نگاهی دیگر به آیت الکرسی
۱۹ مرداد ۱۳۹۵ 0 معارف«آیت الکرسی» کدام آیه قرآن است؟
آیه 255 سوره کبیره بقره به خاطر وجود کلمه «کُرسیّ» در آن به «آیةالکرسی» مشهور است. البته برخی دو آیه بعد از آیه مورد بحث، یعنی 256 و 257 سوره بقره را نیز به عنوان «آیة الکرسی» تلاوت می کنند، که ظاهرا درست نیست؛ به این خاطر که کلمه «کرسی» در همان آیه اول ذکر شده و عبارت «آیةالکرسی» نیز مفرد است، که اشاره به یک آیه دارد؛ مانند آیه تطهیر، آیه مودّت، آیه مباهله (یعنی آیه ای که در آن سخن از مباهله به میان آمده)؛ در روایات نیز وقتی صحبت از «آیةالکرسی» می شود، معمولا مراد همان آیه 255 است.
مطلب دیگر اینکه کلمه «کرسی» در آیه «وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ» (ص، 34) نیز به کار رفته، ولی «کرسی» ای که در این آیه شریفه آمده به معنای لغوی آن می باشد، یعنی تخت و بارگاه؛ حال اینکه «کرسی» در سوره بقره به معنای لغوی آن استعمال نشده، بلکه کنایه از حاکمیت و سلطه خداوند بر امور آسمان ها و زمین، یعنی همه کائنات است؛ یعنی اشاره به معنای وسیعی دارد که مربوط به خداوند است، برخلاف آنچه در سوره «ص» آمده؛ به همین خاطر تنها همان آیه 255 بقره برای این نامگذاری مناسبت دارد.
اهمیت و فضیلت «آیت الکرسی»
روایات متعددی در فضیلت «آیة الکرسی» و آثار و فواید آن از اهل بیت علیهم السلام وارد شده است، و این نیست مگر به خاطر محتوای بلند و معارف دقیقی که در این آیه کریمه وجود دارد. از جمله در روایتی از پیامبر اعظم (صلى الله عليه و آله) آمده است:
«مَن قرَأ أربع آيات مِن أول البقرة، و آية الكرسي، و آيتين بعدَها، و ثلاثَ آيات من آخِرها، لم يَرَ في نفسه و مالِه شيئا يَكرهُه، و لا يَقربُه شيطان، و لا يَنسَى القرآنَ».(1)
کسی که بخواند چهار آیه از ابتدای سوره بقره و آیة الکرسی و دو آیه بعد از آن و سه آیه آخر این سوره را، در جان و مالش امر ناپسندی نبیند، و شیطان به او نزدیک نمی شود و قرآن را فراموش نمی کند.
در این روایت ضمن بیان فضیلت برای آیه الکرسی، اشاره به این نکته نیز دارد که «آیةالکرسی» تنها یک آیه است و دو آیه بعد از آن (256 و 257) شامل «آیة الکرسی» نمی شوند.
همچنین از امام علی علیه السلام این روایت نقل شده که فرمود:
«لَوْ تَعْلَمُونَ مَا هِيَ لَمَا تَرَكْتُمُوهَا عَلَى حَالٍ، إِنَّ رَسُولَ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَخْبَرَنِي قَالَ: أُعْطِيتُ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مِنْ كَنْزٍ تَحْتَ الْعَرْشِ وَ لَمْ يُؤْتَهَا نَبِيٌّ كَانَ قَبْلِي. قَالَ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): فَمَا بِتُّ لَيْلَةً قَطُّ مُنْذُ سَمِعْتُهَا مِنْ رَسُولِ اللهِ حَتَّى أَقْرَأَهَا».(2)
اگر می دانستید که آیةالکرسی چیست و در آن چه هست، در هیچ حالی آن را ترک نمی کردید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به من فرمود: آیةالکرسی از گنجی در زیر عرش به من عطا شده و به هیچ یک از پیامبران پیش از من داده نشده است. امام می افزاید: از زمانی که این مطلب را از پیامبر شنیدم، هیچ شبی را بدون خواندن آن نگذراندم.
«آیة الکرسی» ناظر بر وحدانیت خدای متعال و بیان صفات متعددی درباره اوست، به گونه ای که می توان آن را شناسنامه ای از خدای عزّوجلّ برشمرد؛ چنانکه از سوره توحید نیز به خاطر محتوای خاصش به همین عنوان یاد می شود. این گونه آیاتِ منحصر به فرد قرآن مجید، صرفا متوجه اسماء و صفات خداوند عزیز و جلیل اند و تنها به منظور وصف جمال و جلال او به میان می آیند، و شاید به همین جهت است که دارای فضایل و آثار خاصی هستند. در کریمهی «آیة الکرسی»، دوازده صفت برای «الله» تعالی ذکر شده است.
نگاهی به مفاد «آیت الکرسی»
«اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظيمُ».(بقره، 255)
- «اللهُ لا إلهَ الّا هو»: این آیهی مبارکه با اشاره به یکتایی خداوند آغاز می شود. یعنی زیربنا و اساس دعوت همه پیامبران الهی. این مفهوم 36 بار با تعابیر مختلف (مانند: لا إلهَ إلّا الله، لا إلهَ إلّا أنا، لا إلهَ الّا أنتَ) در قرآن حکیم تکرار شده است که نشانه اهمیت آن می باشد. به این معنا که هیچ معبود شایسته پرستی به جز «الله» که خالق و ربّ العالمین است وجود ندارد. چرا چنین است؟ می توان صفات و تعابیر باشکوه بعد از این جمله تا آخر آیه را به عنوان علت و یا دلیلی بر این سخن (لا إلهَ الّا هو) دانست.
- «الحَیّ»؛ موجودی که دارای حیات ازلی و ابدی است و هرگز نیستی و فنا در آن راهی ندارد، بلکه زندگی و حیات سایر موجودات به دست اوست. چنین موجوداتی که خود محتاج اند درخور پرستش نیستند؛ پس «لا إله الّا هو».
- «القیّوم»؛ موجودی که اولا خود دارای قوام و ثبات است و در وجودش به کسی وابسته نیست، و ثانیا قوام بخش و وجود دهنده و برپادارنده مخلوقات خویش است. مثل خورشیدی که خود نورانی است و پیدایی اشیاء دیگر نیز وابسته به نور آن است. خداوند متعال دارای وجود محض و کمال مطلق است و هیچ عیب و نقص و نیازی ندارد، ولی دیگران اینطور نیستند و در وجود و قوام و بقای خود، فقیر و محتاج او هستند؛ پس «لا إله الّا هو».
- «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ»: خواب سبک یا سنگین او را فرا نمی گیرد. اصولا شأن او با خواب سازگاری ندارد و بلکه نیازی به خواب ندارد؛ خواب در اثر کسالت و خستگی جسم است و او تعالی منزه است از جسم بودن؛ پس «لا إله الّا هو».
- «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»: هر آنچه در آسمان ها و زمین است برای اوست و مالکیت آنها در ید قدرت اوست. این مطلب از کلیدی ترین مفاهیم قرآن شریف است که 46 بار با تعابیر مختلف (مانند: لَه مَن فی السماوات و الارض، لله ما فی السماوات و الارض، لَه مُلکُ السماوات و الارض، لله مُلک السماوات و الارض، و...) در این کتاب حکیم به کار رفته است.
«لَه» اصطلاحاً جار و مجروری است که در ابتدا آمده و برای بیان حصر است، یعنی منحصراً همه چیز متعلق به اوست و دیگران کاره ای نیستند، پس فقط باید به او امید بست و از او کمک خواست. فقط کسی که همه چیز به دست اوست سزاوار پرستیدن است؛ پس «لا إله الّا هو».
- «مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلّا بِإِذْنِهِ»: چه کسی حق شفاعت نزد او را دارد، مگر به اذن او؟ کلمه «الّا» نیز حرف استثناست و برای بیان انحصار است؛ اجازه شفاعت کردن و واسطه شدن برای کسی (که در آیه قبل از آن سخن به میان آمده) تنها متعلق به اوست، وگرنه شفاعتی درکار نیست. تنها چنین کسی است که باید معبود حقیقی انسان باشد؛ پس «لا إله الّا هو».
- «يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُم»: تنها عالِم مطلق است که به همه چیز علم دارد و از گذشته و آینده مخلوقات از جمله انسان ها آگاه است، ولی سایرین، احاطه علمی به چیزی ندارند مگر اینکه او بخواهد: «وَ لا يُحيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ». کسی که به همه چیز احاطه علمی دارد سزاوار الوهیت است، یا کسی که چنین نیست؟ پس «لا إله الّا هو».
- «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»: «کُرسی» به معنای تخت است و در اینجا کنایه از قدرت و تسلط و حکومت بر مجموعه آسمان ها و زمین است؛ به بیان دیگر، فرمانروایی و تدبیر خدای تعالی تمام هستی را فرا گرفته و همه چیز در اختیار اوست. در ابتدای آیه نیز از آسمان ها و زمین یاد شد (لَه ما فی السّموات و ما فی الأرض)، ولی آنجا سخن از مالکیت بود، و اینجا سخن از مدیریت؛ یعنی مالکیت حقیقی و حاکمیت مطلقهی مجموعه کائنات به دست اوست. آیا چنین موجودی مستحق پرستش و اطاعت است، یا موجوداتی که قدرت و اختیار ناچیزی دارند!؟ پس «لا إله الّا هو».
- «وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما»: نگهداری آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست با این همه عظمتی که دارند، خدا را خسته و رنجور نمی کند و برای او آسان است، چرا که همه آنها مخلوق خود او هستند؛ چنین صفات نقصی، با کمال مطلق مناسبتی ندارند. در حالیکه ما بندگان ضعیف گاهی در حفظ و اداره چیزهای بزرگ و کوچک وامانده میشویم.
- «وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظيمُ»: این هم دو صفت دیگری است که در پایان این آیه کبیره، خداوند خود را به آنها متّصف کرده است؛ «او بلند مرتبه و با عظمت است». و اینها برترین اوصافی است که خداوند جلّ و اعلی خود را به آنها توصیف کرده و ستوده، و او همانطور است که خود وصف نموده؛ «أنت کَما أثنَیتَ عَلی نفسِک».
انسان با خواندن این آیه کریمه و بیان این صفات برتر برای خدای کریم، البته به عنایت و رحمت او بسیار نزدیک می شود، به نحوی که راه ها و گره ها به واسطه آن گشوده می گردد. کسی که خدا را حیّ و زنده می داند، خود را وابسته به او و او را قیّم خود می داند، خدایی که خواب ندارد، خدایی که مالکیت حقیقی همه آسمانها و زمین به دست اوست، یعنی هر چه هست، از انسان ها و امکانات و... در اختیار اوست، خدایی که شفاعت به دست اوست و به همه چیز عالم و آگاه است، و علی رغم اینکه همه مُلک و ملکوت و آسمان و زمین تحت سیطره و حکومت اوست، از حفظ و نگهداری آنها خسته و رنجیده نمی شود و والا مرتبه و بزرگ است، چنین خدایی از اداره امور بندگان فقیر و ضعیف خود درمانده نمی شود، پس تنها او لایق و مستحق پرستش و بندگی است.
البته معمولا ذکر زبانیِ تنها، چاره ساز نبوده و نیست، بلکه توجه نیز نیاز است؛ لا اقل متوجه باشیم که چه می گوییم؛
جمله «لَه ما فی السّماوات و ما فی الأرض» سخن بزرگی است! اعتقاد به این حقیقت و باور به اینکه سلطه و مالکیت او همه هستی را دربر میگیرد و همه چیز تحت اختیار و اراده اوست، انسان را در مقابل سختی ها محکم نگه میدارد و او را یاری میرساند.
_________________________
پی نوشت:
1. الکافی کلینی، ج 2، ص 621
2. امالی شیخ طوسی، ص 509