شعر مناجات با خدا (درباره شبهای قدر)
۰۹ تیر ۱۳۹۴ 0لطفى کن و دوباره لیاقت به من بده
رزق دعا و فیض اطاعت به من بده
توبه شکستن عادت هر روزه ام شده
امشب کرامتى کن و همّت به من بده
چه زود پیرى آمد و چه زود عمر رفت
وقتش رسیده گریه ى حسرت به من بده
حتّى سر نماز پىِ خودنمایى ام
بى حرمتى چقدر ! خجالت به من بده
هرقدر بد شدم کرمت باز کم نشد
خوبى بس است قحطى نعمت به من بده
حال و هواى وقت سحرهاى من چه شد؟
مثل قدیم شوق عبادت به من بده
رسوا شدم بخاطر همرنگ بودنم
پس انقطاع دل ز جماعت به من بده
درمان درد من همه اش خاک کربلا است
محض رضاى فاطمه تربت به من بده
من را حرم ندیده صدا میزنند آه
تا کی فراغ؟ اذن زیارت به من بده
تا که به داغ اهل حرم آشنا شوم
هول و هراس لحظه غارت به من بده
حالی شبیه پیکر زخمی خواهری
درلحظه شکستن حرمت به من بده