شعر در تعریف مکه
۱۰ مرداد ۱۳۹۴ 0مکه شد قبله اهل نجات
حرسها الله عن الحادثات
بِه که به احرام نشینی در او
تا کرم عام ببینی دراو
طعنه بر اکسیر زند خاک او
گل خجل است از خس و خاشاک او
ریگ زمینش چو نجوم سماست
گم شدگان رابه یقین رهنماست
چنت معنی است که بی ذرع و کشت
جمع درو گشته نعیم بهشت
گل نه و باد سحرش مشکبوی
مِی نه و میخانه پر از های و هوی
ذرع نه و خرمن او دانه بخش
عرش نه و طوبی او سایه بخش
باغ نه و میوه او ظاهر است
راغ نه و سبزه او ظاهر است
لاله برافروخته در وی چراغ
بر دلش از حسرت او مانده داغ
هر که درین گونه ز سر پاکند
بی خرد است ار به فلک جا کند
نام گل و لاله و نسرین مبر
وادی مکه دگرست آن دگر
منبع: توصیف آثار تاریخی مکه و مدینه و فلسفه مناسک حج در فتوح الحرمین،محیی لاری،به کوشش رسول جعفریان،انتشارات انصاریان قم،1373،صص53-54