کتاب پرسش و پاسخ
۲۹ تیر ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماعزبان:
درباره کتاب
یکی از ویژگیهای رفتاری حضرت آیتالله العظمی خامنهای که از سالهای دور و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده و در طول تمام سالیان مبارزه و خدمت در سنگرهای مختلف همچنان ادامه یافته، ارتباط با مردم و بویژه نسل جوان و مخصوصاً دانشجویان و طلّاب است.
معظّمٌله در یکی از دیدارهای دانشجویان فرمودهاند:
«البتّه من سالهاست كه با دانشگاهها ارتباط دارم و به همهى دانشگاهها هم رفتهام؛ به دانشگاه شما هم چند بار آمدهام؛ البتّه آن زمانى كه شما هنوز دانشجوى اين دانشگاه نبوديد. بالاخره با دوستانى كه با دانشگاهها ارتباط دارند، مشورت ميكنيم و به هر دانشگاهى كه نرفته باشيم، ميرويم... من همچنان از دورهى جوانى با قشر دانشجو ارتباط داشتهام؛ نه فقط ارتباط صورى، واقعاً ارتباطگيرى داشتهام؛ حرف ميزدم، حرف ميشنفتم، مباحثه ميكردم، تعليم ميدادم، ياد ميگرفتم؛ كه تا الان هم ادامه دارد. اميدوارم تا هر وقتى كه من زنده هستم، رابطهى من با جماعت جوان و دانشجو قطع نشود؛ من اين رابطه را دوست ميدارم.»
دقّت در این شیوه بخوبی نشاندهندهی اعتقاد معظّمٌله به کارایی، تأثیر و ضرورت این نوع حضور، ارتباط و پاسخگویی به پرسشهای جوانان ـ که آیندهسازان این کشور و پرچمداران آیندهی این انقلاب اسلامیاند ـ میباشد.
یکی از مهمترین جلوههای بارز در نحوهی پاسخگویی معظّمٌله به پرسشها رعایت جدّی اخلاق اسلامی و حریم اشخاص است. در تعداد قابل توجّهی از پرسشها، دانشجویان با ذکر نام دربارهی پروندهی قضایی یا دیدگاههای سیاسی برخی اشخاص سؤال میکنند. طبیعی است در شرایط خاصّی که کشور در سالهای 1376 تا 1382 به دلیل افراط و تفریطهایی که در محافل سیاسی، مطبوعاتی، و حتّی برخی دستگاهها و قوای کشور صورت میگرفت قرار داشت، دانشجویان خواستار موضعگیری صریح مقام معظّم رهبری دربارهی اشخاص و گروهها بودند. امّا ایشان با دقّت تمام در پاسخ عملاً درس عدالت و اخلاق را به دانشجویان آموزش میدهند.
از نکات قابل توجّه در این دیدارها بیانات ابتدایی مقام معظّم رهبری در برخی دیدارهاست که در پاورقی صفحهی آغازین هر نشست به آن اشاره شده. همچنین گاه بدون طرح سؤالی از سوی دانشجویان، معظّمٌله به دلیل اهمیت برخی مطالب مستقلاً به آن پرداختهاند.
صفحاتی از کتاب
با توجّه به اينكه نوگرايى يكى از ويژگيهاى انسان به شمار مىرود و نوعاً در مسائلى از قبيل آرايش و پوشش خودنمايى میكند، نظر جنابعالى در مورد نحوهى برخورد با اينها چيست؟ دستگاههاى دولتى چه كارهايى تاكنون انجام دادهاند؟ آيا موفّق بودهاند يا نه؟
در پاسخ شما، آن چيزى كه حالا مىتوانم عرض كنم، اين است كه اصل گرايش به زيبايى و زيباسازى و زيبادوستى، يك امر فطرى است. البتّه اين شايد با مقولهى نوگرايى مقدارى تفاوت كند. نوگرايى امر عامترى است. اين مسألهى آرايش و لباس و چيزهايى كه شما گفتيد، مقولهى خاصى است كه انسان ـ بخصوص جوان ـ از زيبايى و زيباسازى خوشش مىآيد و دلش مىخواهد كه خودش هم زيبا باشد. اين عيبى هم ندارد؛ يك امر طبيعى و قهرى است؛ در اسلام هم منع نشده است. آن چيزى كه منع شده، فتنه و فساد است.
اين زيبايى و زيباسازى، بايستى موجب اين نشود كه در جامعه انحطاط و فساد به وجود آيد؛ يعنى ابتذال اخلاقى نبايد به وجود آيد. چگونه؟ راههايش مشخّص است. اگر ارتباط بىقيد و شرط و بىبندوبارى در روابط زن و مرد وجود داشته باشد، اين موجب فساد خواهد شد. اگر به صورت افراطى به شكل مُدپرستى درآيد، اين به فساد خواهد انجاميد. اگر اين مقولهى زيباسازى و رسيدن به سر و وضع و لباس و امثال اينها، مشغلهى اصلى زندگى شود، انحراف و انحطاط است؛ مثل اينكه در دورهى طاغوت، آن خانمهاى اعيان و اشراف، پشت ميز آرايش مىنشستند. فكر مىكنيد چند ساعت مىنشستند؟ شش ساعت! اين واقعيّت دارد و ما خبرهاى دقيق داشتيم كه شش ساعت مىنشستند! يك انسان، اين مدّت براى آرايش صرفِ وقت كند كه مىخواهد مثلاً به عروسى برود و موى سرش را، يا صورتش را اينطورى درست كند! اگر كار به اين شكل درآيد، انحراف و انحطاط است؛ امّا فىنفسه، رسيدن به سر و وضع و لباس، بدون اينكه در آن خودنمايى و تبرّج باشد، عيبى ندارد.
در اسلام، تبرّج ممنوع است. تبرّج، يعنى همان خودنمايى زنان در مقابل مردان، براى جذب و فتنهانگيزى. اين، يك نوع فتنه است و خيلى اشكالات دارد. اشكالش فقط اين نيست كه اين دختر جوان، يا اين پسر جوان به گناه مىافتند ـ اين اوّليش است؛ شايد بتوانم بگويم كوچكترينش است ـ دنبالهاش به خانوادهها مىرسد. اساساً آنگونه رابطهى بىقيد و شرط و بىقيد و بند، براى بناى خانواده سمِ مهلك است؛ چون خانواده با عشق زنده است. اصلاً بناى خانواده با عشق است. اگر اين عشق ـ عشق به زيبايى، عشق به جنس مخالف ـ در صد جاى ديگر تأمين شد، ديگر آن پشتوانهى قوىاى كه استحكام خانواده بايد داشته باشد، از بين خواهد رفت و خانوادهها متزلزل مىشود و به همين وضعى درمىآيد كه امروز متأسّفانه در كشورهاى غربى هست؛ بخصوص در كشورهاى اروپاى شمالى و امريكا.
اخيراً امريكاييان بهشدّت دچار اين مشكلند. خانوادهها متلاشى مىشوند و اين مصيبت بزرگى شده است. اين مصيبت هم در درجهى اوّل، ضررش به خود خانمها برمىگردد. البتّه مردان هم بسيار سختيها مىكشند؛ امّا بيشتر به زنان مىرسد؛ بعد هم به آن نسلى كه متولّد مىشود. اين نسل بزهكار و تبهكار موجود دنيا و امريكا را مىبينيد؟ اينها همهاش از آنجا شروع مىشود؛ يعنى مقدّمه و كليد شرّى است كه دنبالش همينطور پىدرپى شرور مىآيد!
در اسلام، به مسألهى زيبايى اهميّت داده شده است. زياد شنيدهايم كه: فانّ الله جميل و يحبّ الجمال؛ خدا زيباست و زيبايى را دوست دارد. در خصوص رسيدن به سر و وضع، روايات زيادى در كتب حديثى ما هست. در كتاب «نكاح» مفصّل بحث مىشود كه مرد و زن بايستى به خودشان برسند. بعضى خيال مىكنند كه مثلاً مردان بايد موى سرشان را بتراشند؛ نه. در شرع، براى جوانان مستحبّ است كه موى سر بگذارند. در روايت هست كه الشَعر الحسن من كسوة الله فأكرموه؛ موى زيبا، جزو كرامتهاى الهى است؛ آن را گرامى بداريد. يا مثلاً روايت دارد كه پيامبر اكرم وقتى مىخواستند نزد دوستانشان بروند، به ظرف آب نگاه مىكردند و سر و وضع خود را مرتّب مىكردند.آن زمان كه آينه به اين شكلى كه حالا هست و فراوان هم هست، نبود. جامعهى مدينه هم كه فقير بود. پيامبر ظرف آبى داشتند، كه وقتى مىخواستند نزد دوستانشان بروند، از آن به جاى آينه استفاده مىكردند. اين، نشاندهندهى آن است كه سر و وضع مرتّب، لباس خوب و گرايش به زيبايى، امر مطلوبى در شرع اسلام است؛ منتها آن چيزى كه بد و مضرّ است، آن است كه اين وسيلهاى براى فتنه و فساد و تبرّج شود. همانطور كه گفتم، ضررهايش تا خانواده و نسل بعد هم مىرسد.
اخيراً در يكى از مجلّات امريكايى مطلبى ديدم ـ روزنامههاى خودمان هم آن را منعكس كرده بودند ـ مبنى بر اينكه دو بچهى ده، دوازده ساله، در مدرسه كمين گرفته بودند و با مسلسل، يك مشت بچه و معلّم را به رگبار بسته بودند! اوّل هم آژير خطر كشيده بودند، تا بچهها جمع شوند؛ بعد همه را به رگبار بسته بودند! ببينيد براى يك جامعه، چنين وضعيتى، واقعاً چقدر بد و دردآور است! جنايتى خونسردانه و از روى بىخيالى، به خاطر تربيت بد. اينها همهاش دنبالهى همان بىبندوبارى است.
دانلود:
دانلود کتاب "پرسش و پاسخ" نسخه pdf (1.95 MB)