پيامبر اكرم (ص) با بيانات مختلف عواطف و علاقه عميق خويش نسبت به امام حسين را ابراز فرموده اند. يكى از آنها كه در كتب معتبره آمده است و شيعه و سنّى آن را قبول دارند، روايتى است از پيامبر (ص) كه فرمود:
حُسَيْنٌ مِنّى وَ انَا مِنْ حُسَيْنٍ، احَبَّ اللَّهُ مَنْ احَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْاسْباطِ «1»
حسين از من است و من از حسين؛ خداى متعال دوست دارد كسى را كه حسين را دوست داشته باشد، حسين امّتى از امم (در خير) است.
فراز نخست اين روايت از دو قسمت تشكيل شده است. «حسين از من است. و من از حسينم.» سياق عبارت اقتضا مى كند هر چه در يكى از آنها گفتيم در ديگرى نيز بگوييم. لذا برخلاف اين اقتضاء است كه بگوييم جمله «حسين از من است» يعنى حسين فرزند من است و جمله «من از حسينم» يعنى بقاى مكتب آسمانى من از حسين است كه يكى را به امر معنوى و ديگرى را به امر مادّى برگردانيم.
اين جمله طلايى معنايى عميق و مفهوم عالى ديگرى دارد كه فراتر از رابطه پدر و فرزندى است. اين جمله حاكى از يك ارتباط معنوى و يگانگى روحى است كه بر مبانى محكم فكرى استوار است. و بيانگر پيوند ناگسستنى اعتقادى و توافق فكرى كامل است كه هرگز از حب ذات نشأت نيافته؛ بلكه از حبّ رسالت، اشتراك در هدف و رضاى حضرت حق برخاسته است. مؤيد اين مطلب سخن پيامبر اكرم (ص) است كه در لحظات آخر عمر شريفشان به على (ع)، فاطمه، حسن و حسين (ع) فرمود:
انَا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُم، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتُمْ «2»
من در صلح و سازشم با كسى كه با شما در صلح و سازش باشد و در جنگ و ستيزم با كسى كه با شما در جنگ باشد.
يقيناً بين پيامبر (ص) و اهلبيت (ع) يك پيوند روحى و همفكرى كامل و تمام عيار حاكم بوده كه رسول خدا (ص) از آن وحدت با جمله «انَا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُمْ» خبر داده است. اين جمله بيانگر اين است كه طرز تفكّر و سلوك و روش اهلبيت (ع) همانند رسول خدا (ص) مى باشد و هيچ تفاوتى ندارد؛ لذا جنگ با آنها جنگ با رسول خدا (ص) است.
حسین (ع) امتداد نور هدایت پیامبر(ص) است
بنابراين جمله «حُسَينٌ مِنّى وَ انَا مِنْ حُسَينٍ» بدين معناست كه حسين (ع) با همان مظاهر و فضائل، مظهر اعلاى نبىّ مكرّم اسلام (ص) و امتداد نور ايشان است كه پس از غروب خورشيد نبوّت با اشعه نور وجود او تاريكىهاى جهالت روشن گرديد.
چنانكه پيامبر (ص) فرمود:
اهْتَدَوا بِالشَّمْسِ، فَاذا غابَتِ الشَّمْسُ فَاهْتَدَوا بِالْقَمَرِ، فَاذا غابَ الْقَمَرُ فَاهْتَدَوا بالزُّهْرَةِفَاذا غابَتِ الزُّهْرَةُ فَاهْتَدَوا بِالْفَرقَدَينِ؛ فَقيلَ يا رَسُولَ اللَّهِ! مَا الشّمْسُ؟ وَ مَا الْقَمَرُ؟ وَ مَا الزُّهْرَةُ؟ وَ مَا الْفَرْقَدانِ؟ قالَ: الشَّمْسُ انَا؛ وَالْقَمَرُ عَلِىٌ؛ وَالزُّهْرَةُ فاطِمَةُ؛ وَالْفَرْقَدانِ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ. «3»
راه خود را با آفتاب پیدا کنید و اگر آفتاب نبود با ماه و اگر ماه غایب شد با ستاره زهره و اگر ستاره زهره غایب شد با فرقدین (دو ستاره قطبى) راه خود را بیابید.گفته شد: یا رسول للّه منظور از خورشید و ماه و زهره و فرقدین چیست؟ فرمود: آفتاب من هستم و ماه على و زهره فاطمه وفرقدین حسن و حسین هستند.
حسین(ع) تجسم قرآن و سنت است
حسين بن على (ع) در انديشه و گفتار و كردار همچون پيامبر (ص) است بلكه حسين (ع) تجسّم قرآن و سنّت پيامبر (ص) است و چيزى جز اين دو در نهاد او وجود ندارد. در اين راستا فراز دوم فرمايش پيامبر (ص) كه فرمود: «احَبَّ اللَّهُ مَنْ احَبَّ حُسَيْناً» معنا پيدا مىكند. زيرا محبّت خداى متعال بى حساب نصيب كسى نمى شود. و دقيقاً به همين جهت است كه دوستى او دوستى با خدا و رسول خدا (ص) است و دشمنى با او دشمنى با خدا و رسول خدا (ص) مى باشد. و محبّ او اهل بهشت و دشمن او اهل جهنّم است.
«سلمان فارسى» مىگويد:
سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ (ص) وَ هُوَ يَقُولُ: «الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ ابْنَى مَنْ احَبَّهُما احَبَّنى، وَ مَنْ احَبَّنىاحَبَّهُ اللَّهُ، وَ مَنْ احَبَّهُ اللَّهُ ادْخَلَهُ الْجَنَّةَ، وَ مَنْ ابْغَضَهُما ابغَضَنى، وَ مَنْ ابْغَضَنى ابْغَضَهُ اللَّهُ وَ مَنْ ابْغَضَهُ اللَّهُ ادْخَلَهُ النَّارَ عَلى وَجْهِهِ «4»
از رسول خدا (ص) شنيدم كه درباره حسنين مى فرمود: «حسن و حسين فرزندان من هستند. كسى كه آنان را دوست بدارد مرا دوست دارد، و كسى كه مرا دوست داشته باشد خدا او را دوست خواهد داشت و خداوند كسى را كه دوست بدارد، وارد بهشت خواهد كرد. و كسى كه آنان را دشمنى كند، مرا دشمنى نموده و كسى كه با من دشمنى كند، خدا او را دشمن خواهد بود و كسى كه خدا او را مبغوض مىدارد. وى را با صورت داخل آتش بيفكند.
و «زيد بن ارقم» مىگويد:
در محضر پيامبر (ص) بودم كه فاطمه زهرا (س) با حسنين (ع) از خانه اش بيرون آمد، وقتى پيامبر (ص) چشمش به آنها افتاد فرمود:
كسى كه آنان را دوست بدارد مرا دوست دارد و كسى كه آنان را دشمن دارد مرا دشمن است. «5»
و از آنجا كه حسين بن على (ع) محبوب خدا و پيامبر (ص) بود نزد اهل آسمان و مؤمنان راستين معزّز و محترم بود. از نظر دينى جايگاه والايى نزد آنان داشت. و شايد فراز آخر فرمايش پيامبر (ص) كه فرمود: «حُسَينٌ سِبْطٌ مِنَ الْاسْباطِ.» اشاره به همين معنا باشد، چنانكه «مرحوم طريحى» مىگويد يكى از معانى سبط، امّت و جماعت است، لذا شايد معناى سخن پيامبر (ص) اين باشد كه حسين (ع) در رفعت و بلندى مقام، جايگاه يك امت را دارد يا آنكه اجر و پاداش او مثل اجر يك امّت است زيرا قيام خونين او ثمرات فراوانى براى اسلام و مسلمانان داشته است.
( 1)- تهذيب التهذيب، عسقلانى، ج 2، ص 346؛ ترجمة الامام الحسين( ع)، ابن عساكر، ص 114؛ ائمّتنا، ج 1، ص 183؛ اعلام الورى، ج 1، ص 425.
( 2)- ترجمة الامام الحسين( ع)، ابن عساكر، ص 146.
( 3)- مقتل الحسين( ع)، خوارزمى، ج 1، ص 162. پيامبر( ص) فرمود: براى راه يافتن به مقصد از نور خورشيد استفاده كنيد؛ وقتى خورشيد غايب شد از نور ماه بهره ببريد وقتى از آن محروم شديد از نور زهره استفاده كنيد وقتى زهره ناپديد شد از فرقدين( ستارگان نزديك قطب شمال) كمك بگيريد. كسى گفت: يا رسول الله مراد شما از خورشيد، ماه، زهره و فرقدين چيست؟ حضرت پاسخ داد: من خورشيدم و على ماه و زهره فاطمه است و حسن و حسين فرقدان هستند.
( 4)- مجموعه نفيسة، ص 203؛ اعلام الورى، ج 1، ص 432؛ ترجمة الامام الحسين( ع) ابن عساكر، ص 124؛ ارشاد، شيخ مفيد( ره)، ج 2، ص 369.
( 5)- ترجمة الامام الحسين، ص 131.
منبع: زمينه هاى قيام امام حسين(ع)(ج2)، ص: 180