ترجمه صحیح آیهی آخر سوره حمد چیست؟
۲۷ مرداد ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلامدانستن معنا و مفهوم آیات قرآن حکیم بر هر مسلمانی بایسته و شایسته است. به خصوص آن آیات و سوره هایی که شخص موظّف است در نماز خود قرائت کند. سوره ی حمد یا “فاتحة الکتاب” که قرائت آن در همه ی نمازها، چه واجب و چه مستحب، لازم است، از جمله ی این سوره هاست که باید در فهم معنای عبارات دقیقش کوشید؛ چرا که ندانستن معنای آیات و جمله های آن، همچون قرائت ناصحیح، پسندیده و مطلوب نیست.
مفسرین ومترجمین قرآن کریم در تفسیر و ترجمه آیه هفتم سوره حمد اختلاف نظر دارند. در سوره حمد می خوانیم: “إهدنا الصّراط المستقیم - صراطَ الذین أنعمتَ علیهم غیرِ المغضوب علیهم ولَا الضّالین”(الفاتحه، 6-7)
سؤال این است که آیا عبارت “غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين” صفت و بیان دیگری برای جمله “الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم” است، و یا اینکه عبارتی متمایز از آن است؟ و براین مبنا، ترجمه صحیح این آیه کریمه چیست؟
برخی مفسرین گفته اند تعبیر “غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين” اشاره به همان “صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم” دارد، (و در واقع کلمه “غیر” را صفت برای “الذین” دانسته اند).(1) یعنی نعمت داده شدگانی که غضب الهی و گمراهی شامل حالشان نمی شود.
اما بنا بر نظر بیشتر مفسران و مترجمان، این آیه اشاره به سه گروه متمایز از هم دارد. یعنی: 1. “الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم”، 2. “الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِم” و 3. “الضَّالِّين”.(2)
در این گفتار به منظور رعایت اختصار، به نقل چند ترجمه از طرفداران دو نظریه مزبور بسنده می شود؛
ترجمه های آیه هفتم سوره حمد
الف. مترجمانی آیه ی شریفه را بنا بر تفسیر اول، ترجمه کرده اند (یعنی اینکه “غیر المغضوب...” صفت “الذین...” باشد)، از جمله:
1. “راه كسانى كه به آنها نعمت دادى (همانند انبيا و پيروان راستين آنها) آنان كه نه مورد خشم (تو) قرار گرفته اند و نه گمراهند.” (علی مشکینی)
2. “راه آنهايى كه برخوردارشان كرده اى، همانان كه نه در خور خشم اند و نه گمگشتگان” (محمد مهدی فولادوند)
3. راه كسانى [چون پيامبران، صدّيقان، شهيدان و صالحان] كه به آنان نعمتِ [ايمان، عمل شايسته و اخلاق حسنه] عطاكردى، هم آنان كه نه مورد خشم تواند و نه گمراه اند. (حسین انصاریان)
ب. اما تعداد بیشتری از مترجمین، همانند مفسرین، آیه را مطابق تفسیر دوم (“غیر المغضوب...” بدل “الذین...”) معنا کرده اند، از جمله:
1. “راه آنان كه به آنها انعام فرمودى، نه راه كسانى كه بر آنها خشم فرمودى (قوم يهود) و نه گمراهان (چون اغلب نصارى) “ (مهدی الهی قمشه ای)
2. “راه كسانى كه مورد انعام و اكرام تو واقع گرديده اند و ايشان را برگزيده اى و گرامى داشته اى نه راه كسانى كه مورد سخط و غضب تو واقع گشته اند و نه راه كسانى كه از طريق حق و راه مستقيم منحرف گرديده و گمراه شده اند.” (سیده نصرت امین اصفهانی)
3. “راه كسانى كه آنان را مشمول نعمت خود ساختى؛ نه كسانى كه بر آنان غضب كرده اى؛ و نه گمراهان” (آیةالله مکارم شیرازی)
به نظر می رسد از بین این دو تفسیر و ترجمه، تفسیر دوم صحیح تر است؛ یعنی آیهی شریفه در صدد بیان این نیست که بگوید: “(ما را به راه راست هدایت فرما)، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای، همان کسانی که مورد خشم تو نیستند و گمراه نشدند.”
بلکه ظاهراً این آیه کریمه، اشاره به سه گروه مجزّا دارد؛ چنانکه در ترجمه های گوناگون فوق آمد. با توجه به برخی از آیات شریفه ی قرآن و روایات تفسیری، مشخص می شود که این تفسیر و ترجمه هیچ استبعادی ندارد.
شواهد و مصادیق قرآنی بر تأیید ترجمه دوم
در قرآن مجید، هم گروه “انعمت علیهم” مشخص شده اند و هم دو گروه دیگر (المغضوب علیهم و الضالّین).
مثلا روایت زیر، گروه “انعمت علیهم” را همان افراد مذکور در آیه ی 69 سوره نساء (انبیاء، صدیقین، شهداء و صالحین) معرفی می کنند: “قَالَ الْإِمَامُ (علیه السلام) صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ... وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللهُ تَعَالَى: "وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً"“.(3)
در آیاتی هم اشاره به “مغضوبین” شده است: “يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِمْ” (ممتحنه/13) شیخ طوسی مصادیق “قوماً” را یهود و دیگر کافران می داند.(4)
در کریمه ی دیگر، منافقین و مشرکینی که سوء ظنّ به خدای تعالی دارند از مصادیق “مغضوبین” برشمرده شده اند: “وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً”. (فتح/6)
در مورد گروه “ضالّین” نیز می توان به مصادیقی اشاره نمود، ازجمله:
کسانی که بعد از ایمان کافر شدند: “إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّون” (آل عمران، 90)
یا کسانی که از رحمت خداوند نا امید اند: “قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّون” (حجر، 56)
با توجه به این آیات می توان استفاده کرد که در سورهی حمد، سخن از سه دسته از انسان ها به میان آمده؛ یک دسته “الذین انعمت علیهم” اند و از خدا خواسته می شود که ما را به راه آنان هدایت فرماید؛ ولی راه دو دستهی دیگر، یعنی “مغضوب علیهم” و “ضالّین” که در قرآن مجید برای آنها نیز مصادیقی ذکر شده، مطلوب نیست.
شواهد روایی بر تأیید ترجمه دوم
علاوه بر آیات فوق، چیزی که این نظریه را تأیید می کند، روایات متعددی است که از معصومین (علیهم السلام) در تفسیر و تأویل این آیه شریفه وارد شده است.
الف: شمار متعددی از این روایات “المغضوب علیهم” را یهود، و “الضالّین” را نصاری معرفی می نمایند:
1. «... عن محمد بن مسلم قال سألت أبا عبد الله (علیه السلام) عن قول الله عزّ و جلّ “وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ”، فقال فاتحة الكتاب من كنز الجنة فيها: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ... “اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ” صراط الأنبياء و هم الذين أنعم الله عليهم “غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ ”اليهود“ و غير ”الضالين” النصارى».(5)
در این روایت منقول از امام صادق علیه السلام، مصداق بارز “صراط مستقیم” انبیاء الهی، و مصداق “مغضوب علیهم” یهودیان و مصداق “ضالین” نصاری (که در واقع پیرو انبیاء از جمله پیامبر خاتم نبودند) معرفی می شود.
2. در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام سوال می شود، مغضوبین و ضالین چه کسانی اند؟ امام می فرماید: آنها یهود و نصاری هستند.
“... قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللهِ (علیه السلام)... غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ، قَالَ هُمُ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى”.(6)
البته لازم به ذکر است که یهود و نصاری، از جمله مصادیق این آیه کریمه به شمار می روند و نه، تنها مصادیق آن. چنانکه از اميرالمؤمنين (علیه السلام) ذیل آیه مورد بحث نقل شده: «هر کس به خدا کفر بورزد، او مورد غضب خدا و گمراه است».(7)
ب. مؤید دیگر تفسیر دوم، روایاتی است که در آنها «معنای آیهی هفتم سوره حمد» به این صورت بیان شده است:
1. «... قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام): أَمَرَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عِبَادَهُ أَنْ يَسْأَلُوهُ طَرِيقَ الْمُنْعَمِ عَلَيْهِمْ، وَ هُمُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ أَنْ يَسْتَعِيذُوا [بِهِ] مِنْ طَرِيقِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ هُمُ الْيَهُودُ ... وَ أَنْ يَسْتَعِيذُوا بِهِ مِنْ طَرِيقِ الضَّالِّينَ ...».(8)
... خداوند به بندگان امر کرد که از او راه کسانی را که به آنان نعمت داده بخواهند (همان انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین) و پناه برند به او از راه کسانی که مورد غضب خدایند (یهودیانی که مورد لعن و خشم خدایند) ... و پناه برند به او از راه گمراهان و منحرفان (اهل کتابی که در دین خود به ناحق غلو می کنند و...).
ملاحظه می شود که بر اساس این روایت، سه راه و طریقه در این آیه شریفه مطرح است: طريق “نعمت داده شدگان”، “مورد غضب شدگان” و “گمراهان”.
2. همچنین در بخشی از روایت مفصلی که فضل بن شاذان از قول امام رضا (علیه السلام) نقل کرده، تفسیر آیه مورد نظر شبیه روایت فوق بیان شده است:
«... أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَاءَةِ فِي الصَّلَاةِ لِئَلَّا يَكُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَيَّعاً،... “غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ” اسْتِعَاذَةٌ مِنْ أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُعَانِدِينَ الْكَافِرِينَ الْمُسْتَخِفِّينَ بِهِ وَ بِأَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ “وَ لَا الضَّالِّينَ” اعْتِصَامٌ مِنْ أَنْ يَكُونَ مِنَ الَّذِينَ ضَلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ مِنْ غَيْرِ مَعْرِفَةٍ ...».(9)
... تعبیر “غیر المغضوب علیهم” پناه بردن است به خدا از اینکه (مبادا) در زمرهی کافران و دشمنان دین او باشند، و تعبیر “وَ لا الضّالّين” پناه بردن به خداست از اینکه (مبادا) در زمرهی گمراهان از راه او قرار گیرند.
چنانکه پیداست، این روایات اشاره ای به این ندارند که دو تعبیر «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين» دو صفت برای «نعمت داده شدگان» اند، بلکه با توجه به این روایات، قاری این آیه شریفه از خدا می خواهد که او را در زمرهی نعمت داده شدگان قرار دهد، نه غضب شدگان و گمراهان (یعنی سه گروه متمایز).
توجه به این نکته هم شایسته است که با ملاحظهی ساختار آیهی شریفه نیز ترجمه و معنای دوم ارجحیت دارد؛ چراکه در تعبیر “غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين” کلمههای «المغضوب» و «الضّالین» به صورت معرفه (به همراه الف و لام تعریف) آمدهاند، که ظهور در مجزّا بودن آنها به عنوان دو گروه متمایز دارد، و اگر وصف دیگر همان «الذین أنعمتَ علیهم» میبود، ظاهرا باید به صورت نکره میآمد: یعنی ”غیر مغضوبٍ علیهم”.
نتیجه:
1. آیهی هفتم سورهی مبارکه حمد به دو صورت ترجمه و تفسیر شده است، به نحوی که قابل جمع نیستند. در یک ترجمه سخن از این است که نعمت داده شدگانِ مذکور در آیه، “غضب شده” و “گمراه” نیستند. یعنی این دو صفت از “نعمت داده شدگان” در این آیه نفی شده است: (نعمت داده شدگانی که مغضوب و گمراه نشدند).
ولی ترجمهی دوم به این نکته اشاره دارد که اینها سه گروهِ از هم جدا هستند و در واقع مراد آیهی شریفه این است که: «(خدایا) ما را در زمرهی "نعمت دهنده شدگان" قرار بده، نه "غضب شدگان" و نه "گمراهان"». به این ترتیب، در ترجمهی اوّل تنها سخن از یک دسته است (الذین انعمت علیهم)، و در ترجمهی دوم سخن از سه دستهی متمایز از انسانها (الذین انعمت علیهم، المغضوب علیهم، الضالّین).
2. با استناد به برخی آیات و روایات که می توانند مفسّر و مبیّن این آیه باشند، روشن می گردد که تفسیر و ترجمهی صحیح، همان ترجمهی دوم است. این روایات که در تفسیر یا تأویل این آیه وارد شده، بیانگر این حقیقت اند که “المغضوب علیهم” و “الضالّین”، از “الذین انعمت علیهم” متمایز بوده و در واقع با گفتن این دو فراز، از خداوند خواسته می شود که راه انسان از آنها جدا شود و به “الذین انعمت علیهم” ملحق گردد.
____________________________
پی نوشت:
1. علامه طباطبایی، المیزان، ج 16 ص20؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج1 ص514.
2. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص242؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج1 ص52.
3. تفسير منسوب به امام حسن عسكري عليه السلام، ص47؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 36.
4. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص588؛ واحدی، اسباب النزول، ص445.
5. عياشي، تفسیر عیاشی، ج 1، ص22؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص115.
6. طوسی، تهذیب الاحکام، ج 2، ص75؛ طوسی، 1390ق، ج 1، ص319؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج 3، ص87.
7. تفسير منسوب به امام حسن عسكري عليه السلام، ص 50؛ صدوق، معانی الاخبار، ص36.
8. تفسير منسوب به امام حسن عسكري عليه السلام، ص50؛ صدوق، معانی الاخبار، ص36.
9. صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص260؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص310؛ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص107. و روایات دیگری از این باب که به جهت رعایت اختصار به ذکر منبع آنها اکتفا می شود: دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ج 2، ص365-367؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 89، ص260 ؛ بیهقی، شعب الایمان، ج4، ص37؛ سیوطی، الدرّ المنثور، ج1، ص7.