خيلى خوشحال مى شد. روزى او را به قصد مهمانى بيرون بردم . دخترم دنبال سرم حركت مى كرد، رفتم تا به چاهى رسيدم . آن چاه از خانه ام ، زياد دور نبود. دست دختر را گرفته ، او را در چاه انداختم . آخرين چيزى كه از او به ياد دارم ، اين است كه فرياد مى كرد: پدر! پدر!...
رسول اكرم صلى الله عليه و آله با شنيدن اين ماجرا، آن چنان گريه كرد كه اشك ديدگانش خشك شد.
منبع: يكصد و بيست درس زندگى از سيره حضرت محمد (ص )،حميد رضا كفاش