داستانهای ائمه: امام سجاد (ع): اهمیت حقوق مردم
۱۵ شهریور ۱۳۹۴ 0
يكى از غلامان على بن الحسين (عليه السلام) باغستانى را براى ايشان ساختمان مى كرد. روزى حضرت براى خبرگيرى تشريف آورد. مشاهده كرد. آن طورى كه به غلام دستور داده بود انجام نداده و وضع ساختمان را خراب كرده و از پيش خود كارهاى بيهوده اى نموده است. از ديدن آن كار افسرده و عصبانى شدند با تازيانه اى كه در دست ايشان بود يكى به او زدند. بعد از اين پيش آمد آنجناب پشيمان شد. هنگامى كه به منزل مراجعت كرد يك نفر از پى غلام فرستاد. غلام كه وارد شد، ديد حضرت همان تازيانه را پيش روى خود گذارده ترسيد از اينكه خيال كيفر او را داشته باشند.
امام على بن الحسين (عليه السلام) او را پيش خواند و فرمود: اين تازيانه را بگير و همانطور كه من به تو زدم بر من بزن . غلام گفت مولاى من به خدا سوگند خيال كردم شما اراده تنبيه و كيفر مرا داريد به كار ناپسندى كه كرده ام و سزاوار كيفر هم هستم . چگونه شما را مى توانم قصاص كنم ؟ حضرت فرمود بايد تلافى آن تازيانه را بكنى! غلام عرض كرد از من چنين عملى سر نخواهد زد و مرا جراءت اين كار نيست و هم بر شما چيزى نيست زيرا ستمى روا نداشتيد تا قصاص كنم .
امام زين العابدين (عليه السلام) اصرار ورزيد و چندين مرتبه تكرار فرمود غلام مرتب پوزش مى طلبيد و از بزرگى چنين كارى خود را برحذر مى داشت. آنجناب همين كه امتناع غلام را مشاهده كرد فرمود اكنون كه ابادارى آن باغ را بتو بخشيدم، و باغستان را در اختيار او گذاشتند.(1)
1- بحارالانوار، ج 11، احوال حضرت زين العابدين (ع ).
منبع: آگاه شویم،حسن امیدوار،جلد چهارم.