اهل بیت علیهم السلام، سرمشق سالكان
۱۴ تیر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام
سالك كوى دوست بايد در همه شؤون زندگى خود اهل بيت عليهم السلام را سرمشق و الگوى خويش قرار دهد. خداى مهربان راه رسيدن به كمالات و طريق تحصيل فضايل را بيان فرموده، سپس فرمان داده است كه شما اين راه را به دنبال سالك آن و با اقتدا به پيشواى معصوم راه طى كنيد تا به مقصد برسيد. البته چنين نيست كه پا به پاى او بتوانيد در همه مدارج و مراحل همراهش باشيد، آنان به جايى رسيده اند كه حتى عبد توانمندى چون جبرئيل به آنجا راه نيافته، اعلام كرد: اگر به اندازه يك بند انگشت فراتر روم بى ترديد بسوزم.1
اسوه انسان ها
حضرت حق، اهل بيت عليهم السلام را سرمشق و اسوه انسان ها قرار داده است تا هركس به فراخور حال خويش و ظرفيت و استعدادش از آنان بهره گيرد.
«أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها...».2
خدا از آسمان آبى نازل كرد كه در هر درّه و رودى به اندازه گنجايش و وسعتش جارى شد... .
در تأويل آيه گفته شده: خدا از عالم بالا آب حيات و علم و دانش نازل كرد، پس هر بسترى به اندازه گنجايش خود از آن بهره مى برد.
اگر حضرت حق مى فرمايد:
«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ...».3
يقيناً براى شما در [ روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است... .
اين اسوه بودن ويژه آن حضرت نيست، چون خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله اعلام كرده اند اين اسوه بودن پس از رسول الهى به اهل بيت عليهم السلام مى رسد، چرا كه آنان خلفا و اوصيا و جانشينان و وارثان بر حق پيامبرند و مقام اسوه بودن مقام شخص نيست، بلكه مقامى حقوقى است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله به اهل بيت عليهم السلام مى رسد.
رهرو راه ولايت، بايد بداند كه انس با فرشتگان غيبى و شنيدن تساهل بيت عليهم السلام چون همه مراحل و مقامات و همه راه هاى بندگى و عبوديت و همه جاده هاى فضيلت و معنويت را با كمال اخلاص طى كرده اند، اسوه و سرمشق همگان شده اند.بيح آنان جز با تأسى به پيامبر و اهل بيت عليهم السلام برايش حاصل نمى شود و بدون اقتدا به آن بزرگواران طى اين راه غير ممكن و بلكه از محالات است.
حضرت امام رضا عليه السلام نیز فرمود:رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
«الرَّوْحُ والرَّاحَةُ، والرَّحْمَةُ والنُّصْرَةُ، واليُسْرُ واليَسارُ، والرِّضا والرِّضوانُ، والمَخْرَجُ والفَلْجُ، والقُرْبُ والَمحَبَّةُ، مِنَ اللّهِ ومِنْ رَسُولِهِ لِمَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً، وائْتَمَّ بالأَوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهْ».4
آسايش و راحت و رحمت و نصرت و توانگرى و گشايش و خشنودى و رضوان و راه خروج از مشكلات و پيروزى و تقرب و دوستى خدا و پيامبرش براى كسى است كه على را دوست بدارد و به امامان پس از او اقتدا كند.
«مَن سَرَّهُ أن يَنظُرَ إلَى اللهِ بِغَيرِ حِجَابٍ، وَينْظُرَ اللهُ إليهِ بغَيْرِ حِجابٍ، فَليَتَوَلَّ آلَ محمّدٍ، ولْيَتَبَرَّأْ مِنْ عَدِوِّهِمْ، ولْيَأْتَمَّ بإمامِ المُؤْمنِيْنَ مِنْهُمْ، فإنَّه إذا كانَ يَوْمُ القيامةِ نَظَرَ اللهُ إليهِ بِغَيْرِ حِجابٍ، ونَظَرَ إلى اللهِ بِغَيْرِ حِجابٍ».5
هركس دوست دارد كه خدا را [با چشم دل] بى پرده و حجاب ببيند و خدا نيز بى پرده به او نظر كند، بايد ولايت آل محمّد را بپذيرد و از دشمنانشان بيزارى جويد و از آن كس از ايشان كه پيشواى مؤمنان است پيروى كند، در اين صورت چون روز قيامت شود خدا بى پرده به او بنگرد و او نيز بى پرده خدا را مشاهده كند!
اهل بيت عليهم السلام چون همه مراحل و مقامات و همه راه هاى بندگى و عبوديت و همه جاده هاى فضيلت و معنويت را با كمال اخلاص طى كرده اند، اسوه و سرمشق همگان شده اند.
دنيا طلبان اهل بيت عليهم السلام را درك نمى كنند
هركس در همه شؤون زندگى اش به اهل بيت عليهم السلام مراجعه كند، به اندازه فهم و گنجايش و ظرفيتش از ولايت و حقيقت آنان كه ولايت خدا و حقيقت قرآن است، بهره مى برد. افراد كم گنجايش و انسان هاى متوسط و دارندگان سعه وجودى- هر كدام به گونه اى- با اسوه قرار دادن اهل بيت عليهم السلام حقيقت آنان را ادراك مى كنند و به آن مؤمن مى شوند و به آثارشان اقتدا مى نمايند و بر پايه همان ادراك و ايمان و اقتدا، به پاداش و جزا مى رسند ولى فرو رفتگان در چاه طبيعت كه نمى خواهند از آن به در آيند، هرگز حقيقت رسالت و ولايت را درنمى يابند و به اين خاطر نه اينكه آن بزرگواران را سرمشق و اسوه خود قرار نمى دهند بلكه به آنان كفر مى ورزند!
از اين جهت قرآن بيان مى دارد كه سرّ اينكه گروهى پيامبر را با چشم سر مى نگرند ولى شخصيت و رسالت و نبوتش را درك نمى كنند اين است كه در ماديت محض و چاه طبيعت و دره هولناك هوا فرو افتاده اند و همان طور كه صراط مستقيم را نشناخته اند، وى و اهل بيتش را نيز نشناخته اند و به عبارت ديگر، آنان كه نمى توانند يا نمى خواهند باطن قرآن را تحمل كنند؛ باطن اهل بيت عليهم السلام را نيز نمى توانند بشناسند زيرا زندگى آنان و به ويژه قلبشان در پوشش و حجابى است كه نمى گذارد حقيقت اهل بيت عليهم السلام و پيشوايى و امامتشان را درك كنند. اين پوشش و حجاب همان است كه از تداوم و كثرت گناه و فسق و تعصب و لجاجت فراهم مى آيد و ميان انسان و مشاهده حقيقت حائل مى شود.
«... تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ».6
... و آنان را مى بينى كه به سوى تو مى نگرند در حالى كه نمى بينند.
اهل نگريستن هستند ولى اهل بصيرت نيستند؛ ظاهر را مى بينند، ولى از ديدن حقيقت كورند. اينانند كه تداوم گناه و تعصب جاهلانه و لجاجت بر چشم باطنشان پرده و حجاب افكنده است.
___________________________
پی نوشت:
1- المناقب: 1/ 178؛ بحار الأنوار: 18/ 382، باب 3، حديث 86.
2- رعد: 17.
3- احزاب: 21.
4- تفسير العياشى: 1/ 169.
5- المحاسن: 1/ 60، باب 78، حديث 101؛ بحار الأنوار: 27/ 90، باب 4، حديث 42؛
6- اعراف: 198.
منبع: اهل بيت عليهم السلام، عرشيان فرش نشين؛ حجةالاسلام شیخ حسین انصاریان