کسب از نظر احادیث

کسب از نظر احادیث

۲۲ تیر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام

پاكيزه ترين درآمد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 إنَّ أطيَبَ الكَسبِ كَسبُ التُّجّارِ الذينَ إذا حَدَّثُوا لم يَكذِبُوا ، و إذا ائتُمِنُوا لم يَخُونُوا ، و إذا وَعَدُوا لم يُخلِفُوا ، و إذا اشتَرَوا لم يَذُمُّوا ، و إذا باعُوا لم يُطرُوا ، و إذا كانَ علَيهِم لم يَمطُلُوا ، و إذا كانَ لَهُم لَم يُعَسِرُوا .
همانا پاكيزه ترين درآمد، درآمد بازرگانانى است كه چون سخنى گويند دروغ نگويند و هر گاه امانتى به آنها سپرده شود، خيانت نكنند و هر گاه وعده دهند، خلف وعده نكنند و وقتى چيزى مى خرند، از آن نكوهش نكنند و وقتى چيزى مى فروشند، تعريف و تبليغ نكنند و هر گاه بدهكارند [در پرداخت بدهى خود]، تعلل نورزند و هر گاه طلبكار باشند [براى گرفتن طلب خود]، فشار نياورند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أطيَبُ كَسبِ المُسلمِ سَهمُهُ في سَبيلِ اللّه ِ .
 پاكترين درآمد مسلمان، تيرى است كه در راه خدا مى اندازد.

درآمدها

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنَّ أخوَفَ ما أخافُ على اُمَّتي مِن بَعدي هذهِ المَكاسِبُ الحَرامُ ، و الشَّهوَةُ الخَفيَّةُ ، و الرِّبا .
 بيشترين چيزى كه پس از مرگم، از آن بر امّتم بيم دارم، اين كسبها و درآمدهاى حرام و شهوت ناپيدا و ربا خوارى است.
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از راههاى امرار معاش بندگان و كسب درآمد و شيوه هاى مصرف ـ فرمود :
جَميعُ المَعايِشِ كُلِّها مِن وُجوهِ المُعامَلاتِ فيما بينَهُم مِمّا يكونُ لَهُم فيهِ المَكاسِبُ أربَعُ جِهاتٍ مِن المُعامَلاتِ . فقالَ لَهُ : أ كُلُّ هؤلاءِ الأربَعةِ الأجناسِ حَلالٌ أو كُلُّها حَرامٌ، أو بَعضُها حَلالٌ و بَعضُها حَرامٌ ؟ فقالَ : قد يكونُ في هؤلاءِ الأجناسِ الأربَعةِ حَلالٌ مِن جِهَةٍ ، حَرامٌ مِن جِهَةٍ ، و هذهِ الأجناسُ مُسَمَّياتٌ مَعروفاتُ الجِهاتِ ، فأوّلُ هذهِ الجِهاتِ الأربَعةِ : الولايَةُ و تَوليَةُ بعضِهِم على بَعضٍ ، فالأوّلُ ولايَةُ الوُلاةِ ، و وُلاةِ الوُلاةِ إلى أدناهُم بابا مِن أبوابِ الولايَةِ على مَن هو والٍ علَيهِ ، ثُمّ التِّجارَةُ في جَميعِ البَيعِ و الشِّراءِ بَعضِهِم مِن بَعضٍ ، ثُمّ الصّناعاتُ في جَميعِ صُنوفِها ، ثُمّ الإجاراتُ في كُلِّ ما يُحتاجُ إلَيهِ مِن الإجاراتِ ، و كُلُّ هذهِ الصُّنوفُ تكونُ حَلالاً مِن جِهَةٍ و حَراما مِن جِهَةٍ . و الفَرضُ مِن اللّه ِ علَى العِبادِ في هذهِ المُعامَلاتِ الدُّخولُ في جِهاتِ الحَلالِ مِنها و العَمَلُ بذلكَ الحَلالِ ، و اجتِنابُ جِهاتِ الحَرامِ مِنها تَفسيرُ معنَى الولاياتِ ، و هِيَ جِهَتانِ : فَإحدَى الجِهَتَينِ مِن الولايَةِ ولايَةُ وُلاةِ العَدلِ الذينَ أمَرَ اللّه ُ بولايَتِهِم و تَولِيَتِهِم علَى النّاسِ ، و ولايَةُ وُلاتِهِ و وُلاةِ وُلاتِهِ إلى أدناهُم بابا مِن أبوابِ الولايَةِ على مَن هُو والٍ علَيهِ و الجِهَةُ الاُخرى مِن الولايةِ ولايةُ وُلاةِ الجَورِ و وُلاةِ وُلاتِهِ إلى أدناهُم بابا مِن الأبوابِ التي هُو والٍ علَيهِ ، فوَجهُ الحَلالِ مِن الولايةِ ولايةُ الوالي العادِلِ الذي أمَرَ اللّه ُ بمَعرِفَتِهِ و ولايَتِهِ و العَمَلُ لَهُ في ولايتِهِ و ولايةِ وُلاتِهِ و وُلاةِ ولاتِهِ بجِهَةِ ما أمَرَ اللّه ُ بهِ الوالي العادِلُ بلا زِيادَةٍ فيما أنزَلَ اللّه ُ بهِ و لا نُقصانٍ مِنهُ و لا تَحريفٍ لِقَولِهِ و لا تَعَدٍّ لأمرِهِ إلى غَيرِهِ ، فإذا صارَ الوالي واليَ عَدلٍ بهذهِ الجِهَةِ فالولايةُ لَهُ و العَمَلُ مَعهُ و مَعونَتُهُ في ولايَتِهِ و تَقويَتُهُ حَلالٌ مُحَلَّلٌ و حَلالٌ الكَسبُ مَعهُم ؛ و ذلكَ أنَّ في ولايةِ والي العَدلِ و وُلاتِهِ إحياءَ كُلِّ حَقٍّ و كُلِّ عَدلٍ و إماتَةَ كُلِّ ظُلمٍ و جَورٍ و فَسادٍ ، فلذلكَ كانَ الساعي في تَقويَةِ سُلطانِهِ و المُعينُ لَهُ على ولايَتِهِ ساعيا إلى طاعَةِ اللّه ِ مُقوِّيا لِدينِهِ و أمّا وَجهُ الحَرامِ مِن الولايَةِ فولايةُ الوالي الجائرِ و ولايةُ وُلاتِهِ الرئيسِ مِنهُم و أتباعِ الوالي فَمَن دونَهُ مِن وُلاةِ الوُلاةِ إلى أدناهُم بابا مِن أبوابِ الولايةِ على مَن هُو والٍ علَيهِ ، و العَمَلُ لَهُم و الكَسبُ مَعَهُم بجِهَةِ الولايةِ لَهُم حَرامٌ و مُحَرَّمٌ مُعَذَّبٌ مَن فَعَلَ ذلكَ على قَليلٍ مِن فِعلِهِ أو كثيرٍ ؛ لأنَّ كُلَّ شيءٍ مِن جِهَةِ المَعونَةِ مَعصيَةٌ كبيرَةٌ مِن الكبائرِ ، و ذلكَ أنّ في ولايةِ الوالي الجائرِ دَوْسَ الحَقِّ كُلِّهِ و إحياءَ الباطِلِ كُلِّهِ و إظهارَ الظُّلمِ و الجَورِ و الفَسادِ و إبطالَ الكُتبِ و قَتلَ الأنبياءِ و المؤمنينَ و هَدْمَ المَساجِدِ و تَبديلَ سُنَّةِ اللّه ِ و شَرائعِهِ ، فلذلكَ حَرَّمَ العَمَلَ مَعَهُم وَ معونَتَهُم و الكَسبَ مَعهُم إلاّ بجِهَةِ الضَّرورَةِ نَظيرِ الضَّرورَةِ إلَى الدَّمِ و المِيتَةِ و أمّا تفسيرُ التِّجاراتِ في جَميعِ البُيوعِ و وجُوهِ الحَلالِ مِن وَجهِ التِّجاراتِ التي يَجوزُ لِلبائعِ أن يَبيعَ مِمّا لا يَجوزُ لَهُ ، و كذلكَ المُشتَري الذي يَجوزُ لَهُ شِراؤهُ مِمّا لا يَجوزُ لَهُ ، فكُلُّ مَأمورٍ بهِ مِمّا هُو غِذاءٌ للعِبادِ و قِوامُهُم بهِ في اُمورِهِم في وُجوهِ الصَّلاحِ الذي لا يُقيمُهُم غيرُهُ مِمّا يَأكُلُونَ و يَشرَبونَ و يَلبَسونَ و يَنكِحُونَ و يَملِكُونَ و يَستَعمِلونَ مِن جِهَةِ مِلكِهِم ، و يَجوزُ لَهُم الاستِعمالُ لَهُ مِن جَميعِ جِهاتِ المَنافِعِ التي لا يُقيمُهُم غيرُها مِن كلِّ شيءٍ يكونُ لَهُم فيهِ الصَّلاحُ مِن جِهَةٍ مِن الجِهاتِ ، فهذا كُلُّهُ حَلالٌ بَيعُهُ و شِراؤهُ و إمساكُهُ و استِعمالُه و هِبَتُهُ و عاريَتُهُ و أمّا وُجوهُ الحَرامِ مِن البَيعِ و الشِّراءِ فكُلُّ أمرٍ يكونُ فيهِ الفَسادُ مِمّا هُو مَنهيٌّ عَنهُ مِن جِهَةِ أكلِهِ و شُربِهِ أو كَسبِهِ أو نِكاحِهِ أو مِلكِهِ أو إمساكِهِ أو هِبَتِهِ أو عاريتِهِ ، أو شيءٍ يكونُ فيهِ وَجهٌ مِن وُجوهِ الفَسادِ نَظيرُ البَيعِ بالرِّبا لِما في ذلكَ مِن الفَسادِ ، أو البَيعِ لِلمِيتةِ أو الدَّمِ أو لَحمِ الخِنزيرِ أو لُحومِ السِّباعِ مِن صُنوفِ سِباعِ الوَحشِ أوِ الطِّيرِ أو جُلودِها أو الخَمرِ أو شيءٍ مِن وُجوهِ النَّجسِ ، فهذا كُلُّهُ حَرامٌ و مُحرَّمٌ ؛ لأنّ ذلكَ كُلَّهُ مَنهيٌّ عن أكلِهِ و شُربِهِ و لُبسِهِ و مِلكِهِ و إمساكِهِ و التَّقلُّبِ فيهِ بوَجهٍ مِن الوُجوهِ لِما فيه مِن الفَسادِ ، فجَميعُ تَقَلُّبِهِ في ذلكَ حَرامٌ و كذلكَ كلُّ بَيعٍ مَلْهوٍّ بهِ و كُلُّ مَنهيٍّ عَنهُ مِمّا يُتَقرَّبُ بهِ لغيرِ اللّه ِ أو يَقوى بهِ الكُفرُ و الشِّركُ مِن جَميعِ وُجوهِ المَعاصي أو بابٍ مِن الأبوابِ يَقوى بهِ بابٌ مِن أبوابِ الضَّلالَةِ أو بابٌ مِن أبوابِ الباطِلِ أو بابٌ يُوهَنُ بهِ الحَقُّ ، فهُو حَرامٌ مُحَرَّمٌ ، حَرامٌ بَيعُهُ و شِراؤهُ و إمساكُهُ و مِلكُهُ و هِبَتُهُ و عارِيَتُهُ و جَميعُ التَّقلُّبِ فيهِ إلاّ في حالٍ تَدعُو الضَّرورَةُ فيهِ إلى ذلكَ .
 كليه راههاى امرار معاش كه مردم از آن طريق معامله و كسب درآمد مى كنند، چهار راه است. سؤال كننده پرسيد: آيا همه اين راه ها حلالند يا همه حرام هستند يا برخى حلالند و برخى حرام؟ حضرت فرمود: هر يك از اين راه ها، ممكن است از جهتى حلال باشد و از جهتى ديگر حرام. اين چهار نوع ، معروف و شناخته شده هستند. نخستين راه از اين راههاى چهارگانه ولايت است و توليت و سرپرستى برخى نسبت به برخى ديگر (نظام ادارى و كارمندى). در رأس اين نظام، ولايتِ واليان است و سپس ولايتِ كارگزارانِ واليان، تا برسد به دون پايه ترين كارگزاران كه هر يك نسبت به زير دست خود ولايت (تصدّى) دارد. دومين راه [درآمد ]تجارت است و همه انواع خريد و فروش مردم با يكديگر . سوم، صنعتگرى است با همه انواع آن و چهارم، اجاره ها. همه اين راههاى معيشت از جهتى حلال است و از جهتى ديگر حرام. آنچه خداوند بر بندگان در اين داد و ستدها واجب فرموده، اين است كه از راه حلال آنها وارد شوند و به صورت حلال آنها عمل كنند و از گونه هاى حرام اين معاملات دورى ورزند توضيح معناى ولايات، اين ولايتها (تصدّى امور مردم) دو گونه است: يكى از اين دو گونه ولايت، ولايت و تصدّى واليان عادلى است كه خداوند به ولايت و سرپرستى آنها بر مردم دستور داده است و نيز ولايت و تصدّى واليان اين كارگزاران و كارگزارانِ كارگزاران آنها، تا برسد به دون پايه ترين كارگزاران كه هر يك بر زير دست خود ولايت و تصدّى دارد گونه دومِ ولايت و كارگزارى، ولايت و تصدّى واليان ستمگر است و ولايت كارگزارانِ كارگزاران آنها، تا برسد به دون پايه ترين آنها كه با سلسله مراتبى نسبت به يكديگر، تصدّى دارند. گونه حلالِ ولايت (كارگزارى)، همان ولايت والى عادلى است كه خداوند به شناخت او و ولايت داشتنش و كار كردنِ براى او در زمان تصدّى حكومتش فرمان داده است، همچنين ولايت كارگزاران او و كارگزارانِ كارگزاران او؛ زيرا خداوند به والى عادل دستور داده كه از آنچه خداوند نازل كرده است، بى كم و زياد و بى آن كه سخنش را تحريف كند يا از فرمان او تجاوز كند، پيروى نمايد. بنا بر اين، هر گاه والى، با توجه به اين جهات و نكات، ولايتش عدل باشد، حق حكومت دارد و كار كردن با او و كمك رساندن به وى در حكومتش و تقويت او، كارى حلال و پاكيزه است و كسب درآمد از طريق آنها حلال مى باشد. علّت اين امر آن است كه در ولايت والى عادل و كارگزارانش هر حقّى و هر عدالتى زنده مى شود و هر ستم و جور و فسادى از ميان مى رود و از اين روست كه هر كس در تقويت حكومت اين والى بكوشد و وى را در كارهاى حكومتش كمك و يارى رساند، در راه طاعتِ خدا كوشيده و دين او را تقويت كرده است
و اما گونه حرام ولايت (حكمرانى)، ولايت والى ستمگر و ولايتِ كارگزاران است، از رئيس گرفته تا پيروان والى و كارگزار تا برسد به دون پايه ترين فرد اين نظام حكومتى. كار كردن براى اينها و كسب درآمد از طريق كارمندى آنها حرام و ممنوع است و هر كس براى آنها كار كند، كارش چه كم باشد يا زياد، مشمول عذاب الهى مى شود. علّتش اين است كه در حكومت حكمران ستمگر، حق و حقيقت بكلى پايمال مى شود و هر چه باطل و نادرستى است، زنده مى گردد و ظلم و بيداد و تباهى و فساد آشكار مى شود و كتابها[ى آسمانى]، از ميان مى رود و انبيا و مؤمنان، به قتل مى رسند و مسجدها ويران مى شود و سنّت خدا و احكام و قوانين او تبديل و دگرگون مى شود. به اين دليل است كه كار كردن با آنها و يارى رساندنشان و كسبِ درآمد از طريق كار كردن با آنان، حرام شده است مگر در حدّ ضرورت ؛ نظير ضرورت خوردن خون و مردار و اما تفسير و توضيح تجارتها در همه اقسام فروش و گونه هاى حلال تجارتها كه براى فروشنده جايز است بفروشد و آنچه برايش جايز نيست بفروشد، همچنين آن چيزهايى كه براى خريدار جايز است بخرد و آنچه كه خريدنش براى او جايز نيست. كليه چيزهايى كه به تهيّه آنها فرمان يافته اند، از آنچه خوراك بندگان خداست و مايه قوام زندگى آنها مى باشد و زندگى ايشان جز با آنها ميسّر نيست، مانند آنچه مى خورند و مى نوشند و مى پوشند و ازدواج مى كنند و تملّك مى نمايند و از جهت تملّكى كه دارند از آنها استفاده مى كنند و به كار گرفتن آنها در راه كسب سودها و منافعى كه پايندگى زندگيشان بدانهاست و به نحوى از انحاء به مصلحت كار آنان مى باشد. خريد و فروش و نگهدارى و به كار گرفتن و بخشيدن و عاريه دادن همه اينها حلال و رواست اما گونه هاى حرام خريد و فروش، هر چيزى كه مايه فساد و تباهى است و از خوردن و آشاميدن يا كسب آن يا ازدواج كردن با آن يا مالك شدن آن يا نگه داشتن آن يا بخشيدنش يا عاريه دادنش، نهى شده يا چيزى كه در آن به نحوى از انحاء فساد و تباهى است؛ مانند بيع ربوى كه مايه فساد و تباهى است، يا فروش مُردار يا خون يا گوشت خوك يا گوشت و پوست درندگان، اعم از انواع درندگان وحشى يا پرندگان، يا شراب يا هر چيز نجس، همه اينها حرام و تحريم شده است؛ چرا كه از خوردن و آشاميدن و پوشيدن و تملّك و نگه داشتن و تصرّف در آنها به هر نحوى، به علّت فسادى كه در آنهاست، نهى شده است. پس، هر گونه تصرّفى در اين وجهِ فساد حرام مى باشد همچنين است خريد و فروش هر وسيله بازى (قمار) و هر چيزى كه وسيله تقرّب به غير خدا باشد، يا موجب تقويت كفر و شرك و ديگر معاصى شود، يا هر چيزى كه بابى از ابواب ضلالت يا باطل را تقويت كند يا موجب وهن و ضعف حق گردد، همه اينها حرام و تحريم شده اند. فروش و خريد و نگهدارى و تملّك و بخشيدن و عاريه دادن و هر گونه تصرّفى در اينها، حرام مى باشد مگر اين كه پاى ضرورت و ناچارى در ميان باشد.

تشويق به كسب درآمد از دسترنج

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
 أكَلَ أحَدٌ طَعاما قطُّ خَيرا مِن أن يَأكُلَ مِن عَمَلِ يَدِهِ ، و إنّ نَبيَّ اللّه ِ داوودَ كانَ يَأكُلُ مِن عَمَلِ يَدِهِ .
 هرگز كسى غذايى بهتر از دسترنج خود نخورده است. پيامبر خدا، داوود، از دسترنج خود امرار معاش مى كرد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
ما أكَلَ العَبدُ طَعاما أحَبَّ إلَى اللّه ِ تعالى مِن كَدِّ يَدِهِ ، و مَن باتَ كالاًّ مِن عَمَلِهِ باتَ مَغفورا لَهُ .
 بنده، هيچ غذايى نخورْد كه نزد خداوند متعال محبوبتر از دسترنج خودش باشد، هر كه شب را با تنى خسته از كار بخوابد، آمرزيده شود.
 
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
 إنّ داوودَ النَّبيَّ كانَ لا يَأكُلُ إلاّ مِن كَسبِ يَدِهِ .
 داوود پيامبر، جز از دسترنج خود نمى خورْد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أزكى الأعمالِ كَسبُ المَرءِ بيَدِهِ .
 پاكيزه ترين كارها، درآمدى است كه انسان با دسترنج خود كسب كند.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
أطيَبُ الكَسبِ عَمَلُ الرجُلِ بيَدِهِ و كُلُّ بَيعٍ مَبرورٍ .
پاكترين كسب و درآمد، دسترنج آدمى است و هر معامله اى كه با درستكارى همراه باشد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 أفضَلُ الكَسبِ بَيعٌ مَبرورٌ و عَمَلُ الرجُلِ بيَدِهِ
برترين كسب و درآمد، معامله درستكارانه است و كار كردن انسان با دست خودش.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 خَيرُ الكَسبِ كَسبُ يَدَيِ العامِلِ إذا نَصَحَ .
بهترين درآمد،درآمد كارگرى است كه در كارش صداقت داشته باشد.
كتاب من لا يحضره الفقيه :
كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يَخرُجُ في الهاجِرَةِ في الحاجَةِ قد كُفِيَها يُريدُ أن يَراهُ اللّه ُ تعالى يُتعِبُ نفسَهُ في طَلَبِ الحَلالِ .
 امام على عليه السلام ، در هواى داغ نيمروز براى كار كردن بيرون مى رفت، در حالى كه نيازى نداشت [خودش برود]. علّتش اين بود كه مى خواست خداوند متعال ببيند، او براى كسب روزى حلال زحمت مى كشد.
بحار الأنوار :
رُويَ أنَّ حَوارِيِّي عيسى عليه السلام كانوا إذا جاعُوا قالوا : يا رُوحَ اللّه ِ جُعْنا ، فَيَضرِبُ بيَدِهِ علَى الأرضِ ـ سَهلاً كان أو جَبَلاً ـ فَيُخرِجُ لِكُلِّ إنسانٍ مِنهُم رَغِيفَينِ يَأكُلُهُما ، فإذا عَطِشُوا قالوا : يا رُوحَ اللّه ِ عَطِشْنا ، فَيَضرِبُ بيَدِهِ على الأرضِ ـ سَهلاً كان أو جَبَلاً ـ فَيُخرِجُ ماءً فَيَشرَبُونَ، قالوا : يا رُوحَ اللّه ِ ، مَن أفضَلُ مِنّا ؟ إذا شِئنا أطعَمتَنا ، و إذا شِئنا سَقَيتَنا ، و قد آمَنّا بكَ و اتَّبَعناكَ ! قالَ : أفضَلُ مِنكُم مَن يَعَملُ بيَدِهِ ، و يَأكُلُ مِن كَسبِهِ ، فصاروا يَغسِلُونَ الثِّيابَ بالكِراءِ .
 روايت شده است كه حواريان عيسى عليه السلام هر گاه گرسنه مى شدند، مى گفتند: يا روح اللّه ! گرسنه شده ايم. پس، عيسى عليه السلام با دست خود به زمين، چه دشت بود و چه كوه، مى زد و براى هر يك از حواريان دو گرده نان بيرون مى آورد، كه آنها را مى خوردند. و هر گاه تشنه مى شدند، مى گفتند: يا روح اللّه ! تشنه شده ايم و آن حضرت با دستش به زمين، خواه دشت بود يا كوه، مى زد و آب بيرون مى آورد و حواريان مى نوشيدند. آنها گفتند: يا روح اللّه ! چه كسى از ما برتر است كه هر گاه مى خواهيم غذايمان مى دهى و هر گاه مى خواهيم آبمان مى نوشانى در حالى كه همه ما به تو ايمان آورده ايم و پيرويت مى كنيم؟ عيسى عليه السلام فرمود: برتر از شما، كسى است كه با دست خود كار كند و از كسب خودش بخورد. از آن پس حواريان رخت مى شستند و اجرت مى گرفتند.
داوود عليه السلام ـ چون بر كفشگرى گذشت ـ فرمود :
 يا هذا اِعمَلْ و كُل ، فَإنَّ اللّه َ يُحِبُّ مَن يَعمَلُ و يَأكُلُ ، و لا يُحِبُّ مَن يَأكُلُ و لا يَعمَلُ .
 اى مرد! كار كن و بخور؛ زيرا خداوند، كسى را كه كار كند و بخورد، دوست دارد و كسى را كه بخورد و كار نكند، دوست نمى دارد.
امام صادق عليه السلام : 
 إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام أعتَقَ ألفَ مَملوكٍ مِن كَدِّ يَدِهِ .
امير المؤمنين عليه السلام ، از دسترنج خود هزار بنده خريد و آزاد كرد.
امام صادق عليه السلام : 
أوحَى اللّه ُ عَزَّ و جلَّ إلى داوودَ عليه السلام : إنّكَ نِعمَ العَبدُ لولا أنّكَ تَأكُلُ مِن بَيتِ المالِ و لا تَعمَلُ بِيَدِكَ شيئا! قالَ: فبكى داوودُ عليه السلام أربَعينَ صَباحا ، فأوحَى اللّه ُ عَزَّ و جلَّ إلَى الحَديدِ : أنْ لِنْ لِعَبدي داوودَ ، فَألانَ اللّه ُ تعالى لَهُ الحَديدَ ، فكانَ يَعمَلُ كلَّ يَومٍ دِرعا فَيَبيعُها بألفِ دِرهَمٍ ، فَعَمِلَ ثلاثَمِائةٍ و سِتِّينَ دِرعا ، فباعَها بثلاثِمِائةٍ و سِتِّينَ ألفا، و استَغنى عن بَيتِ المالِ .
خداوند عزّ و جلّ به داوود عليه السلام وحى فرمود: «اگر نبود كه از بيت المال مى خورى و با دستت كارى نمى كنى، چه نيكو بنده اى بودى»، پس داوود عليه السلام چهل بامداد گريست. آن گاه خداوند عزّ و جلّ به آهن وحى كرد: براى بنده ام داوود نرم شو. و چون خداوند متعال آهن را در دست داوود نرم گردانيد، او روزى يك زره مى بافت و آن را به هزار درهم مى فروخت. پس سيصد و شصت زره بافت و آنها را به سيصد و شصت هزار درهم فروخت و بدين ترتيب از بيت المال بى نياز شد.
امام صادق عليه السلام : 
لا تَكسَلُوا في طَلَبِ مَعايِشِكُم ؛ فإنّ آباءَنا كانوا يَركُضُونَ فيها و يَطلُبُونَها .
در طلب معاش خود كاهلى نورزيد؛ زيرا پدران شما در پى آن مى دويدند و آن را مى طلبيدند.
الكافى : امام صادق عليه السلام فرمود: 
إنّ محمّدَ بنَ المُنكَدِرِ كانَ يقولُ : ما كنتُ أرى أنَّ عليَّ بنَ الحسينِ عليهما السلام يَدَعُ خَلَفا أفضَلَ مِنهُ حتّى رأيتُ ابنَهُ محمّدَ بنَ عليٍّ عليهما السلام ، فأرَدتُ أن أعِظَهُ فَوَعَظَني ! فقالَ لَهُ أصحابُهُ : بأيِّ شيءٍ وَعَظَكَ ؟ قالَ: خَرَجتُ إلى بعضِ نَواحي المَدينةِ في ساعَةٍ حارَّةٍ فَلَقِيَنيِ أبو جعفرٍ محمّدُ بنُ عليٍّ و كانَ رجُلاً بادِنا ثَقيلاً و هُو مُتَّكِئٌ على غُلامَينِ أسوَدَينِ أو مَولَيَينِ ، فقلتُ في نَفسِي : سبحانَ اللّه ِ ! شَيخٌ مِن أشياخِ قُرَيشٍ في هذهِ الساعَةِ على هذهِ الحالِ في طَلَبِ الدُّنيا ! أما لَأعِظَنَّهُ فَدَنَوتُ منه فَسَلَّمْتُ علَيهِ ، فَرَدَّ عليَّ السَّلامَ بِنَهَرٍ و هُو يَتَصابُّ عَرَقا ، فقلتُ : أصلَحَكَ اللّه ُ ، شَيخٌ مِن أشياخِ قُرَيشٍ في هذهِ الساعَةِ على هذهِ الحالِ في طَلَبِ الدُّنيا ؟! أ رأيتَ لو جاءَ أجَلُكَ و أنتَ على هذهِ الحالِ ما كنتَ تَصنَعُ ؟ !فقالَ : لو جاءَني المَوتُ و أنا على هذِهِ الحالِ جاءَني و أنا في طاعَةٍ مِن طاعَةِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ أكُفُّ بها نَفسي و عِيالي عنكَ و عنِ النّاسِ ، و إنّما كنتُ أخافُ أن لو جاءَني المَوتُ و أنا على مَعصيَةٍ مِن مَعاصِي اللّه ِفقلتُ : صَدَقتَ يَرحَمُكَ اللّه ُ ، أرَدتُ أن أعِظَكَ فَوَعَظتَني ! .
محمّد بن منكدر مى گفت: من فكر مى كردم كه على بن الحسين عليهما السلام فرزندى از خود بر جاى نخواهد گذاشت كه برتر از خودِ على بن الحسين باشد، تا آن كه [روزى ]فرزند او محمّد بن على عليهما السلام را ديدم و خواستم نصيحتش كنم. اما او مرا نصيحت كرد. ياران محمّد بن منكدر، پرسيدند: چه نصيحتى به تو كرد؟ گفت: روزى هوا بسيار گرم بود و من به يكى از نواحى مدينه مى رفتم. در راه ابو جعفر محمّد بن على را كه بدنى فربه و سنگين داشت، ديدم كه به دو غلام سياه يا دو تن از موالى تكيه داده است.با خودم گفتم: سبحان اللّه ! شيخى از شيوخ قريش در يك چنين وقتى و با چنين حالى در پى دنياست!بايد او را نصيحت كنم نزديكش رفتم و سلام كردم. در حالى كه عرق مى ريخت با حالت تَشَر، جواب سلام مرا داد. من گفتم: خدا خيرت دهد، شيخى از شيوخ قريش در چنين ساعتى و با چنين حالى در پى دنيا! اگر با اين حال اجلت دررسد چه مى كنى؟!حضرت فرمود: اگر در چنين حالى باشم و مرگم فرا رسد، در حال طاعتى از طاعات خداوند عزّ و جلّ هستم؛طاعتى كه با آن خودم و خانواده ام را از محتاج شدن به تو و مردم باز مى دارم. ترس من از اين است كه در حال انجام معصيتى از معاصى خداوند عزّ و جلّ باشم و مرگ مرا در رسد من گفتم: راست گفتى، خدايت رحمت كناد. خواستم تو را نصيحت كنم، اما تو مرا نصيحت كردى.
كتاب من لا يحضره الفقيه ـ به نقل از فضل بن ابى قرّه ـ : حضور امام صادق عليه السلام رسيديم، در حالى كه در باغ خود مشغول كار كردن بود. عرض كرديم:خدا ما را فداى شما كند، اجازه دهيد ما براى شما كار كنيم يا غلامان كار را انجام دهند. حضرت فرمود: 
 جَعَلَنا اللّه ُ فِداكَ ، دَعْنا نَعمَلْ لكَ أو تَعمَلْهُ الغِلمانُ ، قالَ : لا ، دَعُوني فإنّي أشتَهي أن يَرانيَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ أعمَلُ بِيَدي و أطلُبُ الحلالَ في أذى نَفسِي .
نه، مرا به حال خود بگذاريد؛ چون دوست دارم خداوند عزّ و جلّ مرا ببيند كه با دست خودم كار مى كنم و با رنج خود، روزى حلال به دست مى آورم.
كتاب من لا يحضره الفقيه ـ به نقل از على بن ابى حمزه ـ :
 رأيتُ أبا الحسنِ عليه السلام يَعمَلُ في أرضٍ لَهُ و قَد استَنقَعَت قَدَماهُ في العَرَقِ ، فقلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، أينَ الرِّجالُ ؟ !فقال : يا عليُّ ، عَمِلَ باليَدِ مَن هُو خَيرٌ مِنّي و مِن أبي في أرضِهِ ، فقلتُ لَهُ : مَن هُو ؟ فقال : رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و أميرُ المؤمنينَ و آبائي عليهم السلام كُلُّهُم قد عَمِلُوا بِأيدِيهِم ، و هُو مِن عَمَلِ النَّبيِّينَ و المَرسَلينَ و الصالِحينَ .
 ابو الحسن [موسى بن جعفر] عليه السلام را ديدم كه در زمين خود كار مى كرد و پاهايش غرق عرق شده بود. عرض كردم: فدايت شوم، مردها[ى كارگر ]كجا هستند؟!فرمود: اى على! كسى كه از من و پدرم بهتر بود، با دست خود در زمينش كار مى كرد. پرسيدم: او كيست؟ فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله و امير المؤمنين، و نياكان من همه، با دستهاى خود كار مى كردند. اين كار همه پيامبران و فرستادگان و بندگان شايسته [خداوند ]است.

شغل هاى نكوهيده

امام كاظم عليه السلام :
جاء رجلٌ إلى النبيّ صلى الله عليه و آله فقال : يا رسولَ اللّه ِ قد عَلَّمتُ ابني هذا الكتابَ ففي أيِّ شيءٍ اُسَلِّمُهُ ؟ فقالَ ـ : سَلِّمْهُ للّه ِ أبوكَ ، و لا تُسَلِّمْهُ في خَمسٍ : لا تُسَلِّمْهُ سَيّاءً ، و لا صايغا ، و لا قَصّابا ، و لا حَنّاطا ، و لا نَخّاسا فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، و ما السَّيّاءُ ؟ قالَ : الذي يَبيعُ الأكفانَ و يَتَمَنّى مَوتَ اُمَّتي ، و لَلمَولُودُ مِن اُمَّتي أحَبُّ إلَيَّ ممّا طَلَعَت علَيهِ الشَّمسُ ، و أما الصائغُ فإنّهُ يُعالِجُ غَبنَ اُمّتي ، فأمّا القَصّابُ فإنّهُ يَذبَحُ حتّى تَذهَبَ الرَّحمَةُ مِن قَلبِهِ ، و أمّا الحَنَّاطُ فإنّهُ يَحتَكِرُ الطَّعامَ على اُمَّتي ، و لَأن يَلقَى اللّه ُ العَبدَ سارِقا أحَبُّ إليَّ مِن أن يَلقاهُ قدِ احتَكَرَ طَعاما أربَعينَ يَوما . و أمّا النَّخّاسُ فإنّهُ أتاني جَبَرئيلُ عليه السلام فقالَ : يا محمّدُ ، إنَّ شِرارَ اُمَّتِكَ الذينَ يَبيعُونَ النّاسَ .
 مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و به ايشان عرض كرد: من اين فرزندم را سواد آموخته ام؛ حالا او را به چه شغلى بگمارم؟ حضرت فرمود : خدا پدرت را بيامرزد، او را در هر شغلى بگذار اما به پنج گروه مسپارش: سيّاء، زرگر، قصّاب، گندم فروش و برده فروشمرد عرض كرد: اى رسول خدا! سيّاء كيست؟ فرمود: كسى كه كفن مى فروشد و آرزوى مرگ افراد امّت مرا دارد، در حالى كه يك نوزاد امّت خود را، از هر آنچه آفتاب بر آن مى تابد بيشتر دوست دارم. اما زرگر؛ زيرا به فكر مغبون ساختن افراد امّت من است. اما قصاب؛ زيرا آنقدر حيوان مى كشد كه رحم از دلش رخت بر مى بندد. اما گندم فروش؛ زيرا ارزاق امّت مرا احتكار مى كند. اگر كسى با عنوان دزد، خدا را ديدار كند بهتر است از اين كه او را ديدار كند، در حالى كه چهل روز خوراك مردم را احتكار كرده باشد. اما برده فروش؛ زيرا جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و گفت: اى محمّد! بدترين افراد امّت تو، كسانى هستند كه انسان خريد و فروش مى كنند.

گوناگون

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 وَيلٌ لِتُجّارِ اُمَّتي مِن لا وَ اللّه ِ و بَلى و اللّه ِ ، و وَيلٌ لِصُنّاعِ اُمّتي مِن اليَومِ و غَدٍ .
واى بر بازرگانان (كَسَبه) امّت من، از «آرى به خدا» و «نه به خدا» گفتنهايشان و واى بر صنعتگران(پيشه وران) امّت من، از امروز و فردا كردنهايشان.
امام على عليه السلام : 
طُوبى لِمَن ذَلَّ في نفسِهِ، و طابَ كَسبُهُ ، و صَلُحَت سَريرَتُهُ ، وَ حَسُنَت خَليقَتُهُ ، و أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ ، و أمسَكَ الفَضلَ مِن لِسانِهِ .
خوشا به حال كسى كه در نظر خود خوار است و كسب و كارش پاكيزه و نيّت و درونش پاك و خوى او نيك است. زيادى دارايى خود را انفاق مى كند و زبانش را از زياده گويى، نگه مى دارد.
امام على عليه السلام : 
يا بنَ آدمَ ، ما كَسَبتَ فَوقَ قُوتِكَ فَأنتَ فيه خازِنٌ لِغَيرِكَ .
اى فرزند آدم! هر چه بيش از خوراكت گرد آورى، تو خزانه دار آن براى ديگرى هستى.
امام صادق عليه السلام ـ آنگاه كه سؤال كردند: چرا اصحاب عيسى عليه السلام روى آب راه مى رفتند، اما اصحاب محمّد صلى الله عليه و آله راه نمى رفتند؟ ـ فرمود : 
ما بالُ أصحابِ عيسى عليه السلام كانوا يَمشُونَ على الماءِ و ليسَ ذلكَ في أصحابِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله ؟ ـ : إنَّ أصحابَ عيسى عليه السلام كُفُوا المَعاشَ و إنّ هؤلاءِ ابتُلُوا بالمَعاشِ .
چون اصحاب عيسى عليه السلام ، از طلب معاش بى نياز شدند، اما اينان، در بند معاش بودند.
امام صادق عليه السلام :
 كَسبُ الحَرامِ يَبينُ في الذُّرِّيَّةِ .
 درآمد حرام [اثرش] در نسل آشكار مى شود.
تهذيب الأحكام ـ به نقل از محمّد بن عذافر ـ : 
 أعطى أبو عبد اللّه ِ عليه السلام لأبي ألفا و سبعَمِائةِ دِينارٍ و قالَ لَهُ : اِتَّجِرْ لي بها ثُمّ قالَ : أما إنّهُ ليسَ لي رَغبَةٌ في رِبحِها و إن كانَ الرِّبحُ مَرغوبا فيهِ ، و لكنْ أحبَبتُ أن يَرانِيَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ مُتَعرِّضا لِفَوائدِهِ .
امام صادق عليه السلام هزار و هفتصد دينار به پدرم داد و به او فرمود : با اين مبلغ، براى من تجارت كن. سپس فرمود: بدان كه من رغبتى به سود آنها ندارم، هر چند سود مطلوب است. بلكه دوست دارم خداوند عزّ و جلّ، ببيند كه جوياى بهره مندى از فضل و فوايد او هستم.
میزان الحکمه،جلد دهم.
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث