داستانهای ائمه: امام رضا (ع): عاقبت دشمنی با اهل بیت

داستانهای ائمه: امام رضا (ع): عاقبت دشمنی با اهل بیت

۱۴ شهریور ۱۳۹۴ 0
 
جلودى يكى از فرماندهان و امرائى بود كه در دربار هارون الرشيد مقامى ارجمند داشت و نسبت به او خدمات زيادى كرده بود عاقبت بدست مامون به اين طريق كشته شد. ياسر خادم گفت على بن موسى الرضا(عليه السلام) به مامون گوشزد كرد كه تو نبايد در خراسان بسر برى و مركز مسلمين محلى كه آباء و اجدادت در آنجا زندگى مى كردند خالى بگذارى، صلاح اين است كه از بلاد خراسان به آن نواحى كوچ كنى و از نزديك رسيدگى به امور مسلمين بنمائى .
اين خبر به گوش ذوالرياستين رسيد. در آن وقت ذوالرياستين به طورى قدرت و نفوذ داشت كه مامون در قبال او از خود اظهار راءيى نمى توانست بكند. به مامون گفت صلاح اين است كه در خراسان باشى تا مردم كدورتى كه به واسطه ولايت عهدى على بن موسى الرضا (عليه السلام) و كشتن برادرت محمد امين دارند فراموش كنند. چنانچه سخن مرا باور ندارى در اينجا مردان آزموده اى هستند كه سالها در دربار پدرت هارون الرشيد خدمت كرده اند با آنها مشورت كن ببين چه صلاح مى دانند. مامون پرسيد آنها كيانند؟ گفت مانند على بن ابى عمران و ابن يونس و جلودى .
اين چند نفر همانهايى بودند كه نسبت به ولايت عهدى على بن موسى الرضا (عليه السلام)  مخالفت كردند. مامون به همين جهت آنها را زندانى كرده بود. گفت اشكالى ندارد مشورت خواهم كرد.
فردا صبح كه حضرت رضا (عليه السلام) تشريف آورد، سوال كرد راجع به موضوعى كه گفته بودم چه كردى؟ گفتار ذوالرياستين را براى حضرت نقل كرد و آن چند نفر را دستور داد بياورند، اولين كسى كه از آنها وارد كردند على بن ابى عمران بود. همين كه چشمش به حضرت رضا (عليه السلام) افتاد كه در پهلوى مامون نشسته، گفت يا امير المؤ منين به خدا پناه مى برم از اينكه خلافت را از ميان بنى عباس خارج كنى و در ميان دشمنان خود قرار دهى ، همان كسانى كه آباء و اجدادت آنها را مى كشتند و متوارى مى نمودند.
مامون گفت زنازاده بعد از اين همه گرفتارى و رنج و زندانى كشيدن هنوز دست از ياوه سرائى خود برنداشته اى. دژخيم را دستور داد سر از پيكر او بردارد او را كشتند.
پس از على بن ابى عمران ، ابن يونس را وارد كردند. او هم وقتى حضرت رضا را پهلوى مامون مشاهده كرد گفت: اين كسى كه پهلويت نشسته (العياذ بالله) بتى است كه به جاى خدا پرستيده مى شود. مامون گفت زنازاده تو هم بعد از اين همه دست از گفتار ناشايست خود برنداشته اى، دژخيم! گردن اين را هم بزن. دژخيم پيش آمده او را نيز كشت. پس از اين دو نفر جلودى را وارد كردند.
آن زمان كه محمد بن جعفر بن محمد در مدينه قيام كرده بود هارون الرشيد همين جلودى را با سپاهى به سركوبى او فرستاده دستور داده بود كه اگر بر محمد غلبه كردى سرش را از بدن جدا نما. و خانه هاى آل ابيطالب را ويران كن، زنان ايشان را غارت نما، به طورى كه بر هيچ زنى بيش از پيراهنى باقى نماند. جلودى دستورات هارون را انجام داد با لشكريان خود به خانه على بن موسى الرضا (عليه السلام) حمله كرد. در اين هنگام حضرت رضا (عليه السلام) متوجه حمله او شد. تمام زنان را داخل خانه اى جاى داد و خودش بر در خانه ايستاد. جلودى گفت همانطور كه هارون الرشيد مامورم كرده ناچارم از اينكه داخل خانه شوم و تمام اشياء زنان را غارت كنم. على بن موسى الرضا (عليه السلام) فرمود من آنچه دارند از آنها مى گيرم و براى تو مى آورم سوگند ياد مى كنم كه هر چه دارند از آنها بگيرم. پيوسته حضرت از او درخواست مى كرد و سوگند مى خورد تا بالاخره راضى شد. آنجناب داخل اطاق گرديد آنچه داشتند از آنها گرفت حتى گوشواره ها و پابندهائى كه زنان عرب مانند دست بند به پا مى بندند و چادرهايشان را و هر چه در خانه از او كم و زياد وجود داشت براى جلودى آورد.
همین كه جلودى را پيش مامون آوردند همين كه چشم على بن موسى الرضا (عليه السلام) به او افتاد به مامون فرمود: اين پيرمرد را به من ببخش. مامون گفت آقاى من اين همان كسى است كه نسبت به دختران پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم)  آن جنايات را انجام داده و آنها را غارت نموده . جلودى متوجه شد كه حضرت رضا با مامون صحبت مى كند سوال از عفو و بخشش مى نمايد خيال كرد آن آقا بر ضرر او سخن مى گويد و منظورش كشته شدن اوست به واسطه اعمالى كه قبلا از او نسبت به اين خانواده سر زده بود. رو به مامون كرده گفت يا امير المؤ منين تو را به خدا و به خدماتى كه نسبت به پدرت هارون الرشيد كرده ام سخنان اين مرد را درباره من قبول مكن .
مامون به حضرت رضا (عليه السلام) عرض كرد آقا! خودش راضى نيست ما هم به سوگند او احترام مى گذاريم و گفته اش را مى پذيريم . به جلودى گفت به خدا قسم سخن حضرت رضا (عليه السلام) را درباره ات نمى پذيرم. دژخيم را دستور داد كه او را هم به دو رفيقش ملحق كند. جلودى نيز كشته شد.(1)

1- الكنى و الالقاب ، ج 2، ص 136.

منبع:آگاه شویم،حسن امیدوار،جلد اول.

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث